تازهترین ترجمه "عهد جدید" با برگردان فارسی پیروز سیار از سوی نشر نی به بازار كتاب عرضه شده است.
ترجمهای كه مصطفی ملكیان و كامران فانی از آن به عنوان بهترین ترجمه این كتاب در زبان فارسی یاد كردهاند.
عهد جدید کتابی تحقیقی است مشتمل بر مقدمهای مفصل راجع به کل عهد جدید که بحثی تاریخی راجع به آن صورت گرفته و هر بخش از کتاب یا هر فصل از آن هم مقدمهای مفصل دارد و ناشر و مترجم برای انتشار اثری پاكیزه زحمات طاقت سوزی راصرف كردهاند. مصطفی ملكیان و كامران فانی در نشست رونمایی این كتاب در انجمن حكمت و فلسفه توضیحات دقیقی درباره ویژگیهای این كتاب گفتند كه گویاتر از هر متنی میتواند نكات برجسته این اثر مهم را بیان كند.
ملكیان: ترجمهای بی سابقه وبدیع در ادبیات دینی
مصطفی ملكیان كه پیش از این درباره كتاب شرح فصوص دكتر محمد علی موحد سخن گفته بود. این بار هم درباره این كتاب سخن گفت.
درباره ترجمه جناب آقای پیروز سیار بدون ذرهای مبالغه عقیده خودم را عرض میکنم که در زمینه ترجمه متون مقدس به زبان فارسی کار ایشان در ترجمه عهد جدید کاری است بینظیر و بیسابقه و به صورت بارز و شاخصی از همه کارهایی که در زمینه ترجمه متون مقدس به زبان فارسی صورت گرفته، سرآمدی و برتری دارد و به گمان بنده هیچیک از ترجمههای موجود قابل قیاس نیست با ترجمهای که اخیراً از عهد جدید انجام دادهاند. در واقع نمونه علمی یک کار خوب است که اگرچه نام ترجمه برخودش دارد اما تحقیق به معنای دقیق کلمه است.»
ملكیان در ادامه گفت:«اولاً متن بسیار موثقی را انتخاب کردهاند برای ترجمه به زبان فارسی که همان متن اورشلیم است. ثانیاً ترجمه خودشان هم ترجمهای بسیار بسیار دقیق و امین و کارشناسانه است. سوم مقدمههایی است که بر هر یک از کتابهای ترجمه شده نوشتهاند. وقتی میگویم بر هر یک گاهی هم بر چند تا یک جا مقدمهای نوشتهاند؛ مقدماتی که واقعاً روشنگر است و نمایانگر سرشت و سرنوشت آن کتاب مورد ترجمه. نکته چهارم حواشی و تعلیقاتی است که نوشتهاند كه بیش از دوسوم حجم کتاب را در بر میگیرد که عمدتاً ایضاحی است اما بعضاً نقدی هم هست. یعنی واقعاً متن (text) را در زمینه (context) آوردهاند و اگر این حواشی نبود و ما از بستر آن متن بیخبر بودیم اکثر آنچه در متن میآمد ولو به زبان فارسی هم میبود برای ما قابل فهم نبود. علاوه بر این همه ارجاعاتی که در هر قسمت عهد جدید به سایر قسمتهای عهد جدید و یا به عهد عتیق انجام گرفته نیز آورده شده که کار طاقتفرسایی هم بوده است.
گاهشمار تاریخ عمومی و تاریخ کتاب مقدس مسیحیت هم در قسمت آخر کتاب آورده شده است که در آن به فلسطین آن زمان، تاریخ ناسوتی آن منطقه و نیز تاریخ لاهوتی آن و تقابل و احیاناً تکمیل آنها اشاره شده است، یعنی چه آنچه تاریخنگاران گفتهاند و چه آنچه ما اگر باشیم و متن مقدس، باید آنها را واقع بدانیم در آن زمانها و آن مکانها. اسامی خاص عهد جدید که به پنج زبان و به دقیقترین شکل ممکن آورده شده است و بعد هم فهرست آیات عهد عتیق و عهد جدید که مستقلاً فهرست شده است. اینها همه محاسن این کتاب است که اساتید به آنها اشاره کرده بودند.»
ملكیان سپس سه نكته را در انتقاد از كتاب آوردو گفت:« نکته اول این است که آقای سیار تشخیص دادهاند و به حق هم تشخیص دادهاند که زبان ترجمهشان در فارسی باید زبانی آرکائیک و ادبی باشد و متون مقدس معمولاً زبانی ادبی و باستانی دارند و ایشان هم ترجمه را بر این اساس پیریزی کردهاند که به نظر من هم تشخیص درستی بوده است. اما به گمانم در موارد بسیار نادری در این آرکائیک بودن افراط شده و در موارد بسیار فراوانی خود آرکائیک بودن فراموش شده است. در آن موارد نادر که در آرکائیک بودن افراط شده میتوان به موردی مثل به کار بردن کلمه بهر اشاره کرد که کمتر از آن استفاده میشود. مثل «از بهر آنکه...». به نظر من این افراط در آرکائیک بودن است ولی ایشان به وفور از این کلمه استفاده کردهاند.
ما حتی وقتی تاریخ بیهقی را هم میخوانیم با آن نثر دلاویز، چنین تعابیری حتی در آن زمان هم وجود نداشته است و بیشتر یاد ترجمه کشفالاسرار میافتیم که از آن ابوالفضل میبدی است و این کلمه را تا آنجا میبینیم اما به نظر من کلمهای مثل کلمه بهر خیلی آرکائیک است و افراط است. اما در مواردی هم آرکائیک بودن فراموش شده است. یکی از مواردی که خیلی شاخص است این است که در زبان آرکائیک ما، «را» بسیار کم استعمال میشده و شما در متون ادبی میبینید که بر خلاف متون امروز از کلمه «را» بسیار کم استفاده میشده است و به نظر من ایشان باید بسیاری از این «را»ها را حذف میکردند. مثلاً در این متن بسیار هست که «چون این را بگفت...» که قدما اینطور نمیگفتند. آنها میگفتند «چون این بگفت...» یا مثلاً «گناهانشان را در شمار آورید» که قدما میگفتند «گناهانشان در شمار آورید».
ایشان تقریباً درباب «را» البته جز مواردی که باید میبود فراموش کردهاند که با متن آرکائیک سر و کار دارند. یا مثلاً قدمای ما «نمودن» را به معنای «نشان دادن» به کار میبردند. حتی در جایی هم اگر ما فکر میکنیم که «نمودن» به معنای «کردن» است مثل لطف نمود، آنجا هم نمودن به معنای نشان دادن است چون لطف یک امر درونی است که باید آن را در بیرون بنمایند. در حافظ یا سعدی اگر لطف نمودن یا عنایت نمودن آمده است «نمودن» به معنای کردن نیست بلکه به معنای نشان دادن است. قدمای ما همیشه «نمودن» را به معنای «نشان دادن» به کار میبردند. امروزه ما «نمودن» را به وفور به معنای «کردن» به کار میبریم مثل اشاره نمود یا امر نمود که یعنی اشاره کرد یا امر کرد. بنابراین هرجا میخواستند «نشان دادن» را به کار ببرند خود «نمودن» را به کار میبردند. امروزه ما چون «نمودن» را به معنای کردن به کار میبریم پس اگر بخواهیم «نشان دادن» را بگوییم «نمایاندن» را به کار میبریم. آقای سیار نمایاندن به کار بردهاند که به نظر من درست نیست و نمایاندن برای امروز که ما «نمودن» را به معنای «کردن» به کار میبریم البته خوب است اما بناست نثر ما آرکائیک باشد و بنابراین باید «نمودن» به کار برد.
مثلاً به جای اینکه بگویند «پهلو و دستان خود را به آنها نمایاند» معمولاً میگفتند «پهلو و دستان خود به آنها نمود» یعنی «بر» نمیگفتند چون «نمودن» با «به» میآمده است و بعد هم «نمایاندن» نمیگفتند و «نمودن» را به کار میبردند. از طرف دیگر ایشان «نمودن» را به معنای «کردن» به کار بردهاند. مثلاً «شما باید خود را امین نموده باشید» که باید میگفتند «امین کرده باشید». یا مثلاً اگر ما قرار است نثر آرکائیک به کار ببریم نباید کلمه ارباب را استفاده کنیم، باید بگوییم سرور. ارباب کلمهای است که امروزه به کار میرود و جمع است و ما امروزه آن را به عنوان مفرد به کار میبریم. اینها مواردی است که خوب است مدنظر قرار گیرد که البته من چهل و هفت-هشت مورد یادداشت کردهام هرچند هنوز یکسوم کتاب را خواندهام. این یک مورد بود که به نظر من رعایت مدام نثر آرکائیک در ترجمه وجود ندارد.
مصطفی ملكیان ادامه داد: اما اشکال دومی هم هست که به نظرم میآید مواردش زیاد نیست اما چشمگیر است و دوستان میدانند که همیشه وقتی چیزی خیلی شسته رفته و پاکیزه باشد چیزهای ریزش هم به چشم میآید. بنابراین از بس ترجمه ایشان دقیق، متین و عالمانه است این موارد در آنها ظاهر میشود. اشکال دومی که میخواهم عرض کنم به کار بردن الفاظ و تعبیراتی است که ارزشداورانه است. وقتی که ما میخواهیم بگوییم فلان شخص مبدع، بدعتگذار یا کجاندیش بود. در اینگونه متون باید یکی از این دو کار را بکنیم: یا باید بگوییم طبق تلقی مسیحیت نهادینه شده جاافتاده تثبیتشده امروزی مثلاً آریانوس بدعتگذاربود، یا نباید این الفاظ را به کار ببریم. به هر حال ما که میدانیم تاریخ با آدمهای حقطلب چه میکند که بعدها میگویند اینها بدعتگذار بودند. بنابراین اگر هم این تعبیرات را به کار میبریم باید تصریح کنیم که وقتی میگوییم «آریانوس بدعتگذار»، منظورمان ارزشداوری نیست بلکه ما از لحاظ آیین کاتولیک این موضوع را بیان میکنیم که فلانی کجاندیش یا بدعتگذار بود وگرنه اینها ارزشداوریهایی است که یا اصلاً نباید بشود یا باید بگوییم طبق تلقی آیین کاتولیک یا طبق تلقی مسیحیان صدر اینگونه بوده است.
در اینجا آقای سیار ممکن است در جواب بنده بگویند که من دارم آیین کاتولیک را معرفی میکنم و آنها هر که را بگویند بدعتگذار است من هم نوشتهام بدعتگذار، که اینجا شق دوم اشکال پیش میآید؛ یعنی اینکه اگر شما تلقی آنها را میگویید دیگر نباید بگویید عیسای پیامبر چون آنها عیسی را خدا میدانند نه پیامبر ولی در نوشته آقای سیار چند جا آمده که اینها تعالیم عیسای پیامبر است. اگر تلقی آیین کاتولیسیسم را بیان میکنید آنها عیسی را پیامبر نمیدانند. بنابراین به نظر من این ارزشداوریها یا باید همگی حذف شوند یا تصریح شود در جایی که ما داریم از تلقی خاصی بیان مطلب میکنیم.
و اما نکته سومی که وجود دارد این است که متأسفانه با اینکه کار خیلی از نظر دقت در اغلاط پیشرفته است اما باز اغلاطی تایپی در آن راه پیدا کرده که هم مربوط به ارجاعاتی است که داده شده و هم کلماتی که نادرست تایپ شدهاند. من این مواردی که ذکر کردم به عنوان سپاس قلبی از کاری که ایشان انجام دادهاند و به عنوان شاگردی که از کار ایشان خیلی چیز یاد گرفتهام بود و الا کار ایشان کاری بیسابقه، بدیع و نوظهور در ادبیات دینی در زبان فارسی است.
كامران فانی: ترجمهای روان و گرهگشا
كامران فانی ، ادیب و كتابشناس نامی كه اخیرا به اتقاق خانم پوری سلطانی مجموعه دو جلدی كتابشناسی اسلام و ایران را از سوی سازمان اسناد و كتابخانه ملی به بازار كتاب عرضه كرده بود، در نشست رونمایی این كتاب توضیحاتی درباره كتاب عهد جدیدداد كه در زیر آمده است.
در قسمت دوم یعنی اعمال رسولان که از نظر تاریخی اهمیت فراوانی دارد، نیز مقدمهای مفصل آمده و بعد از آن به مهمترین بخش عهد جدید میرسیم كه رساله های پولس است و اهمیت بسیاری در کلام مسیحی دارد.
مقدمه نامههای سنپل سی چهل صفحه است و نشان میدهد توجه اصلی متخصصین مسیحی در فرانسه چه بوده است و در ادامه به مکاشفات یوحنا میرسیم. خود این مقدمات یک دوره اطلاعات خیلی موجز ولی مهم را در اختیار خواننده قرار میدهد. به گفته كامران فانی در ترجمه سیار دو بخش مهم وجود دارد: یک بخش ارجاعاتی است که در کنار صفحات وجود دارد و در آنها به نظیر آن آیات ارجاع داده شده است. بنابراین خواننده در این كتاب با هزاران ارجاع روبرو میشود كه این ارجاعات کار را برای محققان بسیار راحت کرده است.
بخش مهم دیگر كتاب پانویسهاست. خواندن اینگونه کتابها بدون اینکه با توضیحات همراه باشد بیفایده است و برای فهم کتاب مقدس و عهد جدید بدون این پانویسها چیز زیادی نصیب خواننده نخواهد شد. بیش از دوسوم این کتاب پانویس است و تقریباً برای هر آیه توضیحات مفصلی آورده شده است. كاری كه آقای خرمشاهی در ترجمه قرآن خود( انتشارات ناهید و نیلوفر) همین کار را کرده بودند تا خواننده بتواند در همانجا لااقل اطلاعات اولیهای را درباره هر آیه دست آورد.
به گفته فانی«این بخش به آقای سیار کمک کرده تا بتواند این کتاب را به خوبی ترجمه کند. به هر حال این ترجمه ترجمه سادهای نیست و خیلی هم راجع به هر آیه آن بحث میشود.» اما در پایان کتاب فهرستهایی آورده شده است که آنها نیز برای کار تحقیقی بسیار مهماند. به ویژه فهرست واژگان کلیدی و فرهنگ پنج زبانی فارسی، عربی، انگلیسی، فرانسه و یونانی از اعلام کتاب مقدس که بسیار کاربردیاند.
به گفته فانی «آقای سیار درباره ضبط کلمات دقت فوقالعاده زیادی کرده است. به هر حال درباره ضبط کلمات هم این موضوع به ما بسیار کمک خواهد کرد تا اگر ما در جایی واژههایی دیدیم از همین ضبط استفاده کنیم اگر چه ایشان بسیاری از ضبطهای جا افتاده را هم - به خصوص اگر عبری یا آرامی باشد - حفظ کرده و به نظر من فهرستی بسیار مناسب در اختیار کسانی که دنبال کتابهای اعلام هستند قرار داده است.
نامههای آمده درعهد جدید از دیگر نكاتی است كه فانی به آنها اشاره كرده و می گوید: اهمیت عهد جدید در درجه اول به دلیل نامههاست. به ویژه دو نامه سنپل به رومیان و کرنتیان. سنپل به یک معنی بنیانگذار مسیحیت است و ما بدون شناخت سنپل مسیحیتی را که فعلاً وجود دارد نمیتوانیم بشناسیم و تأکید اصلی و اساسی در جهان مسیحیت هم بر سنپل گذاشته شده است. در این میان به ویژه «نامه به رومیان» مهمترین بخش این کتاب است و به یک معنا جدا شدن پروتستانها از کاتولیکها در واقع به خاطر همین نامه بوده است و نیز «نامه به کرنتیان». این دو به این دلیل مهم است که در واقع یک انقلاب ایجاد کردهاند.
بعد از صعود مسیح تکلیف روشن نبود که بالاخره وی دینی جدید آورده یا اصلاحگر بوده است و مخاطب او صرفاً یهودیان هستند یا دیگران هم مخاطب اویند. در واقع سنپل بود که به خصوص در نامه به رومیان این جهت را به مسیحیت داد. سنپل دو خطر را در زمان خودش حس میکرد: یکی خطر ذهن یونانی بود و دیگری خطر ذهن یهودی. نامه به کرنتیان در واقع به خطر ذهن یونانی میپردازد و در آن حکمت الاهی را در مقابل حکمت انسانی قرار میدهد و خطر را اینگونه بیان میکند که یونانیها به عقل خودشان خیلی مغرور شدهاند و عقل الهی را فراموش کردهاند، پس موضوع بحث او در اینجا حکمت و عقل است. نامه به رومیان در واقع به نحوی خطاب به یهودیان است که مقهور شریعت و اجرای احکام شدهاند. در واقع همه حرف سنپل همین است که شما با اجرای احکام و اجرای شریعت نجات پیدا نمیکنید و در تمام اینها یک اصطلاح کلیدی وجود دارد که بسیار هم سخت است و اقای سیار دادگر ترجمه کردهاند و در متون قبلی عدل ترجمه شده است. یعنی از عدل الاهی و عدل انسانی صحبت میکند و اینکه انسان باید عادل شود.
فانی درباره چاپ و تجلید نفیس كتاب و زیبایی و هنری كه ناشر صرف آن كرده است نیز سخن گفت:« آقای سیار این شانس را داشته است که حاصل کارش در آخرین مرحله به دست ناشری افتاده که واقعاً در دقت و صحت و عشق و علاقه به کار از کمنظیرترین ناشران ایران است. آقای همایی (مدیر نشر نی ) توانسته این کتاب را با این نفاست و زیبایی و دقت و چشمنوازی توانسته چاپ کند و زحمات آقای سیار را در ویترینی زیبا به نمایش بگذارد.»
كتاب عهد جدید در 1312 صفحه در قطعی وزیری گالینگور با كاور به بازار كتاب عرضه شده است.
پیروز سیار پیش از این كتاب عهد قدیم را برگردان فارسی و از سوی نشرنی به بازار كتاب عرضه كرده بود.
برگرفته از: همشهری آنلاین