نگاه اجمالی
زبان وسیله اساسی تبادل اندیشهها است و علاوه بر آن وسیلهای همگانی و جهانی است. هر جامعه بشری برای خود زبانی دارد و هر کس که از سطح هوشی بهنجار برخورد دار باشد زبان مادری خود را فرا میگیرد، و به راحتی به آن زبان سخن میگوید. طبیعی بودن زبان گاه این فکر را در ذهن بر میانگیزد که اصولا زبان نیازی به تبیین ندارد. اما چنین تصوری بسیار نابجا است. چون تقریبا هر آدمی میتواند نظام زبانی بسیار پیچیدهایی را فرا گیرد و بکار ببرد. چرایی این پدیده یکی از معماهای بنیادی در روان شناسی است.
سطوح زبان
زبان دارای دو وجه تولید زبان و فهم زبان است. تولید زبان با پیدایش یک اندیشه گزارهایی آغاز میشود، که به نحوی به صورت جمله در میآید و سرانجام در قالب اصوات بیان میشود. فهمیدن زبان با شنیدن اصواتی آغاز میشود که ما به آن قالب میدهیم. با ترکیب واژهها جمله میسازیم و به نحوی این جمله را به گزاره تبدیل میکنیم. بکار بردن زبان دارای سطوح مختلف است. در بالاترین سطح ، واحدهای جملهای مانند جمله و عبارت قرار گرفتند. در سطح بعدی به واژهها و برشهای معنی داری از واژهها (مانند پیشوند بی و پسوند ینده) میرسیم. در پایین ترین سطح ، اصوات گفتاری قرار گرفتهاند. تعداد واحدهای سطوح مختلف زبان بسیار متفاوت است. هر زبانی فقط تعداد معدودی اصوات گفتاری دارد. اما با ترکیب صوتهای گفتاری میتوان هزاران واژه تولید یا بیان کرد. به همین ترتیب به کمک قواعد ترکیب واژهها میتوان میلیونها و حتی به تعداد پایان پذیر جمله ساخت یا فهمید. بنابراین زبان داری دو ویژگی اساسی است. سازمان یافتگی در سطوح چندگانه و باروری. به کمک قواعد از ترکیب واحدهای سطوح معین به واحدهای بسیار زیادی در سطح بعدی دست مییابیم. زبانهای همه جوامع بشری از این دو ویژگی برخوردار هستند.
واحدها و فرایندهای زبانی
اصوات گفتاری
اگر در حرفهای کسی که سرگرم گفتگو با شماست فقط به اصوات گفتارش توجه کنید چه خواهید شنید؟ جواب این است که بجای سیلان مداوم گفتار زنجیرهای از طبقات صوتی جداگانه خواهید شنید که واج نام دارد. هر واج معرف طبقهای از اصوات است که به لحاظ فیزیکی متفاوتند. اما به صورت واج واحدی ادراک میشوند. آدمی میتواند صوتهای واجهای گوناگون زبان را تشخیص دهد. اما در تشخیص صوتهایی که به واج واحدی تعلق دارد، چندان کارآمد نیست. هر زبانی سلسله واجهایی جدا از سایر زبانها دارد و این خود یکی از دشواریها در فراگیری تلفظ زبان خارجی است. واجهایی که به طرز صحیحی باهم ترکیب شوند به عنوان واژه ادراک میشوند. در هر زبان توالی واجها تابع قواعد خاصی است. مثلا در زبان انگلیسی واج /b/ نمیتواند در آغاز واژه به دنبال واج /p/ بیاید (برای نمونه سعی کنید واژه فرضی pbet را تلفظ کنید.
واحدهای واژهایی
هنگام گوش دادن به گفتار ، بجای واجها واژهها را ادراک میکنیم . برخلاف واجها که معنایی ندارند واژهها واحدهای با معنایی هستند. بسیاری از واژکها خرده واژه محسوب میشوند. اکثر واژهها مانند خانه و دویدن محتوای اختصاصی دارند. اما واژههای معدودی نیز عمدتا برای بیان حالت اختصاصی بکار میروند.
واحدهای جملهای
به عنوان شنونده ما بدون کمترین کوششی با ترکیب واژهها میتوانیم واحدهای جملهای شامل جملهها و عبارات بسازیم. یکی از ویژگیهای مهم این واحد این است که میتوانند معادل بخشهایی از یک گزاره باشند. این ارتباط به شنونده کمک میکند. از جملهها گزارههایی و اندیشههایی استخراج کند.
تاثیر بافت در فهم و تولید گفتار
در شکل زیر صورت اصلاح شدهای از سطوح توصیفی زبان را نشان دادهایم. مطابق این شکل تولید گفتار عکس فرایند فهم آن است. در فرایند زبان نخست واجهایی میشنویم، سپس با استفاده از واجها به ساختن واژکها و گروههای زبانی میپردازیم و سرانجام جملهای را از گزاره بیرون میکشیم. در اینجا ما از پایین ترین سطح رو به بالا حرکت میکنیم. در تولید جمله عکس این فرایند روی میدهد. یعنی نخست اندیشه گزارهای بوجود میآید. سپس این گزاره به صورت گروههای زبانی و واژکها در میآید و اینها در یک مرحله بعدی به واجها تقسیم میشوند.
هر چند تحلیل فوق بخشی از رویدادهای فهم و تولید جمله را بیان میکند، اما تحلیلی بسیار سادهنگر است. زیرا به بافتی که پردازش زبانی صورت میگیرد، بی توجه است. در واقع غالبا بر مبنای بافت است که پیش بینی میکنیم گفتگو بر سر چیست. پس از فهم چند کلمه اول هر جمله فورا درباره معنی تمامی آن دست به استنتاج میزنیم و آنگاه به کمک حدسهای خود درباره گزارهها معنی بقیه جمله را در مییابیم. در چنین مواردی فرایند فهمیدن هم از بالاترین سطوح به زیرین ترین و هم سطوح زیرین در جهت بالاترین سطوح جریان مییابد.
منبع:daneshnameh.roshd.ir
زبان وسیله اساسی تبادل اندیشهها است و علاوه بر آن وسیلهای همگانی و جهانی است. هر جامعه بشری برای خود زبانی دارد و هر کس که از سطح هوشی بهنجار برخورد دار باشد زبان مادری خود را فرا میگیرد، و به راحتی به آن زبان سخن میگوید. طبیعی بودن زبان گاه این فکر را در ذهن بر میانگیزد که اصولا زبان نیازی به تبیین ندارد. اما چنین تصوری بسیار نابجا است. چون تقریبا هر آدمی میتواند نظام زبانی بسیار پیچیدهایی را فرا گیرد و بکار ببرد. چرایی این پدیده یکی از معماهای بنیادی در روان شناسی است.
سطوح زبان
زبان دارای دو وجه تولید زبان و فهم زبان است. تولید زبان با پیدایش یک اندیشه گزارهایی آغاز میشود، که به نحوی به صورت جمله در میآید و سرانجام در قالب اصوات بیان میشود. فهمیدن زبان با شنیدن اصواتی آغاز میشود که ما به آن قالب میدهیم. با ترکیب واژهها جمله میسازیم و به نحوی این جمله را به گزاره تبدیل میکنیم. بکار بردن زبان دارای سطوح مختلف است. در بالاترین سطح ، واحدهای جملهای مانند جمله و عبارت قرار گرفتند. در سطح بعدی به واژهها و برشهای معنی داری از واژهها (مانند پیشوند بی و پسوند ینده) میرسیم. در پایین ترین سطح ، اصوات گفتاری قرار گرفتهاند. تعداد واحدهای سطوح مختلف زبان بسیار متفاوت است. هر زبانی فقط تعداد معدودی اصوات گفتاری دارد. اما با ترکیب صوتهای گفتاری میتوان هزاران واژه تولید یا بیان کرد. به همین ترتیب به کمک قواعد ترکیب واژهها میتوان میلیونها و حتی به تعداد پایان پذیر جمله ساخت یا فهمید. بنابراین زبان داری دو ویژگی اساسی است. سازمان یافتگی در سطوح چندگانه و باروری. به کمک قواعد از ترکیب واحدهای سطوح معین به واحدهای بسیار زیادی در سطح بعدی دست مییابیم. زبانهای همه جوامع بشری از این دو ویژگی برخوردار هستند.
واحدها و فرایندهای زبانی
اصوات گفتاری
اگر در حرفهای کسی که سرگرم گفتگو با شماست فقط به اصوات گفتارش توجه کنید چه خواهید شنید؟ جواب این است که بجای سیلان مداوم گفتار زنجیرهای از طبقات صوتی جداگانه خواهید شنید که واج نام دارد. هر واج معرف طبقهای از اصوات است که به لحاظ فیزیکی متفاوتند. اما به صورت واج واحدی ادراک میشوند. آدمی میتواند صوتهای واجهای گوناگون زبان را تشخیص دهد. اما در تشخیص صوتهایی که به واج واحدی تعلق دارد، چندان کارآمد نیست. هر زبانی سلسله واجهایی جدا از سایر زبانها دارد و این خود یکی از دشواریها در فراگیری تلفظ زبان خارجی است. واجهایی که به طرز صحیحی باهم ترکیب شوند به عنوان واژه ادراک میشوند. در هر زبان توالی واجها تابع قواعد خاصی است. مثلا در زبان انگلیسی واج /b/ نمیتواند در آغاز واژه به دنبال واج /p/ بیاید (برای نمونه سعی کنید واژه فرضی pbet را تلفظ کنید.
واحدهای واژهایی
هنگام گوش دادن به گفتار ، بجای واجها واژهها را ادراک میکنیم . برخلاف واجها که معنایی ندارند واژهها واحدهای با معنایی هستند. بسیاری از واژکها خرده واژه محسوب میشوند. اکثر واژهها مانند خانه و دویدن محتوای اختصاصی دارند. اما واژههای معدودی نیز عمدتا برای بیان حالت اختصاصی بکار میروند.
واحدهای جملهای
به عنوان شنونده ما بدون کمترین کوششی با ترکیب واژهها میتوانیم واحدهای جملهای شامل جملهها و عبارات بسازیم. یکی از ویژگیهای مهم این واحد این است که میتوانند معادل بخشهایی از یک گزاره باشند. این ارتباط به شنونده کمک میکند. از جملهها گزارههایی و اندیشههایی استخراج کند.
تاثیر بافت در فهم و تولید گفتار
در شکل زیر صورت اصلاح شدهای از سطوح توصیفی زبان را نشان دادهایم. مطابق این شکل تولید گفتار عکس فرایند فهم آن است. در فرایند زبان نخست واجهایی میشنویم، سپس با استفاده از واجها به ساختن واژکها و گروههای زبانی میپردازیم و سرانجام جملهای را از گزاره بیرون میکشیم. در اینجا ما از پایین ترین سطح رو به بالا حرکت میکنیم. در تولید جمله عکس این فرایند روی میدهد. یعنی نخست اندیشه گزارهای بوجود میآید. سپس این گزاره به صورت گروههای زبانی و واژکها در میآید و اینها در یک مرحله بعدی به واجها تقسیم میشوند.
هر چند تحلیل فوق بخشی از رویدادهای فهم و تولید جمله را بیان میکند، اما تحلیلی بسیار سادهنگر است. زیرا به بافتی که پردازش زبانی صورت میگیرد، بی توجه است. در واقع غالبا بر مبنای بافت است که پیش بینی میکنیم گفتگو بر سر چیست. پس از فهم چند کلمه اول هر جمله فورا درباره معنی تمامی آن دست به استنتاج میزنیم و آنگاه به کمک حدسهای خود درباره گزارهها معنی بقیه جمله را در مییابیم. در چنین مواردی فرایند فهمیدن هم از بالاترین سطوح به زیرین ترین و هم سطوح زیرین در جهت بالاترین سطوح جریان مییابد.
منبع:daneshnameh.roshd.ir
نظر