زندگی شهید صدوقی در یک اثر داستانی
(روزی خواهم خفت؛ برای همیشه) دوازدهمین اثر از مجموعه «قهرمانان انقلاب» به زندگی شهید محراب آیتالله محمد صدوقی اختصاص یافته است.
به گزارش پایگاه خبری انتشارات سوره مهر، این کتاب که به قلم شمسی خسروی نگارش یافته است، همزمان با سالگرد شهادت شهید صدوقی به علاقهمندان کتاب معرفی می شود.
ماجرای داستانی کتاب، برخلاف بسیاری از آثار مشابه در همین مجموعه از زمانی شروع میشود که شهید صدوقی، به تازگی همسری اختیار کرده و از طرفی در مدرسه چهارباغ مشغول تحصیل است، اما دلنگران اوضاع و احوال خانواده است و تصمیم دارد در برف و سرمای بسیار شدید آن زمان، خود را به زادگاهش یزد برساند و دیداری با خانواده تازه کند.
نویسنده در این اثر اجازه نمیدهد مخاطب با یک داستان ساده و کشدار روبرو باشد؛ خیلی زود زمان داستان را تغییر میدهد و او را به فضایی میبرد که شهید صدوقی، دارای هفت فرزند است و دارد مدرسه عبدالرحیمخان یزد، همان که خود دانشآموخته آنجاست، آبادش میکند و از زبالهدانی بازاریان یزد به محیطی برای علمآموزی مبدل میسازد.
خسروی، قهرمان کتابش را اندک اندک وارد رخدادهای انقلاب اسلامی میکند و ارتباط او با امام خمینی (ره) را به عرصه داستان میآورد. تهدید ساواک مبنی بر سخنرانی نکردن را جدی نمیگیرد و منبرهایی انتقادی سرانجام او را با حکومت پهلوی رو در رو میکند. اما آیتالله صدوقی، ذخیره انقلاب برای روزهای سخت پس از پیروزی آن است که سرانجام به آرزوی دیرین خود میرسد.
در قسمتی از کتاب اینگونه آمده است: «هر از گاهی به یزد میرفت و مدّتی میماند. در منزل پدر همسرش آمیرزا محمّد کرمانشاهی که پسرعمویش نیز بود، چند روزی میماند و دوباره به قم برمیگشت. میگفتند: «بمان. در قم چه هست که اینجا نیست؟»
پیش از آن، آیتالله خمینی، استاد قدیم و دوست صمیمیاش هم بارها به او گفته بود: «در یزد به حضور شما نیاز بیشتری هست.»
و او در قم، مسئولیتهایی داشت.
ـ گمان نمیکنم اجازه بدهند برای همیشه در یزد بمانم.
بیستویک سال از زمانی که با همسر جوانش به قم آمده و زیر نظر آیتالله حائری مشغول تحصیل شده بود، میگذشت. سالها درس خوانده بود و همزمان چندین درس «لعمه، مکاسب، رسایل و...» را تدریس میکرد. حافظهاش زبانزد همهی اساتید قم بود و حالا با همسر، شش دختر و تک پسرش به یزد رفته بود و این بار، پدر همسرش و همهی دوستان و آشنایانش بر ماندن او اصرار داشتند....»
برای خرید کتاب به فروشگاه کتاب سوره مهر مراجعه کنید.
(روزی خواهم خفت؛ برای همیشه) دوازدهمین اثر از مجموعه «قهرمانان انقلاب» به زندگی شهید محراب آیتالله محمد صدوقی اختصاص یافته است.
به گزارش پایگاه خبری انتشارات سوره مهر، این کتاب که به قلم شمسی خسروی نگارش یافته است، همزمان با سالگرد شهادت شهید صدوقی به علاقهمندان کتاب معرفی می شود.
ماجرای داستانی کتاب، برخلاف بسیاری از آثار مشابه در همین مجموعه از زمانی شروع میشود که شهید صدوقی، به تازگی همسری اختیار کرده و از طرفی در مدرسه چهارباغ مشغول تحصیل است، اما دلنگران اوضاع و احوال خانواده است و تصمیم دارد در برف و سرمای بسیار شدید آن زمان، خود را به زادگاهش یزد برساند و دیداری با خانواده تازه کند.
نویسنده در این اثر اجازه نمیدهد مخاطب با یک داستان ساده و کشدار روبرو باشد؛ خیلی زود زمان داستان را تغییر میدهد و او را به فضایی میبرد که شهید صدوقی، دارای هفت فرزند است و دارد مدرسه عبدالرحیمخان یزد، همان که خود دانشآموخته آنجاست، آبادش میکند و از زبالهدانی بازاریان یزد به محیطی برای علمآموزی مبدل میسازد.
خسروی، قهرمان کتابش را اندک اندک وارد رخدادهای انقلاب اسلامی میکند و ارتباط او با امام خمینی (ره) را به عرصه داستان میآورد. تهدید ساواک مبنی بر سخنرانی نکردن را جدی نمیگیرد و منبرهایی انتقادی سرانجام او را با حکومت پهلوی رو در رو میکند. اما آیتالله صدوقی، ذخیره انقلاب برای روزهای سخت پس از پیروزی آن است که سرانجام به آرزوی دیرین خود میرسد.
در قسمتی از کتاب اینگونه آمده است: «هر از گاهی به یزد میرفت و مدّتی میماند. در منزل پدر همسرش آمیرزا محمّد کرمانشاهی که پسرعمویش نیز بود، چند روزی میماند و دوباره به قم برمیگشت. میگفتند: «بمان. در قم چه هست که اینجا نیست؟»
پیش از آن، آیتالله خمینی، استاد قدیم و دوست صمیمیاش هم بارها به او گفته بود: «در یزد به حضور شما نیاز بیشتری هست.»
و او در قم، مسئولیتهایی داشت.
ـ گمان نمیکنم اجازه بدهند برای همیشه در یزد بمانم.
بیستویک سال از زمانی که با همسر جوانش به قم آمده و زیر نظر آیتالله حائری مشغول تحصیل شده بود، میگذشت. سالها درس خوانده بود و همزمان چندین درس «لعمه، مکاسب، رسایل و...» را تدریس میکرد. حافظهاش زبانزد همهی اساتید قم بود و حالا با همسر، شش دختر و تک پسرش به یزد رفته بود و این بار، پدر همسرش و همهی دوستان و آشنایانش بر ماندن او اصرار داشتند....»
برای خرید کتاب به فروشگاه کتاب سوره مهر مراجعه کنید.