اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

جی دی سلینجر، "ناتور دشت" انزوا درگذشت

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • جی دی سلینجر، "ناتور دشت" انزوا درگذشت



    امیرحسین خورشیدفر؛

    جروم دیوید سلینجر نویسنده مشهور و منزوی امریکایی چهارشنبه ۲۷ ژِانویه در خانه اش در کورنیش نیوهمپشایر از دنیا رفت. پسرش متیو این خبر را از طریق نماینده نویسنده، کارگزاری ادبی هارولد اوبر در اختیار رسانه ها گذاشت. سلینجر هنگام مرگ 91ساله بود. جی دی سلینجر یکی از مهم ترین و محبوب ترین نویسندگان امریکا در سال های بعد از جنگ جهانی دوم به شمار می آید که بیش از نیم قرن نه کتاب تازه یی منتشر کرد و نه اجازه داد عکس یا گفت وگویی از او منتشر شود. در خبر آژانس هارولد اوبر آمده است سلینجر به مرگ طبیعی درگذشت. هرچند در ماه مه دچار شکستگی ران شده بود اما به جز این در ماه های آخر زندگی اش بیمار نبود و درد نمی کشید.

    شهرت جهانگیر سلینجر نتیجه کارنامه یی کم حجم اما تاثیرگذار است؛ رمان «ناتور دشت»، مجموعه «نه داستان کوتاه» و دو کتاب که هرکدام شامل دو داستان بلند از خانواده عجیب گلس است؛ «فرنی و زویی» و «تیرهای سقف را بالاتر بگذارید نجاران و سیمور؛ پیشگفتار». این کتاب ها در بین سال های 1951 تا 1965 منتشر شد. پس از آن سلینجر داستان دیگری منتشر نکرد هرچند بنابر اعلام دخترش در طول این سال ها او 15 رمان دیگر نوشت که تکلیف انتشار آنها هنوز مشخص نیست.

    سلینجر سال 1919 در منطقه یی اعیان نشین در منهتن به دنیا آمد و همان جا تحصیل کرد. در دهه 40 پیش از اعزام به جنگ جهانی در دوره های نویسندگی خلاق دانشگاه کلمبیا شرکت کرد و چند داستانش در مجله های مختلف دانشگاهی و ادبی به چاپ رسید. سپس به عنوان سرباز ارتش امریکا به جنگ جهانی دوم اعزام شد و شاهد عملیات خونینی بود که به نام حمله نورماندی یا D-Day معروف است. در همین دوره با ارنست همینگوی نویسنده معروف امریکایی ملاقات کرد. همینگوی از استعداد او تعریف و تمجید کرد و بعدها سلینجر از این ملاقات به عنوان بهترین خاطره اش از جنگ یاد کرد.

    اما دوران طلایی سلینجر بعد از پایان جنگ آغاز شد. انتشار داستان «یک روز خوش برای موز ماهی» در سال 1948 در مجله نیویورکر با استقبال خوانندگان مواجه شد. این داستان شرح حوادثی است که در ساعت های پیش از خودکشی برای سیمور گلس روی می دهد. سلینجر سه سال بعد رمان «ناتور دشت» را منتشر کرد. چند ناشر معتبر این کتاب را رد کردند اما بعد از انتشار آن تا امروز سالانه نزدیک به 200 هزار نسخه از «ناتور دشت» به فروش می رسد.

    این رمان از زبان طنزآلود هولدن کالفیلد دانش آموز 17ساله یک مدرسه شبانه روزی روایت می شود که در آستانه سال نو به خاطر نمرات پایین از مدرسه اخراج می شود و شبی را در نیویورک می گذراند. هولدن به یکی از نمادهای طغیان نسل جوان امریکا در دهه 60 و پس از آن در برابر هنجارهای پذیرفته شده اجتماع بدل شد. بعد از او کم نیستند قهرمانان نوجوانی که معیارهای زندگی بزرگسالان را ریشخند می کنند.

    در سال 1953 سلینجر در مصاحبه یی اعتراف کرد هولدن شباهت زیادی به نوجوانی خود او دارد. از همان زمان بسیاری از کمپانی ها و کارگردانان بزرگ هالیوود مثل گردی اولدین، الیا کازان و هاروی وینشتاین سعی کردند حق اقتباس سینمایی این رمان را بخرند اما جواب نویسنده منفی بود. «ناتور دشت» تاکنون سه بار به زبان فارسی ترجمه شده است. اولین بار در دهه 50 و توسط احمد کریمی و بعد از آن در دهه 70 ترجمه هایی از احمد گلشیری و محمد نجفی نیز از این کتاب در اختیار خوانندگان ایرانی قرار گرفت.

    سلینجر در سال 1953 مجموعه نه داستان کوتاه خود را که پیش از آن در مجله ها به چاپ رسید بود در یک مجموعه منتشر کرد. داستان های «یک روز خوش برای موزماهی»، «دهانم سبز و چشمانم زیبا» و «عمو ویگیلی در کانه تی کت» از این مجموعه در بسیاری از گزیده های بهترین داستان های کوتاه تاریخ آمده است. در داستان «عمو ویگیلی...» شخصیت اصلی داستان با حسرت از مرگ والت یکی دیگر از برادران خانواده گلس یاد می کند؛ خانواده یی که خوانندگان خیلی زود با اعضای دیگرش آشنا شدند. این کتاب با ترجمه احمد گلشیری و به نام «دلتنگی های نقاش خیابان چهل و هشتم» به فارسی ترجمه شده است. داستان های «تقدیم به ازمه با عشق و نکبت» و «تدی» از این مجموعه درمیان خوانندگان ایرانی هواداران بسیار دارد. «فرنی و زویی» در سال 1961 منتشر شد. بخش اول کتاب، داستان کوتاهی است به نام «فرنی». داستان در آخر هفته یی در یک کالج دانشگاهی اتفاق می افتد. فرنی دختر حساس خانواده گلس از ریاکاری، ابتذال و تظاهر جامعه دانشگاهی اطراف به نامزدش شکایت می کند. بخش دوم کتاب داستان بلند «زویی» است. زویی کوچک ترین برادر خانواده گلس یک هنرپیشه خوش قیافه سریال های تلویزیونی است که سعی می کند در گفت وگوی طولانی آشفتگی روحی خواهرش فرنی را برطرف کند. این کتاب با واکنش های متفاوت منتقدان مواجه شد. در زمان انتشار کتاب مطبوعات امریکایی به شایعات درباره زندگی غیرمتعارف سلینجر و گرایش او به بودیسم، هندوئیسم و عرفان مسیحی دامن زدند. معروف ترین نقد را رمان نویس بزرگ امریکایی جان آپدایک بر کتاب نوشت و آن را تجربه یی بیش از حد شخصی و درونی خواند. داریوش مهرجویی در سال 1373 فیلم «پری» را بر اساس این کتاب ساخت. نمایش فیلم پری در سال 1997 در امریکا باعث شد بحث شکایت سلینجر از تهیه کننده ایرانی فیلم پیش بیاید که البته رفع و رجوع شد. در صحنه یی از فیلم دیگر مهرجویی «هامون»، حمید (خسرو شکیبایی) نسخه انگلیسی فرنی و زویی را به مهشید (بیتا فرهی) نشان می دهد و آن را کتابی پر از درد و راز و رمز و عشق معرفی می کند؛ چهار واژه یی که روی جلد یکی از چاپ های انگلیسی کتاب هم درج شده است. «فرنی و زویی» با دو ترجمه از میلاد ذکریا و امید نیک فرجام در ایران منتشر شده است.

    دو سال بعد «تیرهای سقف» منتشر شد. این کتاب هم شامل دو داستان است. اولی ماجرای روز عروسی سیمور است که از زبان برادر سربازش بادی روایت می شود. راوی داستان دوم «سیمور؛ پیشگفتار» هم بادی است که سعی می کند تصویری از زندگی انزواجویانه برادرش ارائه کند و شایعات فرضی را رد کند. از اینجا به بعد دست ناشران مشتاق از داستان های سلینجر کوتاه می ماند. نسخه فارسی این کتاب را امید نیک فرجام ترجمه کرده است. البته داستان اول در کتابی به نام «بالا بلندتر از هر بلندبالایی» با ترجمه شیرین تعاونی منتشر شد.

    در سال 1965 مجله نیویورکر داستان بلند «هاپورس 16 - 1924» را منتشر کرد که داستان هایی است از زبان سیمورگلس هفت ساله، وقتی که به اردویی دانش آموزی رفته است و در نامه هایی از خانواده اش می خواهد کتاب هایی منجمله آثار آناتول فرانس را برایش پست کنند. بعدها ناشران بسیاری سعی کردند امتیاز انتشار این داستان را از سلینجر بخرند حتی ناشر کوچکی به نام اورچیسس در پی توافق اولیه با سلینجر اعلام کرد به زودی نسخه یی از این کتاب را منتشر می کند اما چیزی نگذشت که نظر سلینجر عوض شد و خوانندگان چشم انتظار ماندند.

    انزوای 50 ساله سلینجر هم باعث نشد که نام او فراموش شود. در سه دهه اخیر او مرتباً با جنجال های ناخواسته درگیر بود. در دهه 80 یان همیلتن زندگینامه انتقادی به نام «در جست وجوی سلینجر» نوشت و بلافاصله با شکایت او مواجه شد. جویس مینارد معشوقه سابق و مارگارت دختر سلینجر هم با نوشته هایشان از زندگی با نویسنده منزوی دردسرهای دیگری را برای او به وجود آوردند. هر چند سال هم وکلای سلینجر دست به کار شکایت از نویسنده یا کارگردانی می شدند که به نحوی از آثار او اقتباس کرده بود. سلینجر همچنین انتشار دیگر داستان های کوتاهش را که به صورت پراکنده در مجلات چاپ شده بود غیرقانونی اعلام کرد. همان داستان هایی که در سال های اخیر با عناوین مختلف در ایران منتشر شده اند و به نظر می رسد خیلی هایشان نسخه اولیه داستان های موفق این نویسنده اند. در سال 1974 سلینجر در یکی از آخرین گفت وگوهایش گفت؛ «من دوست دارم بنویسم. زندگی می کنم که بنویسم. اما فقط برای خودم و لذت بردن می نویسم.»

    منبع: روزنامه اعتماد
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile
صبر کنید ..
X