اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

اعلامیه جهانی حقوق زبانی

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • اعلامیه جهانی حقوق زبانی




    UNIVERSAL DECLARATION ON LINGUISTIC RIGHTS
    World Conference on Linguistic Rights
    Barcelona, Spain, 9 June 1996

    ترجمه خسرو باقری

    نهادها و سازمان های غیردولتی وتمام امضاكنندگان «اعلامیه جهانی حقوق زبانی» در همایشی كه در تاریخ ششم تا نهم ژوئیه 1996 (1375) در شهر بارسلون اسپانیا برگزار شد، اعلام كردند كه:

    * با توجه به مقدمه «اعلامیه جهانی حقوق بشر» (1948) كه در آن بر «برابری حقوق اساسی انسان ها، شان و ارزش فرد انسانی و تساوی حقوق زنان و مردان» تاكید شده است؛ و نیز با توجه به ماده دوم همین اعلامیه كه: «هركس، بدون هیچ گونه تبعیض اعم از نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، دیدگاه سیاسی یا هر دیدگاه دیگر، و نیز خاستگاه ملی یا اجتماعی، ثروت، تولد و هر وضعیت دیگر از تمام حقوق و آزادی های مذكور در اعلامیه برخوردار است.»؛

    * با توجه به «پیمان نامه جهانی حقوق سیاسی و مدنی» (16 دسامبر 1966) و «پیمان نامه جهانی حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی» (16 دسامبر 1966) كه در مقدمه های خود تاكید می كنند كه: انسان ها را نمی توان آزاد شمرد مگر آن كه با فراهم آوردن زمینه های مناسب، قادر به اعمال حقوق مدنی و سیاسی و حقوق فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود باشند؛

    * با توجه به مفاد قطعنامه «135 _ 47» مجمع عمومی سازمان ملل متحد (18 دسامبر 1992) كه در آن «حقوق اقلیت های ملی، قومی، دینی و زبانی» به تصویب رسید؛

    * با توجه به اعلامیه ها و توافق نامه های شورای اروپا از جمله «قطعنامه جامعه اروپا در دفاع از حقوق و آزادی های اساسی بشر» (4 نوامبر 1950) و «قطعنامه شورای وزیران شورای اروپا» (29 ژوئیه 1992) كه «منشور جامعه اروپا را درباره زبان های منطقه ای یا اقلیت ها» به تصویب رساند و نیز اعلامیه «حقوق اقلیت های قومی» مصوب نشست سران شورای اروپا (19 اكتبر 1993) و توافقنامه «چارچوب دفاع از حقوق اقلیت های قومی» (نوامبر 1994)؛

    * با توجه به «اعلامیه انجمن جهانی قلم» (سانتیاگو دمپستلا) و اعلامیه «كمیته حقوق زبان و ترجمه» انجمن جهانی قلم (15 دسامبر 1993) كه در آن «برگزاری كنفرانسی درباره حقوق زبانی» پیشنهاد شده است؛
    * با توجه به «اعلامیه دوازدهمین سمینار انجمن جهانی گسترش تفاهم و ارتباط میان فرهنگ ها» (9 اكتبر 1987، رسیف برزیل) كه در آن به سازمان ملل پیشنهاد شد تا گام های موثری را برای تصویب و اجرای «اعلامیه جهانی حقوق زبانی» بردارد؛

    * با توجه به «قطعنامه 169 سازمان جهانی كار» (26 ژوئیه 1989) كه در آن بر «حقوق بومیان و قبایل كشورهای مستقل» تاكید شده است؛

    * با توجه به مفاد «اعلامیه جهانی حقوق مشترك خلق ها» (مه 1990، بارسلون اسپانیا) كه «همه خلق ها فارغ از تفاوت در نظام سیاسی حاكم بر آن ها از حق ارائه و توسعه فرهنگ، زبان و ایجاد نهادهای ویژه برخوردارند و برای رسیدن به این منظور می توانند ساختارهای سیاسی، آموزشی، ارتباطی و دولتی لازم را سامان دهند.»؛

    * با توجه به «اعلامیه نهایی همایش سراسری فدراسیون جهانی آموزگاران زبان مدرن» (16 آگوست 1991، شهر پچ مجارستان) كه «رسمیت یافتن حقوق زبانی به مثابه حقوق اساسی فرد انسانی» را توصیه نموده است؛

    * با توجه به گزارش «كمیسیون حقوق بشر شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد» (20 آوریل 1994) در رابطه با پیش نویس «حقوق بومیان» كه در آن حقوق فردی را در پرتو حقوق جمعی مد نظر قرار می دهد؛

    * با توجه به پیش نویس اعلامیه «كمیسیون حقوق بشر آمریكا درباره بومیان» مصوب نشست 1287 (18 سپتامبر 1995) این كمیسیون؛

    * با توجه به این كه اكثر زبان های در خطر نابودی، به مردمانی تعلق دارند كه از حق حاكمیت ملی محرومند؛ و با توجه به این كه عامل اصلی عدم گسترش، نابودی و جایگزینی زبان دیگر به جای زبان این خلق ها، عدم وجود حاكمیت ملی و خط مشی دولت هایی است كه ساختارهای سیاسی، اداری و زبانی خود را بر آن ها تحمیل می كنند؛

    * با توجه به این كه حمله نظامی، اشغال، استعمار كشورها و دیگر روش های انقیاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، در اكثر مواقع با تحمیل صریح زبان حاكمان یا در بهترین شرایط خدشه دار نمودن ارزش و منزلت زبان خلق های محكوم همراه بوده و به طور كلی به تضعیف زبان گویشوران آن ها انجامیده و با اعمال سیاست های تبعیض آمیز وفاداری گویشوران به زبان مادری خود را خدشه دار كرده است؛

    * با توجه به این كه زبان مردمانی كه اخیرا استقلال خود را به دست آورده اند همچنان در حاشیه مانده و روند جایگزینی زبان كشورهای استعمارگر و امپریالیست پیشین به جای زبان خلق های تازه از بند رسته همچنان ادامه دارد؛

    * با توجه به این كه «جهانی شدن» بر بنیاد تنوع و تكثر زبانی و فرهنگی خلق ها قرار دارد و سیاست حذف زبان ها و فرهنگ ها و یكسان سازی آنها را رد می كند؛

    * با توجه به این كه برای تامین همزیستی مسالمت آمیزجمعیت های زبانی می بایست اصولی تدوین شوند كه تشویق و ارتقا موقعیت زبان ها و نیز احترام به همه آنها و كاربست اجتماعی آن ها را در مجامع عمومی و محافل خصوصی تضمین نماید؛

    * با توجه به این كه عوامل گوناگونی كه ماهیت زبانی ندارند از جمله عوامل تاریخی، سیاسی، جغرافیایی، جمعیتی، اقتصادی، اجتماعی _ فرهنگی و اجتماعی _ زبانی می توانند به انزوا، انحطاط و نابودی زبان ها منجر شوند و نیز برای آن كه بتوان اقدامات و راه حل های مناسبی در هر مورد خاص اتخاذ نمود لازم است كه حقوق زبانی به صورت همه جانبه بررسی شود و با اعتقاد به این كه «اعلامیه جهانی حقوق زبانی» در پرتو تضمین احترام و توسعه كامل همه زبان ها و پایه گذاری اصولی برای همزیستی برابر و عادلانه زبانی به مثابه عامل اصلی در حفظ روابط اجتماعی موزون، می باید نابرابری های زبانی را اصلاح كند؛
    به این وسیله اعلام می كنیم كه:

    درآمد

    * جایگاه هر زبانی، در پرتو ملاحظاتی كه خواهد آمد، محصول تعامل و كنش و واكنش عوامل بسیار گوناگون و گسترده از جمله عوامل سیاسی، قانونی، ایدئولوژیك، تاریخی، جمعیتی، اقلیمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زبان شناسی، اجتماعی، زبانی، میان زبانی و عواملی با ماهیت ذهنی است.
    در شرایط كنونی این عوامل را می توان اینگونه توضیح داد:

    * تمایل دیرینه سال اكثر دولت ها و حكومت ها به كاهش تنوع زبانی و حمایت از گرایش هایی كه با چندگانگی فرهنگی و تكثر زبانی مخالفت می ورزند.

    * سیر به سمت اقتصاد جهان گستر و ظهور پدیده هایی چون بازار جهانی اطلاعات، ارتباطات و فرهنگ كه فضای مناسب برای اشكال مختلف تعامل های زبانی را _ كه انسجام درونی زبان ها را تضمین می كند_ مختل می سازد.

    * مدل رشد اقتصادی جهان كه شركت های فراملی مطرح كرده اند و بر اساس آن كاهش حمایت های دولت را با پیشرفت و فردگرایی رقابت محور را با آزادی قرین می دانند به تشدید نا برابری های جدی و فزاینده زبانی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منجر می شود.

    * جمعیت های زبانی را در عصر ما عوامل زیر تهدید می كنند: عدم وجود دولت های ملی یا خودگردان، گویشوران محدود یا گویشورانی كه به طور كلی یا جزیی پراكنده اند، اقتصاد ضعیف، عدم وجود زبان معیار یا ارائه مدلی فرهنگی مفایر با فرهنگ مسلط. این عوامل ادامه حیات و گسترش بسیاری از زبان ها را عملا غیر ممكن می كند. مگر آنكه ملاحظات زیر مورد توجه قرار گیرد:

    * از دیدگاه سیاسی: جهان از منظر سیاسی باید به گونه ای ساماندهی شود كه امكان ارتباطی ملت ها با مشاركت همه خلق ها، جمعیت های زبانی و افراد در روند توسعه سازگار باشد.

    * از دیدگاه اقتصادی: جهان از منظر اقتصادی به گونه ای ساماندهی شود كه توسعه پایدار همه جانبه را بر بنیاد مشاركت همه خلق ها و نیز بر اساس احترام به حفظ تعادل محیط زیست و روابط برابر حقوق همه زبان ها و فرهنگ ها تامین كند.

    * بنابر آنچه آمد ، این اعلامیه، مبدا حركت خود را ‌‌« جمعیت های زبانی» و نه « دولت ها» اعلام می كند. این اعلامیه را باید از منظر تقویت نهادهای بین المللی كه هدف آنها تضمین توسعه برابر و پایدار همه جامعه بشری است؛ مورد توجه قرار داد. در عین حال، هدف این اعلامیه، كوشش برای ایجاد آنچنان ساماندهی سیاسی در جهان است كه امكان تنوع و تكثر زبان ها را بر بنیاد احترام، همزیستی و منافع متقابل همه خلق ها تامین كند.

    مقدمه: مفاهیم

    ماده 1
    (1): در این اعلامیه، هر جامعه انسانی كه از نظر تاریخی در «سرزمین معینی» _ فارغ از رسمیت یافتن یا نیافتن _ ساكن شده و خود را خلقی را با هویتی یگانه دانسته و زبان مشتركی را به عنوان ابزار طبیعی ارتباط و هم پیوندی فرهنگی برگزیده است؛ «جمعیت زبانی» خوانده می شود. در این اعلامیه اصطلاح «زبان خاص یك سرزمین» به زبان جمعیتی اطلاق می شود كه در شرایط ذكر شده شكل گرفته باشد.

    (2): در این اعلامیه مبنای حركت بر این اصل قرار دارد كه حقوق زبانی هم حقوق فردی و هم حقوق جمعی زبانی را به طور همزمان در بر می گیرد. در تعریف دامنه كامل حقوق زبانی این اعلامیه اعلام می كند كه مرجع خود را «جمعیت های زبانی تاریخی» می داند كه در سرزمینی خاص زندگی می كنند. در اینجا «سرزمین» تنها به جغرافیایی اطلاق نمی شود كه گویشوران در آن زندگی می كنند، بلكه به محیط اجتماعی و كاركردی هم اطلاق می شود كه برای رشد و شكوفایی همه جانبه یك زبان ضروری است. تنها با این گستره معنایی است كه می توان حقوق زبانی گروه های مورد نظر در بند 5 این ماده و حقوق زبانی افرادی را كه در خارج از سرزمین زبانی خویش زندگی می كنند را بر بنیاد پیوستاری و در عین حال درجه بندی تعریف كرد.

    (3): در این اعلامیه گروه هایی كه یكی از موقعیت های زیرین را دارا باشند نیز متعلق به «جمعیت زبانی» معین و «ساكن سرزمین» معین شمرده می شوند :

    الف: زمانی كه از بدنه اصلی «جمعیت زبانی» به دلیل مرزهای سیاسی یا اداری _ اجرایی جدا شده باشند.

    ب: زمانی كه در طول تاریخ، در منطقه كوچك جغرافیایی كه آن را دیگر جمعیت های زبانی محاصره كرده اند، «جزیره زبانی» تشكیل داده و تثبیت شده باشند.

    پ: زمانی كه در منطقه جغرافیایی معین با دیگر جمعیت های زبانی كه پیشینه تاریخی مشابه دارند؛ همزیستی كرده و تثبیت شده باشند.

    (4): در این اعلامیه عشایر و كوچ نشینان و خلق هایی كه در نواحی جغرافیایی پراكنده زندگی می كنند ؛ نیز «جمعیت های زبانی» خوانده می شوند كه در سرزمین های تاریخی خود به سر می برند.

    (5): در این اعلامیه، گروه هایی از مردم كه زبان آنها در محیط سرزمینی جمعیت زبانی دیگر، تثبیت شده، اما پیشینه تاریخی آنها با پیشینه تاریخی جمعیت زبانی مهمان پذیر همسان نیست؛ هم «گروه زبانی» خوانده می شود. مهاجران، پناهندگان، اخراجی ها و آوارگان در زمره «گروهای زبانی» شمرده می شوند.

    ماده 2
    (1): در این اعلامیه هرگاه جمعیت ها و گروه های زبانی گوناگون در سرزمین یگانه ای زندگی كنند؛ حقوق زبانی آنها بر اساس احترام متقابل باید به گونه ای تامین شود كه دموكراسی حداكثر را تضمین كند.

    (2): برای كسب تعادل اجتماعی _ زبانی رضایت بخش یعنی ایجاد هماهنگی مناسب بین حقوق زبانی جمعیت ها و گروه های زبانی و افراد متعلق بر آن ها، علاوه بر پیشینه تاریخی _ سرزمینی و نیز خواسته ها و مطالبات دموكراتیك آن ها، عوامل دیگری از جمله ماهیت اجباری مهاجرت ها و درجه آسیب پذیری فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آنها را هم باید مورد توجه قرار داد.

    ماده 3
    (1): این اعلامیه حقوق زیرین را به عنوان حقوق شخصی انسان ها _ كه تحت هیچ شرایطی قابل نقض نیست _ به رسمیت می شناسد.
    _ حق انسان به عنوان عضوی از یك جمعیت زبانی
    _ حق انسان در استفاده از زبان خود در مكان های خصوصی و عمومی
    _ حق انسان در استفاده از نام خود
    _ حق انسان در ایجاد پیوند و مناسبات اجتماعی با دیگر اعضای جمعیت زبانی خود
    _ حق انسان در حفظ و گسترش فرهنگ خود
    _ و دیگر حقوق زبانی كه در «پیمان نامه جهانی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» (16 دسامبر 1966) به رسمیت شناخته شده اند.

    (2): این اعلامیه تصریح می كند كه گروه های زبانی، علاوه بر حقوق عامی كه بر شمردیم و همه افراد این گروه ها از آن برخوردارند؛ در انطباق با بند دوم ماده 2 همین اعلامیه حقوق زیرین را نیز دارا هستند.
    _ حق گروه های زبانی در آموختن زبان و فرهنگ خود
    _ حق گروه های زبانی در دسترسی به خدمات فرهنگی
    _ حق گروه های زبانی در حضور برابر زبان و فرهنگ خود در رسانه های ارتباط جمعی
    _ حق گروه های زبانی در توجه و احترام نهادهای حكومتی به طرح های اجتماعی و اقتصادی آنها كه به زبان خود ارائه كرده اند.

    (3): حقوق گروه های زبانی و اعضای آنها به هیچ عنوان نباید مانع مناسبات متقابل این گروه ها و اعضای آنها، با جمعیت زبانی مهمان پذیر یا ادغام آنها در جمعیت زبانی مورد نظر شود. در عین حال حقوق این گروه ها و اعضای آنها نباید حقوق جمعیت زبانی مهمان پذیر یا اعضای آن را در كاربست زبان جمعیت زبانی مورد نظر در سرزمین معین محدود كند.

    ماده 4
    (1): براساس این اعلامیه، افرادی كه به سرزمین جمعیت زبانی دیگری مهاجرت می كنند باید با جمعیت زبانی مهمان پذیر رفتاری همگرایانه در پیش گیرند؛ و برای ایجاد مهر و مودت با آنان به كوشش فزونتری دست بزنند. معنای این سخن آن است كه ضمن حفظ خصوصیت و ویژگی های فرهنگی خویش بكوشند تا در ارزش ها و گونه های رفتاری جمعیت زبانی مهمان پذیر سهیم شوند. این اقدام به مهاجران كمك می كند تا از نظر اجتماعی بدون مواجه شدن با مشكلاتی كه جمعیت مهمان پذیر با آن مواجه بوده؛ وارد فعالیت های اجتماعی شوند.

    (2): این اعلامیه تاكید می كند، كه روند همگون سازی _ به معنای همگونی فرهنگ، ارزش ها و گونه های رفتاری جامعه زبانی مهمان با جامعه زبانی مهمان پذیر _ نباید تحمیلی یا اجباری باشد. این فرآیند تنها می تواند برآیند تعامل آگاهانه و آزادانه دو جامعه زبانی باشد.

    ماده 5
    حقوق زبانی تمام جمعیت های زبانی فارغ از موقعیت جایگاه زبان ها _ به عنوان زبان رسمی، زبان محلی یا زبان اقلیت ها _ برابر است. تعبیراتی چون زبان محلی یا اقلیت ها، به كار برده نمی شود؛ زیرا علی رغم اینكه در موارد معین كاربرد این تعبیرات می تواند كسب حقوق مساوی را برای این زبان ها تسهیل بخشد اما به طور عمده برای توجیه محدودیت حقوق زبانی زبان ها مورد استفاده قرار می گیرد.

    ماده 6
    نمی توان با توجیه اینكه زبانی، زبان رسمی دولت است یا به طور معمول برای هدف های اداری و برخی فعالیت های فرهنگی در سرزمین معین مورد استفاده قرار می گیرد آن «زبان خاص» را «زبان سرزمین معین» به شمار آورد.

    عنوان اول: اصول عام

    ماده 7
    (1): تمام زبان ها بیانگر هویت گروهی خاص و راهی یگانه برای توصیف و درك واقعیت اند؛ بنابراین می بایست تمام شرایط لازم را برای گسترش و پیشرفت آنها در تمام عرصه ها فراهم آورد.
    (2): تمام زبان ها محصول آفرینش جمعی اند و به عنوان ابزار همبستگی، شكل گیری هویت، ارتباط و خلاقیت فرد در درون جمعیت زبانی، در دسترس همگان قرار دارند.

    ماده 8
    (1): همه جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه برای تضمین كاربرد زبان هایشان در تمام فعالیت های اجتماعی، امكانات خود را سازماندهی و مدیریت كنند.

    (2): همه جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه برای تضمین امكان انتقال زبان خود به نسل های آینده و پیوستاری زمانی زبان خود از همه امكانات بهره مند باشند.

    ماده 9
    همه جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه نظام زبان خود را بدون اجبار یا القا مدون و به زبان معیار تبدیل كنند و در حفظ، توسعه و ارتقا آن بكوشند.

    ماده 10
    (1): همه جمعیت های زبانی از حقوق برابر برخوردارند.

    (2): اعمال تبعیض علیه جمعیت های زبانی غیر قابل پذیرش است؛ فارغ از آنكه این تبعیض بر بنیاد حاكمیت سیاسی، موقعیت اجتماعی یا اقتصادی، مدون بودن، روزآمد بودن، مدرن بودن، و یا هر معیار دیگر توجیه شود.

    (3): برای تحقق اصل برابری و جامه عمل به آن پوشاندن برای همه جمعیت های زبانی، باید تمام اقدامات ضرور را اتخاذ كرد.

    ماده 11
    همه جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه برای برخورداری و تضمین حقوق مندرج در این اعلامیه، از تمام وسایل و امكانات ترجمه به دیگر زبان ها یا ترجمه از دیگر زبان ها بهره ببرند.

    ماده 12
    (1): هر كس حق دارد كه در كلیه فعالیت های خود در محیط های جمعی، از زبان خویش استفاده كند؛ به شرط آنكه آن زبان، «زبان سرزمینی» جایی باشد كه او در آن ساكن است.

    (2): هر كس حق دارد كه زبان خود را در محیط های خصوصی و خانوادگی خود به كار برد.

    ماده 13
    (1): هر كس حق دارد زبان خاص سرزمینی خود را بیاموزد.

    (2): هر كس حق دارد چند زبانه باشد و بر اساس تضمین هایی كه در این اعلامیه برای كاربرد زبان خاص سرزمینی خود اعلام شده است؛ مناسب ترین زبانی را كه به پیشرفت فردی و اجتماعی او یاری می رساند؛ بدون هیچگونه پیشداوری، بیاموزد و بكار برد.

    ماده 14
    مفاد این اعلامیه نباید به گونه ای تفسیر یا به كار روند كه به هنجارها و رویه های عملی ناشی از موقعیت داخلی یا بین المللی یك زبان
    _ كه كاربردش در خود آن سرزمین مناسب تر است _ زیان برسانند.

    عنوان دوم: نظام جامع زبانی

    بخش اول: اداره های دولتی و نهادهای رسمی

    ماده 15
    (1): همه جمعیت های زبانی حق دارند كه در قلمرو سرزمین خود به طور رسمی مورد استفاده قرار گیرند.

    (2): همه جمعیت های زبانی حق دارند كه تمام اسناد اداری، مدارك دولتی و شخصی و تمام اسناد محضری آنها، معتبر و قابل اجرا شناخته شوند. هیچكس و هیچ مقامی حق ندارد، جمعیت زبانی معینی را نادیده بگیرد.

    ماده 16
    همه اعضای جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه با مقامات دولتی به زبان خود ارتباط برقرار كنند و از مقامات دولتی توجه به زبان خود را طلب كنند. این حق بخشهای مركزی، سرزمینی، محلی و تقسیم های فرامنطقه ای را در بر می گیرد.

    ماده 17
    (1): همه جمعیت های زبانی حق دارند كه به همه اسناد و مدارك رسمی كه به نحوی به سرزمین آنها مربوط است و به زبان آنها تدوین شده دسترسی داشته باشند و آنها را مورد استفاده قرار دهند. این اسناد و مدارك می توانند دست نویسَ، چاپی یا به هر شكل دیگر باشند.

    (2): تمام اسناد و مدارك دولتی _ چه دست نویس و چه چاپی و یا هر شكل دیگر _ باید به همه زبان های كشور تهیه و در اختیار عموم قرار گیرند. این اقدام باید تمام قلمروی را كه آن زبان خاص در آن به كار می رود، در بر بگیرد.

    ماده 18
    (1): همه جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه قوانین و دیگر رویه های قانونی كه به نحوی به جمعیت آن ها مربوط می شود، به زبان خاص سرزمین آنها نوشته و منتشر شوند.

    (2): مقام های دولتی كه در قلمرو حاكمیت آن ها، بیش از یك زبان خاص سرزمینی وجود دارد؛ موظفند همه قوانین و مقررات عام كشور را به زبان تك تك این جمعیت های زبانی تهیه و منتشر كنند؛ فارغ از آن كه گویشوران هر یك از این زبان ها، زبان های دیگر را درك می كنند یا نمی كنند.

    ماده 19
    (1): زبان رسمی نمایندگان مجلس هر كشور، زبان یا زبان هایی است كه به صورت تاریخی در سرزمینی كه آنها نماینده آنند، به كار می رفته است.

    (2): این حق، جمعیت های زبانیی را كه از نظر منطقه جغرافیایی پراكنده اند (ماده1، بند4) را نیز دربرمی گیرد.

    ماده 20
    (1): هركس از این حق برخوردار است كه در دادگستری های سرزمین خود، از زبانی كه به لحاظ تاریخی در آن سرزمین استفاده می شود _ چه گفتاری و چه نوشتاری _ سخن بگوید. دادگاه ها باید در سرزمین معین زبان آن سرزمین را به كار برند و اگر به خاطر ملاحظات حقوقی كشور، دادگاه در سرزمین دیگری تداوم می یابد، در آن دادگاه نیز باید همان زبان مورد استفاده قرار گیرد.

    (2): هركس حق دارد كه تحت هر شرایطی، به زبانی كه آن را درك می كند و به آن سخن می گوید؛ محاكمه شود. در این موارد، هركس حق دارد از خدمات مترجم رایگان بهره مند شود.

    ماده 21
    تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه ثبت و بایگانی مدارك و اسناد آن ها در محضرها، به زبان خودشان انجام شود.

    ماده 22
    تمام جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه اسناد و مدارك آنها كه به تائید سازمان ثبت اسناد یا دیگر ماموران صلاحیت دار دولتی رسیده، به زبان قلمروی كه محضرها و ماموران وظایف خود را انجام می دهند؛ تنظیم شود.

    بخش دوم: آموزش

    ماده 23
    (1): نظام آموزش هر كشور می باید به تقویت امكانات زبانی و فرهنگی جمعیت زبانی سرزمین معین یاری رساند.

    (2): نظام آموزشی هر كشور می بایست به پیشرفت و گسترش جمعیت زبانی آن سرزمین یاری رساند.

    (3): نظام آموزشی هر سرزمین می بایست در خدمت تكثر و تنوع زبانی و فرهنگی و تحكیم روابط صمیمانه جمعیت های زبانی گوناگون در سراسر جهان باشد.

    (4): در چارچوب اصول پیش گفته، هركس حق دارد، هر زبانی را بیاموزد.

    ماده 24
    همه جمعیت های زبانی حق دارند تا درباره گستره حضور زبان خود، به عنوان ابزار ارتباط و آموزش در تمام پایه های تحصیلی و آموزشی سرزمین خود _ پیش دبستانی، دبستانی، راهنمایی، دبیرستانی، حرفه ای و فنی، دانشگاهی و آموزش بزرگسالان _ تصمیم بگیرند.

    ماده 25
    همه جمعیت های زبانی از حق دسترسی و كاربرد منابع انسانی و مادی لازم برای تضمین حضور زبان خود در تمام پایه های تحصیلی سرزمین خود از جمله آموزگاران توانا، روش های آموزشی مناسب، كتب و متون درسی، امكانات مالی، ساختمان و امكانات آموزشی، فن آوری های متداول و مدرن برخوردارند.

    ماده 26
    همه جمعیت های زبانی از حق آموزشی كه اعضای آن را قادر می سازد تا نسبت به كاربرد زبان خود تسلط داشته باشند _ از جمله توانایی كاربرد زبان در همه محیط های روزمره زبانی _ و نیز زبان دیگری كه خواستار یادگیری آن هستند؛ برخوردارند.

    ماده 27
    همه جمعیت های زبانی از حق آموزشی كه اعضای آن را قادر می سازد تا هر زبانی را كه به سنن فرهنگی آنها مربوط است _ از جمله زبان ادبی یا زبان مقدس كه پیشتر در آن سرزمین رایج بوده _ بیاموزند؛ برخوردارند.

    ماده 28
    همه جمعیت های زبانی از حق آموزشی كه اعضای آن را قادر می سازد تا به آگاهی همه جانبه درباره میراث فرهنگی خود (تاریخ، جغرافیا، ادبیات و دیگر نمودهای فرهنگی) دست یابند، برخوردارند. تمام جمعیت های زبانی همچنین از این حق برخوردارند تا گسترده ترین آگاهی را درباره هر فرهنگ دیگر كه خواستار آنند؛ كسب كنند.

    ماده 29
    (1): هركس از این حق برخوردار است كه به زبان خاص سرزمین خود تحصیل كند.
    (2): این حق ناقض كسب آموزش گفتاری و نوشتاری زبان دیگری _ به عنوان ابزار ارتباط با دیگر جمعیت های زبانی _ نیست.

    ماده 30
    زبان و فرهنگ همه جمعیت های زبانی می باید موضوع مطالعه و پژوهش های علمی در سطح دانشگاه ها قرار گیرد.

    بخش سوم: نام های خاص

    ماده 31
    تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه نظام «نام های خاص» خود را در همه جا و در تمام شرایط حفظ كنند و به كار برند.

    ماده 32
    (1): تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه نامی را كه مردم سرزمین آنها بر مكان های خاص نهاده اند، چه به صورت نوشتاری و چه به صورت گفتاری، در محافل خصوصی یا در گردهمایی های عمومی و رسمی به كار برند.
    (2): تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه نام بومی مكان های سرزمین خود را تثبیت و حفظ كنند و در صورت لزوم تغییراتی را در آن ها اعمال كنند. این نام ها را نمی توان خودسرانه حذف، تحریف و یا تغییر داد. این نام ها را نمی توان تحت تاثیر تحولات سیاسی یا هر تحول دیگر با نام های دیگر جایگزین كرد.

    ماده 33
    تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه خود را با نامی كه در زبان خودشان متداول است؛ بنامند. در ترجمه این نام ها به زبان های دیگر مترجمان باید از كاربست واژگان تحقیرآمیز یا دوپهلو خودداری كنند.

    ماده 34
    هركس حق دارد كه نام خود را در همه جا و تحت هر شرایط، به زبان خود به كار برد. در عین حال، اگر قرار است به دلایلی نامش در نظام نوشتاری دیگری ثبت شود؛ این ثبت باید با در نظر گرفتن دقیق ترین نظام آوانویسی، صورت گیرد.

    بخش چهارم: رسانه های ارتباط جمعی و دیگر فناوری های نوین

    ماده 35
    تمام جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه درباره گستره حضور زبانشان در رسانه های ارتباط جمعی سرزمین خود فارغ از نحوه پخش و نشر آن ها، تصمیم بگیرند؛ چه این رسانه ها محلی و سنتی یا سراسری و چه از فن آوری پیشرفته برخوردار باشند.

    ماده 36
    تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه از همه منابع انسانی و مادی لازم برای تضمین سطح مطلوبی از حضور زبان خود در جامعه و سطح مطلوبی ازامكان ارائه فرهنگی آن در رسانه های ارتباط جمعی از جمله كاركنان آموزش دیده، امكانات مالی، ساختمان، تجهیزات و فناوری های امروزی و مدرن برخوردار باشند.

    ماده 37
    تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه از طریق رسانه های ارتباط جمعی، از میراث فرهنگی خویش (تاریخ، جغرافیا، ادبیات و دیگر نمودهای فرهنگی) آگاهی یابند و نیز بیشترین اطلاعات ممكن را درباره سایر فرهنگ ها، كسب كنند.

    ماده 38
    زبان ها و فرهنگ های تمام جمعیت های زبانی سراسر جهان می بایست در رسانه های ارتباط جمعی از بهره مندی برابر و غیرتبعیض آمیز برخوردار شوند.

    ماده 39
    تمام جمعیت های زبانی موضوع ماده 1، بندهای 3 و 4 این اعلامیه و گروه های زبانی موضوع بند 5 از همان ماده از حق ارائه برابر در رسانه های ارتباط جمعی جامعه ای كه در آن ساكنند یا به آنجا مهاجرت كرده اند، برخوردارند. این حق باید در هماهنگی با حقوق دیگر گروه ها و جمعیت های زبانی ساكن در آن سرزمین، اعمال شود.

    ماده 40
    در زمینه فناوری اطلاعاتی، تمام جمعیت های زبانی باید از حق دسترسی به تجهیزات پیشرفته و منطبق با تمام روش ها و دستاوردهای زبانی خود برخوردار باشند به نحوی كه بتوانند از تمام امكانات ناشی از این فناوری ها، از جمله در زمینه هایی چون ارائه، آموزش، ارتباط، نشر، ترجمه، پردازش اطلاعات و ترویج فرهنگ به مفهوم عام آن استفاده كنند.

    بخش پنجم: فرهنگ

    ماده 41
    (1): تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه زبان خود را در تمام اشكال بیان فرهنگی، حفظ نمایند و توسعه دهند.

    (2): تمام جمعیت های زبانی باید بتوانند، حق ذكر شده را به طور كامل اعمال نمایند؛ بدون آن كه فضای اجتماعی آن ها در معرض تهاجم برتری طلبانه فرهنگ بیگانه قرار گیرد.

    ماده 42
    تمام جمعیت های زبانی از حق رشد كامل در چارچوب محیط و شرایط فرهنگی خود برخوردارند.

    ماده 43
    تمام جمعیت های زبانی از حق دسترسی به آثاری كه در زبان آن ها خلق شده است؛ برخوردارند.

    ماده 44
    تمام جمعیت های زبانی از حق دسترسی به برنامه های فرهنگ های گوناگون، از طریق پخش و نشر اطلاعات، آموزش زبان به خارجیان، ترجمه، دوبله، ترجمه همزمان و زیرنویسی فیلم برخوردارند.

    ماده 45
    تمام جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه زبان آن ها، جایگاه شایسته ای را در رویدادها و خدمات فرهنگی (از جمله در كتابخانه ها، ویدئوكلوپ ها، سینماها، تئاترها، موزه ها، آرشیوها، فرهنگ عامه، تولیدات فرهنگی و دیگر نمودهای حیات فرهنگی) ایفا كنند.

    ماده 46
    تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه میراث زبانی و فرهنگی خود از جمله (مجموعه اسناد، آثار هنری و معماری، بناهای تاریخی و متون) را حفظ كنند.

    بخش ششم: محیط اجتماعی و اقتصادی

    ماده 47
    (1): تمام جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه كاربرد زبان خود را در تمام فعالیت های اجتماعی و اقتصادی سرزمین خویش تثبیت كنند.

    (2): تمام اعضای جمعیت های زبانی از این حق برخوردارند كه برای تحقق فعالیت های حرفه ای خود به همه وسایل ضرور از جمله اسناد، كتاب ها و آثار مرجع، رهنمودها، فرم ها و تجهیزات كامپیوتری، ابزار و تمام آثار فرهنگی، به زبان خاص خود دسترسی داشته باشند.

    (3): كاربرد زبان های دیگر تنها در شرایطی ضرور است كه ماهیت فعالیت های حرفه ای، وجود آن ها را توجیه كند. به هر حال، تحت هیچ شرایطی، زبان یا زبان های جدید نباید موقعیت زبان اصلی جمعیت زبانی را تنزل دهند یا جانشین آن شوند.

    ماده 48
    (1): هركس حق دارد كه در قلمرو جمعیت زبانی خود، زبانش را آن هم با اعتبار قانونی كامل در تمام مبادلات اقتصادی از جمله خرید و فروش كالا و خدمات، نظام بانكداری، بیمه، قراردادهای شغلی و دیگر موارد، به كار برد.

    (2): هیچ ماده ای از قوانین و عقدهای خصوصی نباید كاربرد زبان خاص سرزمینی را محدود یا ممنوع كند.

    (3): هركس حق دارد كه در چارچوب قلمرو جمعیت زبانی خود به تمام اسناد لازم برای فعالیت های یاد شده از جمله فرم های خاص، چك، قرارداد، صورت حساب، رسید دریافت كالا، فرم سفارش و ... به زبان خود دسترسی داشته باشد.

    ماده 49
    هركس در چارچوب جمعیت زبانی خود حق دارد در تمام سازمان های اقتصادی _ اجتماعی از جمله در اتحادیه ها و سندیكاهای كارگری و انجمن های كارفرمایی، حرفه ای، تجاری و صنعتی، از زبان خود استفاده كند.

    ماده 50
    (1): تمام جمعیت های زبانی حق دارند كه زبان آن ها از جایگاهی شایسته در اموری چون تبلیغات، تابلو، علائم و دیگر نشانگان یك كشور به طور عام برخوردار باشد.

    (2): هركس در چارچوب جمعیت زبانی خود حق دارد كه به تمام اطلاعات نوشتاری و گفتاری درباره كالاها و خدمات موسسات تجاری از جمله نحوه استفاده از كالا، برچسب، اجزا تشكیل دهنده، تبلیغ، ضمانت و دیگر موارد، به زبان خود دسترسی داشته باشد.

    (3): تمام علائم و نشانه های تبلیغاتی كه بر سلامت انسان موثرند، اولا باید از نظر كیفیت پست تر از نمونه های دیگر زبان ها نباشد و ثانیا باید در درجه اول به زبان خود آن سرزمین باشد.

    ماده 51
    (1): هركس حق دارد كه در ارتباطات خود با شركت ها، موسسه های تجاری و نهادهای خصوصی زبان خاص سرزمین خود را به كار برد و به همان زبان پاسخ یا خدمات را دریافت نماید.

    (2): هركس به عنوان مشتری یا مصرف كننده حق دارد كه از موسسات عمومی، اطلاعات نوشتاری یا گفتاری را به زبان خود دریافت كند.

    ماده 52
    هركس حق دارد كه تمام فعالیت های حرفه ای خود را به زبان خاص سرزمین خود انجام دهد مگر آن كه ماهیت حرفه اش كاربرد زبان های دیگر را الزامی سازد؛ از جمله آموزگاران زبان های خارجی، مترجمان و راهنمایان برنامه های گردشگری.

    ملاحظات دیگر

    نخست:
    مقام های دولتی كشورها باید در چارچوب اختیارات قانونی خود گام های لازم را برای تحقق حقوق مندرج در این اعلامیه بردارند. در این رابطه، به ویژه برای تقویت روند تحقق حقوق زبانی در جامعه هایی كه جمعیت های زبانی آن از نظر مالی در تنگنا هستند؛ باید امكانات مالی بین المللی تامین شود. بنابراین مقام های دولتی باید حمایت های ضرور را برای مدون كردن، ترجمه، آموزش و كاربرد زبان در نظام اداری كشور، فراهم كنند.

    دوم:
    مقام های دولتی باید آگاهی نهادهای رسمی، سازمان ها و مردم از حقوق و وظایف مندرج در این اعلامیه را تضمین كنند.

    سوم:
    مقامات دولتی در چارچوب نظام قانون گذاری كنونی، برای جلوگیری از نقض حقوق زبانی مندرج در این اعلامیه، مجازات هایی را تعیین نمایند.
    ملاحظات نهایی:

    نخست:
    این اعلامیه خواستار تاسیس «شورای زبان ها» در چارچوب نظام كنونی سازمان ملل متحد است. بر این اساس، این اعلامیه از مجمع عمومی سازمان ملل می خواهد كه وظایف این شورا، انتخاب اعضای آن و ایجاد نهادی در قوانین بین المللی برای دفاع از دستیابی به حقوق مندرج در این اعلامیه را، به عهده گیرد.

    دوم:
    این اعلامیه خواستار تشكیل «كمیسیون جهانی حقوق زبانی» به عنوان نهادی غیررسمی و مشورتی متشكل از نمایندگان سازمان های غیردولتی و دیگر سازمان های فعال در زمینه قوانین زبانی است و در جهت ایجاد آن كوشش می كند.
    بارسلون. ژوئن 1996



    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile
صبر کنید ..
X