to split hairs_to make fine distinctions
وارد جزئيات کم اهميت شدن_موشکافي کردن
The mother and child spent a great deal of time arguing about the hair_splitting question of whether "going to bed" meant light out or not.
مادر و کودک زوان زيادي را صرف بحث درباره ي جزئيات اين مطلب کردند که آيا"به رخت خواب برو" به معناي خاموش شدن چراغ است يا نه؟
*******
to strike while the iron is hot_to take an action at the right moment
تا تنور داغ است،نان را بچسبان_تا فرصت باقي است کاري را انجام دادن
As soon as John heard that his father had won in the lottery, he struck while the iron was hot and asked for an increase in his allowance
جان بلافاصله پس از شنيدن اين که پدرش لاتاري را برده است، از فرصت استفاده کرده و تقاضاي افزايش ماهيانه اش را کرد
******
loaded for bear_to be well prepared
کاملا آماده بودن
When the enemy finally attacked the positions, the defenders were loaded for bear
سر انجام هنگامي که دشمن به موضع نظامي حمله کرد،مدافعان کاملا آماده بودن
وارد جزئيات کم اهميت شدن_موشکافي کردن
The mother and child spent a great deal of time arguing about the hair_splitting question of whether "going to bed" meant light out or not.
مادر و کودک زوان زيادي را صرف بحث درباره ي جزئيات اين مطلب کردند که آيا"به رخت خواب برو" به معناي خاموش شدن چراغ است يا نه؟
*******
to strike while the iron is hot_to take an action at the right moment
تا تنور داغ است،نان را بچسبان_تا فرصت باقي است کاري را انجام دادن
As soon as John heard that his father had won in the lottery, he struck while the iron was hot and asked for an increase in his allowance
جان بلافاصله پس از شنيدن اين که پدرش لاتاري را برده است، از فرصت استفاده کرده و تقاضاي افزايش ماهيانه اش را کرد
******
loaded for bear_to be well prepared
کاملا آماده بودن
When the enemy finally attacked the positions, the defenders were loaded for bear
سر انجام هنگامي که دشمن به موضع نظامي حمله کرد،مدافعان کاملا آماده بودن
نظر