اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

دایرة المعارف ایرانیکا

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • دایرة المعارف ایرانیکا



    WHAT IS IRANICA?


    The Encyclopaedia Iranica is a multi-disciplinary reference work and research tool designed to record the facts of Iranian history and civilization. It focuses on the land, life, culture and history of all Iranian peoples and their interaction with other societies.

    From the biographies of notable men and women in every field of endeavor to descriptions of all Iranian cities and monuments (ancient and modern), from oil installations to major banks, from Zoroastrian scriptures to Jewish shrines and Islamic rituals, from Persian classics to modern novels, from Iranian flora and fauna to Persian music and folklore, from philosophy and mysticism to calligraphy and architecture, all aspect of life in Iranian and related cultural areas are studied and described in articles presenting the current state of research in their texts and appended bibliographies.

    To inform a worldwide readership of scholars and general readers and to stimulate further research in different disciplines have been the twin primary and continuing concerns of the project from the outset.

    Read more: www.iranica.com


    ايرانيکا را آنلاين بخوانيد: « Encyclopaedia Iranica »
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile

  • #2
    احسان یارشاطر - محققی متفاوت



    احسان یارشاطر - محققی متفاوت


    در سال 1960 از استاد احسان یارشاطر دعوت به عمل آمد تا کرسی مطالعات ایران در دانشگاه کلمبیا را با هدف پیش برد این رشتهٔ خاص مطالعاتی تقبل کند. در 1967 او مرکز مطالعات ایرانیان(1) را ایجاد نمود که نهایتا تبدیل به فعالترین مرکز در نوع خود از نظر تعداد و تنوع انتشارات شد. امروز احسان یارشاطر یکی از مشهورترین و تأثیرگذارترین محققین در رشتهٔ خود است.

    هنگامی که از یارشاطر در مورد نظر او در بارۀ خدمت اصلی ای که به جامعه اش کرده است سؤال شد، او پاسخ داد: «من علاقه مندم آنچه را که از هنگام ورودم به ایالات متحده در حال انجام آن بوده ام، یعنی تلاش برای آگاهی دادن به آمریکایی ها، ایرانی - آمریکایی ها و ایرانی ها دربارهٔ تاریخ، ادبیات و فرهنگ ایران، ادامه دهم. »

    احسان یارشاطر در 3 آوریل 1920 در همدان متولد شد. او در خانواده ای بزرگ شد که پیروی از اصول بی چون و چرای اخلاقی از سوی پدر و مادر از او خواسته می شد. گر چه هنگامی که او دوازده سال داشت مادرش از دنیا رفت و پدرش را نیز یک سال بعد از دست داد، والدین یارشاطر در همان سنین کودکی اصول اخلاقی آموزشی ای در فکر او جایگزین کرده بودند که آشکار کنندهٔ خواستهٔ آنان از او برای ادامهٔ تحصیل و دنبال کردن حرفه ای آموزشی بود.

    یارشاطر در مدارس ابتدایی در همدان، کرمانشاه و تهران درس خواند و تحصیلات خود را تا سال 1947 در دانشگاه تهران ادامه داد؛ در این سال او مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی را از دانشکدهٔ ادبیات دریافت کرد؛ رسالهٔ او دربارهٔ شعر فارسی در قرن پانزدهم بود.

    در همان سال او برای تدریس ادبیات فارسی در دانشکدهٔ الهیات دانشگاه تهران انتخاب شد اما به دلیل بورس تحصیلی یک ساله ای که از سوی انجمن فرهنگی بریتانیا(2) برای مطالعهٔ آموزش و پرورش در انگلستان به او داده شد، آن را نپذیرفت. گرچه احسان به محض ورود به لندن دریافت که اهداف و آرزوهای تحصیلی اش او را به جهت متفاوتی می کشاند.

    او به یاد می آورد که در لندن، «دریافتم که دبلیو. ب. هنینگ(3) ایران شناس معروف آلمانی در مدرسهٔ مطالعات شرقی و آسیایی(4) دانشگاه لندن مشغول تدریس است. هنگامی که در ایران بودم علاقهٔ شدیدی نسبت به مطالعهٔ فرهنگ های پیش از اسلام در ایران با شرکت در کلاس های استاد ابراهیم پورداوود در دانشگاه ادبیات در من به وجود آمده بود. فکر کردم لندن فرصت قابل توجهی برای دنبال کردن این مطالعات به من می دهد که در ایران فقط در سطح مقدماتی تدریس می شد. قرار ملاقاتی برای دیدار استاد هنینگ گذاشتم و او موافقت کرد که من به همراه او به مطالعه ادامه دهم. من از انجمن فرهنگی بریتانیا خواستم تا با تغییر رشتهٔ مطالعاتی من موافقت کنند. با این درخواست موافقت شد و من شروع به کار زیر نظر هنینگ کردم و تا سال 1953 به کار با او ادامه دادم؛ در این سال من مدرک کارشناسی ارشد در زبان های کهن و میانهٔ ایران را دریافت کردم.

    یارشاطر هنگامی که به ایران بازگشت به عنوان استادیار ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تعیین شد و سال بعد استادیار فارسی کهن شد. کمی بعد در سال 1959 او جایزهٔ یونسکو برای تحقیق را دریافت کرد که نخستین جایزه از مجموعهٔ جوایز بین المللی بسیاری بود که او در آینده دریافت می کرد. او همچنین به کار در مورد رسالهٔ دومین دکترای خود دربارهٔ «لهجه های تاتی(5) جنوبی» ادامه داد که در 1960 در مسکو طی نشست کنگرهٔ بین المللی شرق شناسان(6) از آن دفاع کرد.

    یارشاطر مدتی را که در ایران حضور داشت، بنگاه ترجمه و نشر کتاب(7) را بنیان نهاد که برای ترجمهٔ ادبیات خارجی کلاسیک به زبان فارسی و انتشار آن در ایران تلاش می کرد. بعدها این نهاد اقدام به نشر سایر مجموعه ها مانند مجموعۀ فارسی ایران شناسی(8) که اختصاص به ترجمهٔ فارسی کارهایی دارد که توسط افراد برجستۀ خارجی، مانند ابن خلدون دربارهٔ ایران انجام شده است و نیز ترجمهٔ تعدادی از کارهای عربی زبان دربارهٔ ایران.

    بنگاه ترجمه و نشر کتاب همچنین مجموعۀ آثار ادبی برای نوجوانان را منتشر کرد: مجموعۀ کتاب خوانی برای کودکان، مجموعۀ آینهٔ ایران، مجموعۀ فلسفه، مجموعۀ تاریخ و مجموعهٔ اطلاعات عمومی. تقریبا پانصد جلد کتاب به این ترتیب ترجمه و منتشر شد. این قانون توسط بی تی ان کی اجرا می شد که کتاب های ترجمه شده باید توسط یک نفر ویراستار با متن اصلی مقابله می شد تا به این ترتیب از کیفیت و دقت بالای آن اطمینان حاصل می شد.

    احسان یارشاطر انجمن کتاب فارسی را بنیان نهاد که در تلاش برای ترویج کتاب های خوب و تشویق کتاب خوانی شکل گرفت. او می گوید: «این انجمن، کتابخانه ای است برای امانت دادن کتاب که بر پایۀ اعتماد فعالیت می کرد و به مردم اجازه می داد کتاب ها را بدون هیچ سلسله مراتب اداری قرض بگیرند.» باشگاه کتاب وابسته به آن هم وجود داشت که بهترین کتاب های سال را در چندین رشتۀ علوم انسانی براساس نظر هیئت متخصصان انتخاب می کرد. فعالیت های انجمن با شکل گیری انقلاب اسلامی در 1979 به پایان رسید.

    یکی دیگر از کارهای بزرگ یارشاطر ایجاد راهنمای کتاب (1957-1979) بود، فصلنامه ای که عمدتا به نقد کتاب و تاریخ و ادبیات فارسی اختصاص داشت. گرچه او در 1958 به قصد ایالات متحده، ایران را ترک کرد ولی نظارت کلی و مدیریت مالی فصلنامه را تا هنگامی که انتشار آن متوقف شد، حفظ کرد.

    دانشگاه کلمبیا بعد از آن که یارشاطر به مدت دو سال دانشیار مهمانِ مطالعات ایران بود، از او دعوت کرد تا کرسی گروه مطالعات خاور نزدیک را بپذیرد. او که اکنون مقیم ایالات متحده و بسیار دور از ایران بود مجبور شد کار مستقیم خود در سازمان هایی را که در کشور خود ایجاد و نظارت کرده بود، کاهش دهد. با این حال، این امر سبب شد تا او بتواند در طرح های جدید و فعالیت های آکادمیک بیشتر درگیر شود که از همه مهمتر دایرة المعارف ایرانیکا است؛ یک اثر مرجع و ابزار تحقیقاتی در چندین رشته که برای شرح تاریخ و تمدن ایران طراحی شده است.

    به گفتهٔ دکتر یارشاطر دایرة المعارف ایرانیکا که او از پدید آورندگان آن محسوب می شد و از 1974 سردبیر آن بوده است، «بزرگترین کتاب فشرده و کاملی است که تا به حال دربارهٔ گذشته و حال دنیای ایرانی شکل گرفته است.» این دایرة المعارف که مخاطب فرهیخته و همچنین علاقه مندان غیر متخصص را در نظر داشته است، اطلاعاتی دقیق، صحیح و مستند دربارهٔ زندگی، تاریخ و فرهنگ تمام کشورهایی که در آنها فارسی سخن گفته می شود، فراهم می آورد.

    در این کار عظیم، حدود چهل ویراستار مشاور به یارشاطر کمک کردند و بیش از سیصد محقق از نهادهای آکادمیک در سراسر جهان مدخل هایی به این دایرة المعارف تقدیم داشتند.

    این طرح در میان قابل توجه ترین و برجسته ترین خدمات دکتر یارشاطر به جامعهٔ آکادمیک بوده است. همان طور که یکی از همکاران او می گوید: «... این دایرةالمعارف شایستهٔ نقدهای بسیار ستایش آمیزی است که به طور کلی دریافت داشته است. این دایرةالمعارف که گنجینه ای از اطلاعات و بصیرت است، در مسیر تبدیل به یکی از بزرگترین کارهای گروهی زمان ما قرار دارد. »

    در میان سایر کارهای بزرگ و خدمات یارشاطر در هنگام حضور در دانشگاه کلمبیا، ویرایش او از سومین جلد تاریخ ایران از انتشارات کمبریج(9) در سال 1983 انتشار یافت که تاریخ سلوکی، پارت ها و ساسانیان را با جزئیات کامل شرح می دهد. سایر کارهایی که او در انجام آن همکاری داشته است شامل بخش های برجستهٔ هنر ایرانی(10) و کتابی به نام ادبیات ایران(11) است. او مجموعه مقاله هایی در مجلات گوناگون نوشته که گویای تحقیقات او دربارهٔ لهجه های ایرانی است به ویژه لهجه های مربوط به شمال غرب و مرکز ایران.

    برای احسان یارشاطر، آموزش جوانان ایرانی دربارهٔ میراث فرهنگی شان بسیار حائز اهمیت است: «برخی از مجموعه های دیگر که با سردبیری من انتشار یافت به ایرانی آمریکایی ها، به ویژه نسل جوان، کمک می کند تا بیشتر دربارهٔ گذشته، تاریخ و فرهنگ خود بیاموزند.»

    این کارها شامل مجلدهایی از مجموعۀ میراث ایرانی(12)، مجموعهٔ مطالعات ایرانی(13) و مجموعهٔ ادبیات نو فارسی(14) و نیز مجموعهٔ درس های دانشگاه کلمبیا(15) می شود. اینها به علاوهٔ مجموعه ای براساس سخنرانی های یارشاطر که هر دو سال یک بار به ترتیب در یو سی ال ای و دانشگاه های لندن، پاریس و مریلند انجام شده است گنجینه ای از اطلاعات واقعی و جالبی به وجود آورده است که در دسترس ایرانی آمریکایی ها و نیز ایرانی ها قرار دارد. به نظر بسیاری افراد، مقام دانشیاری یارشاطر معتبرترین افتخار در رشتهٔ مطالعات ایرانی است.

    یارشاطر در 1990 از تدریس هر روزه بازنشسته شد و به عنوان استاد بازنشستهٔ، با حفظ سمت، به عنوان مدرس مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا تعیین شد. با این حال، او به تدریس در بخش مرکزی برنامهٔ آموزشی ادامه می دهد. او همچنین موقعیت خود را به عنوان مدیر مرکز مطالعات ایران، ویرایش دایرةالمعارف ایرانیکا مانند گذشته و کار به عنوان ویراستار ارشد بسیاری از مجموعه های ذکر شدهٔ قبلی حفظ کرده است. او در حال حاضر مشغول ویرایش مجموعه ای شانزده جلدی به نام تاریخ ادبیات ایران(16) است.


    Center for Iranian Studies .1

    British Council .2

    W. B. Henning .3

    School of Oriental and African Studies (SOAS) .4

    Tati Dialects .5

    International Congress of Orientalists .6

    Institute for Translation and Publication (BTNK) .7

    Persian Iranological Series .8

    Cambridge History of Iran .9

    Highlights of Persian Art .10

    Persian Literature .11

    Persian Heritage Series .12

    Persian Studies Series .13

    Modern Persian Literature Series .14

    Columbia Lecture series .15

    History of Persian Literature .16


    منبع: america.gov
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile

    نظر


    • #3
      گفتگو با دکتر احسان یارشاطر



      گفتگوی مهرانگیز رساپور با دکتر احسان یارشاطر درباره‌ی " ایرانیکا " Iranica


      آقای دكتر یار شاطر، بسیاری از كسانی كه با نام و آثار شما آشنا هستند می‌دانند كه شما از دوران جوانی زندگانی خود را وقف شناخت فرهنگ ایرانی در زمینه‌های مختلف، بویژه ادبیات فارسی، و شناساندن آن نخست به ایرانیان و سپس به جهانیان كرده‌اید. شما در مقام استاد دانشگاه، نخست در دانشگاه تهران و سپس به عنوان استاد كرسی ایران‌شناسی در دانشگاه كلمبیا در نیویورك و رئیس مركز ایران شناسی در آن دانشگاه، و همچنین به عنوان پایه‌گذار و رئیس ”بنگاه ترجمه و نشر كتاب“ در ایران با سرپرستی نشر آثار بسیار از فرهنگ ایرانی و زبان فارسی، در جوار آثار پژوهشی خودتان، به این كار بزرگ با پشتكار بی‌نظیری همت گمارده‌ اید.

      در این عرصه‌ها، چه در ایران و چه در خارج از ایران، ده‌ها اثر از آثار عمده‌ی فرهنگ ایرانی زیر نظر شما منتشر شده است. اما همه می‌دانند كه بزرگترین اثر در میان همه‌ی آن‌ها دانشنامه‌ی ایرانیكا ست كه با مدیریت و ویراستاری شما از حدود سه دهه‌ی پیش آغاز شده و در شرایطی بسیار نامساعد، اما با اراده و همتی شگفت‌انگیز همچنان به پیش می‌رود. به عبارت دیگر، نام یارشاطر یادآور این اثر بی‌مانند در عرصه‌ی فرهنگ ایرانی یعنی دانشنامه‌ی ایرانیكا ست. به همین دلیل من می‌خواهم پرسش‌های خود را از شما به این بزرگترین دستاورد زندگانی شما و بزرگترین اثر در عرصه‌ی شناخت فرهنگ ایران محدود كنم.


      م : آقای دكتر یارشاطر، پروژه‌ی بسیاربزرگ شما كه هدف آن تألیف دانشنامه‌ای جامع برای فرهنگ و تمدن ایرانی در تمامی گستره‌ی تاریخی و جغرافیایی آن است، با پشتكار و كوشش بی‌مانند شما اكنون به جایی رسیده است كه می‌توان آن را پروژه‌ای موفق دانست كه به نیمه‌ی خود نزدیك می‌شود و می‌توان امیدوار بود كه به پایان برسد. شما در آغاز چند سال برای اتمام آن پیش‌ بینی می‌كردید و حالا، به برآورد شما، چند سال به پایان آن مانده است؟

      ی : درآغاز تصور می‌کردم که «دانشنامه‌ی ایرانیکا» در هشت جلد بزرگ پایان خواهد پذیرفت. بعد که «ایرانیکا» شروع به انتشار کرد معلوم شد دامنه‌ی کار بسیار وسیع‌تر ازآن است که تصور می‌کردم و امروز گمان نمی‌کنم که به کمتر از چهل جلد به انجام برسد. علت این تفاوت این است که سابقه‌ای برای چنین اثری وجود نداشت و درآغاز نمی‌شد درست حدس زد که چند مجلد لازم خواهد بود.

      م : چنان كه شما بارها اشاره كرده اید، این دانشنامه در آغاز قرار بوده است به صورت پروژه‌ی كوچكتری انجام شود. چه عوامل و امكاناتی شما را بر آن داشت كه حجم و دامنه‌ی آن را این همه گسترده كنید؟

      ی : علت تفصیل «ایرانیکا» چند چیز است. یکی این که ما تاریخی دراز داریم که اگر تاریخ اسلام را هم به حساب بیاوریم ـ که حقاً باید به حساب آورد، چون درسرزمین ایران روی داده است ـ به پنج هزار سال می‌رسد. وانگهی باید هزاره‌های پیش از تاریخ را نیز بر آن افزود.

      دوم این که تاریخ ایران تاریخ پرحادثه ایست که هم حکایت از کوشش‌های نیاکان ما در پروردن و به بار نشاندن تمدن ایرانی دارد و هم روابط ما را با همسایگان و حتی جامعه‌های دور دست، از جنگ و صلح گرفته تا ارتباطات سیاسی و فرهنگی و تجاری و مذهبی و غیر اینها در برمی‌گیرد.

      سوم این‌که تاریخ ایران علاوه بر درازی بارور هم بوده است و نیاکان ما آثار با ارزشی درشعر و نثر و هنرهای مختلف و رشته‌های دانش بوجود آورده‌اند که همه در خور ثبت و توضِح است.

      چهارم این است که «ایرانیکا» می‌کوشد تا حق همه‌ی وجوه تاریخ و تمدن ایران را با تفصیل کافی ادا کند و تصویرجامعی ازهمه‌ی کوشش‌های اقوام ایرانی بدون رعایت سرحدات کنونی به دست بدهد.

      این دلایل باعث شده است که «ایرانیکا» به مسائلی بپردازد که مرسوم دانشنامه‌های دیگر نیست و حال آن‌که تصویر تمدن ایرانی بدون آنها کامل نخواهد بود مثلاً «ایرانیکا» دستور مختصرهمه‌ی گویش‌های ایرانی از گیلکی و مازندرانی و کردی و بلوچی و آذری و پشتویی گرفته تا ابیانه‌ای و ابوزیدآبادی و ارانی و بیدگلی و آمُره‌ای و آشتیانی و ارنستانی و بسیاری گویش‌ای دیگر به دست می‌دهد. همچنین همه‌ی کتب مهم را که یا به زبان‌های ایرانی نوشته شده مثل «بندهشن» و «دینکرد» و «گجستک ابالیش» و «بوستان» و «گلستان» و «فارسنامه‌ی» ابن بلخی و یا به زبان‌های دیگری‌ توسط ایرانیان تألیف گردیده مثل «آثار الباقیۀ» بیرونی و «حقایق الاابنیۀ» موفق هروی و «رسائل اخوان الصفا» موضوع مقالات جداگانه قرار می‌دهد. و یا از آنجا که خوراک‌های هر جامعه‌ای جزئی از فرهنگ مادی آن جامعه است، همه‌ی غذاهای ایرانی و بیشتر غذاهای محلی نیزهر یک درمقاله‌ای جداگانه موضوع بحث قرار می‌گیرد. و چون برخی از مطالب دامنه‌ای وسیع دارد و همه‌ی آن درتخصص یک نفر نیست این‌گونه مطالب طی مقالات متعدد ارائه می‌شود مثل «لباس»، «کاشی»، «تربیت»، «اقتصاد»، «شاهنمامه»، « روابط ایران وعثمانی»، « تشیع»، «موسیقی»، روابط ایران با جامعه‌های دیگر نیز همه مستلزم مقالات متعدد است، زیرا روابط سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، هنری و وجود گروه‌های ایرانی در کشورهای دیگر همه باید جداگانه توسط پژوهشگران متخصص تألیف شود.

      م : می‌توان گفت كه دانشنامه‌ی ایرانیكا از نظر دامنه‌ی پژوهشی آن در زمینه‌ی فرهنگ و تاریخ یك كشور اثر بی‌مانندی ست. با توجه به این وسعت دامنه آیا زمینه‌ای هست كه از نظر یافتن پژوهنده دچار تنگنا شده باشید؟ به عبارت دیگر، بزرگترین كم و كاستی‌های ایران‌شناسی در كجاست؟

      ی : یکی از دشواری‌های کارما یافتن بهترین متخصص برای تألیف مقالات است. با این که جستجوی ما در سطح بین‌المللی صورت می‌گیرد. یافتن افراد مورد نظر آسان نیست. مهمترین دلیل آن این است که بعضی از مسائل مربوط به ایران هنوز درست تحقیق نشده و به همین دلیل هم هست که خیل مقالات «ایرانیکا» جنبه‌ی اولین تحقیق منظم و روشمند را درباره‌ی مطلبی به خود می‌گیرد.

      از رشته‌هائی که یک مشکل دائمی برای «ایرانیکا» محسوب می‌شود یکی مسائل جغرافیائی است. جغرافیای طبیعی اگر درایران متخصص کافی نداشته باشد در خارج از ایران بی‌متخصص نیست، ولی توصیف جامع شهرها و شهرک‌ها و قصبه‌های ایران کمتر موضوع تحقیق خارجیان قرار گرفته و در ایران نیز کمتر کسی این‌گونه مطالب را موضوع تحقیق قرار داده است بسیاری کتاب‌ها د رباره‌ی شهرها و شهرک‌های ایران نوشته شده، امّا عموماً نامستند و عاری از آمار و پر از کلیات و ستایش‌های کم ارزش و بیشتر شامل شرح حال «بزرگان» ناحیه و بخصوص شاعران درجه چهارم و پنجم است. «بنیاد فارس شناسی» در شیراز خوشبختانه یک رشته آثار مفید منتشر کرده است در بعضی ایالات دیگر نیز کوششی بکار می‌رود، ولی تحقیق اصیل با اصول درست کم است. همچنین تا این اواخر درباره‌ی موسیقی و موسیقی‌دانان نیز بیشتر به دانشمندان خارجی متکی بودیم زیرا خوب نواختن یا خوب خواندن غیر از تسلط بر تاریخ و فرهنگ موسیقی است. ولی بتدریج خوشبختانه چند تن را یافته‌ایم که مناسب مقصودند و مجبور نیستیم برای هر مقاله در این رشته به ژان دورینک (Jean During) و برونو نتل(Burno Nettl) و گنیچی تسوگه (Gen’ichi Tsuge) و امثال آنها رجوع کنیم.

      م : با توجه به این كه بخش عمده‌ای از مقالات ایرانیكا را نویسندگان و پژوهندگان خارجی می‌نویسند، سهم نویسندگان و پژوهندگان ایرانی در تولید مقاله‌های ایرانیكا تاكنون چه اندازه و بیشتر در چه زمینه‌هایی بوده است؟

      ی : اصل برای ما کیفیت و صحت و دقت آنها و پرهیز از مبالغه‌ها و ستایش‌های احساساتی است. البته با تساوی شرایط خوشحال می‌شویم و بلکه ترجیح می‌دهیم که مقالات را از دانشمندان ایرانی بخواهیم و تاکنون نیز از افاضات عده‌ای از دانشمندان فاضل ایران مثل زنده یادان ذبیح الله صفا و عباس زریاب و غلامحسین یوسفی و احمد تفضلی و سعیدی سیرجانی و عبدالحسین زرین‌کوب و همچنین ایرج افشار و هوشنگ اعلم و علی اشرف صادقی و صادق سجادی و حسین معصومی و نصرالله پور جوادی و حبیب الله زنجانی و علی آل داود و بدرالزمان قریب و ژاله آموزگار و ابوالفضل خطیبی و بسیاری از ایرانیانی که در خارج از کشور به سر می‌برند مثل شاپور شهبازی و جلال خالقی مطلق و احمد اشرف و عباس امانت و شهریار عدل و محمد علی امیر معزی و هرمز فرهت و محمود امید سالار و تورج اتابکی و فرزانه میلانی و منصور بنکداریان و جلیل دوستخواه و تورج دریائی و بسیاری دیگر.

      میزان تألیفات دانشمندانی که در خود ایران به سر می‌برند اخیراً به علت درگذشت عده‌ای از آنها که جانشینی نیافته‌اند تقلیل یافته است.

      م : با آشنایی‌ كم‌نظیری كه شما به همه‌ی زمینه‌ها و حوزه‌های ایران‌شناسی دارید، وضع كنونی ایران‌شناسی را در جهان نسبت به گذشته چگونه ارزیابی می‌كنید؟

      ی : متأسفانه باید گفت که ایرانشنانسی در خارج از ایران ضربات شدیدی دریافت داشته به هیچ رو رونق سابق را ندارد جانشینی برای غالب استادانی که بازنشسته می‌شوند و یا وفات می‌کنند گرفته نمی‌شود. بسیاری از دانشگاه‌ها رشته ایرانشناسی خود را تعطیل کرده‌اند. امروز درسراسر اروپا و آمریکا جز یکی دو نفر استاد ادبیات فارسی که شاغل باشند وجود ندارد، وضع تحصیلات ایران پیش ازاسلام بخصوص زیان دیده است. در ایتالیا استثنأ ایرانشناسی پیشرفت داشته. پاریس نیز رونق پیشین خود را بخصوص در مطالعات پیش از اسلام حفظ کرده است. در لندن نیز این رشته بکلی از رونق نیافتاده، هر چند تحصیل ادبیات فارسی و تاریخ ایران عملاً منقطع شده است. در لوونِ بلژیک با بودن چند تن متخصص مذاهب ایران و تاریخ هخامنشی وضع چندان بد نیست. امّا در آلمان که زمانی مرکز ایرانشناسی بود امروز کمتر دانشگاهی را می‌توان یافت که قوت سابق خود را دراین رشته حفظ کرده باشد و یا مثل ماینتس و فرانکفورت و لایمپزیک بساط ایرانشناسی را برنچیده باشند. تنها در برلن است که با بودن ورنر زوندرمن (Werner Sundermanr) و ماریا ماتسوخ (Maria Macuch) و دورکین ـ مایسترنست (Durkin-Meisternst) ایرانشناسی بخصوص در رشته‌ی مذهب مانوی و مسائل حقوقی دوره‌ی ساسانی شاخص است. وضع کشورهای سوئد و نروژ نیز با بازنشسته شدن بو اوتاس (Bo Utas) در اوپسالا و فردریش ثوردارسن (Freidrish Thordarson) در اسلو دچار تنزل شد .

      این پس رفتِ اسف‌انگیز که ایران را از پشتیبانان دانشمند و مؤثر و پژوهش‌های سودمند آنان محروم می‌کند در درجه اوّل نتیجه‌ی کم شدن محصلین این رشته، و آن نیز نتیجه‌ی مشکلات پژوهش علمی در ایران و از میان رفتن امکانات استخدام برای کسانی که در این رشته تحصیل کرده‌اند و همچنین عدم توجه به لزوم تأسیس کرسی‌های ایرانشناسی و کمک هزینه‌ی تحصیلی در کشورهای دیگر است.

      م : به نظر شما، آیا دانشنامه‌ی ایرانیكا تا كنون توانسته است همه‌ی دست آوردهای ایران ‌شناسی را در خود منعكس كند؟

      ی : «ایرانیکا» تا جایی که به چاپ رسیده و تا جایی که علاوه بر آن در اینترنت انتشار یافته خوشبختانه توانسته است آخرین پژوهش‌های ایرانشناسی را در معرض استفاده‌ی خواستاران قرار بدهد. سابقاً «ایرانیکا» فقط به صورت مجلداتی که مقالات آن تابع ترتیب الفبائی است منتشر می‌شد. امّا از سه سال پیش «ایرانیکا» برنامه‌ی دیگری نیز در پیش گرفته که تکمیل «ایرانیکا» را به صورت فوق‌العاده‌ای تسریع می‌کند. و آن انتشار مقالات بدون رعایت ترتیب الفبائی، بلکه با رعایت اهمیت مطالب و وجود دانشمندانی که از عهده‌ی تألیف آنها برآیند است. این برنامه اکنون بیشتر وقت و بودجه‌ی «ایرانیکا» را به خود تخصیص می‌دهد. بطوری که از هر ده مقاله‌ای که امروز دعوت می‌شود اقلاً هشت مقاله از این مقوله است و یک یا دو مقاله با رعایت ترتیب الفبائی. البته مقالات اینترنت نیز بتدریج و به نوبت به طبع خواهد رسید، امّا استفاده‌ی از آنها خیلی زودتر از طریق رجوع به سایت «ایرانیکا» یعنی www.iranica.com که فعلاً به رایگان در اختیار همه قرار دارد میسر است.

      م : دانشنامه‌ی ایرانیكا اگرچه به زبان انگلیسی منتشر می‌شود، به هر حال، اثری ست مورد توجه جامعه‌ی ایرانی. آیا از توجه و یاری‌های جامعه‌ی ایرانی بخصوص ایرانیان مهاجر راضی بوده‌اید؟ به نظر شما ایرانیان از چه جهت‌هایی می‌توانند به انجام این پروژه یاری بیشتری برسانند؟

      ی : چنانکه شاید بدانید «ایرانیکا» با وجود مخارج سنگینش از پشتیبانی هیچ مؤسسه‌ی ایرانی و یا بنیاد ثروتمندی که بتواند مخارج آن را تأمین کند (مگر چهار سال اوّل که سازمان برنامه پشتیبان «ایرانیکا» بود) برخوردار نیست، مگر «بنیاد علوم انسانی» آمریکا که کارش پشتیبانی و تشویق علوم انسانی است و با وجود مشکلات سیاسی میان ایران و آمریکا تنها به مناسبت جنبه‌ی علمی «ایرانیکا» تاکنون به آن کمک کرده است و از این رو باید ممنون این بنیاد بود که علم را در گرو سیاست نگذاشته است. امّا درباره‌ی کمک ایرانیانی که در خارج بسر می‌برند در خاطر من جز امتنان و سپاس چیزی نیست. البته بسیاری هستند که یا به علت فقدان علاقه و یا ترجیح کمک به برنامه‌های دیگر به «ایرانیکا» کمکی نمی‌کنند، ولی اگر کمک عده‌ای از ایرانیان فرهنگ دوست در آمریکا و اروپا نبود البته کار، «ایرانیکا» پیش نمی‌رفت.

      حقیقت این است که «ایرانیکا» موجب شده است که من عده‌ای از افراد سخاوتمند و فرهنگ دوست و وطن‌پرست ایرانی را مثل خسرو اقبال و محمود خیامی و زنده یاد دکتررضا رستگار و خسرو و غزاله سمنانی و صدیقه رستگار و اکبر قهاری و بسیاری دیگر را بشناسم و به خلاف مشهور بدانم که بسیاری از ایرانیان به حقیقت دوستدار و پشتیبان میراث ملی ایرانند و از این جهت بخت را سپاس دارم همچنین چند بنیاد ایرانی در خور توانایی خود به «ایرانیکا» در مرحله‌ای از کوشش خود مدد رسانده‌اند، مثل «بنیاد محوی»، «بنیاد فرهنگی روشن»، و «بنیاد سودآور».

      امید من این است که ایرانیانی که در خود ایران بسر می‌برند نیز «ایرانیکا» را از نظر دور ندارند و به یاری آن برخیزند و آن را مشمول مساعدت مالی خود قرار دهند.

      منبع: vajehmagazine.com
      گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
      اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


      Webitsa.com
      Linkedin Profile

      نظر

      صبر کنید ..
      X