سرمشق گیری از نمونه های ترجمه ی مترجمان صاحب نام و صاحب صلاحیت، یکی از شاه کلیدهای موفقیت و کسب خبرگی برای مترجمان تازه کار است. از این رو مقابله ترجمه های خوب با متن اصلی جزیی تفکیک ناپذیر از سیر پختگی و مهارت افزایی مترجمان نو آموز به شمار می رود.
به ترجمه چند جمله زیر که توسط دکتر علی خزائی فر انجام شده است توجه کنید.
به ترجمه چند جمله زیر که توسط دکتر علی خزائی فر انجام شده است توجه کنید.
A bomb exploded yesterday in a car belonging to a well-known magistrate. No one was hurt, but the vehicle was completely destroyed.
روز گذشته بمبی در اتومبیلی متعلق به یک قاضی سرشناس منفجر شد. کسی آسیب ندید اما وسیله نقلیه بکلی از بین رفت.
It was yellow fever that was responsible for de Lessep's failure to build the Panama Canal. The subsequent success of the Americans in completing this great venture was due to the discovery that yellow fever was transmitted to men by mosquitoes.
Mr. Berlinger never held high office outside the party, because the Communists have never won a share of government power. That would normally exclude him from a state funeral, but it is possible that the honor will be extended to him.
Though we may enjoy reading about the lives of others, it is extremely doubtful whether we would equally enjoy reading about ourselves.
Those who never have to change house become indiscriminate collectors of what can only be called clutter.
Whether work should be placed among the causes of happiness, may perhaps be regarded as a doubtful question.
Man cannot be too careful in his choice of enemies.
Today we have a short story set in New York, the world's largest producer of adrenalin.
Martin had lived in New York for 40 years and never been mugged once. This did not make him confident; on the contrary, it terrified him. The way he saw it, he was now the most likely person in Manhattan to get mugged next
روز گذشته بمبی در اتومبیلی متعلق به یک قاضی سرشناس منفجر شد. کسی آسیب ندید اما وسیله نقلیه بکلی از بین رفت.
It was yellow fever that was responsible for de Lessep's failure to build the Panama Canal. The subsequent success of the Americans in completing this great venture was due to the discovery that yellow fever was transmitted to men by mosquitoes.
تب زرد بود که باعث شکست دولسپ در احداث کانال پاناما شد. بعدها نیز آمریکائیها تنها پس از کشف این نکته که تب زرد از طریق پشه به انسان منتقل می شود توانستند این طرح بزرگ و مخاطره آمیز را تکمیل کنند.
Mr. Berlinger never held high office outside the party, because the Communists have never won a share of government power. That would normally exclude him from a state funeral, but it is possible that the honor will be extended to him.
آقای برلینگر هیچگاه سمت مهمی خارج از حزب نداشت زیرا کمونیستها هیچگاه در قدرت دولت سهیم نبوده اند. این نکته طبعاً او را از تشعییع جنازه دولتی محروم می کند، اما احتمال دارد که این افتخار نصیب او نیز بشود.
Though we may enjoy reading about the lives of others, it is extremely doubtful whether we would equally enjoy reading about ourselves.
ما شاید از خواندن شرح زندگی دیگران لذت ببریم، اما بعید است خواندن خبری درباره خودمان به همان اندازه برایمان لذت بخش باشد.
Those who never have to change house become indiscriminate collectors of what can only be called clutter.
کسانی که مجبور نیستند یکسر خانه عوض کنند، هر خرت و پرتی را جمع می کنند.
Whether work should be placed among the causes of happiness, may perhaps be regarded as a doubtful question.
شاید برخی در این مساله تردید کنند که کار از جمله عواملی است که انسان را شاد می کند.
Man cannot be too careful in his choice of enemies.
آدم هرچه در انتخاب دشمنان خود دقّت کند کم است.
Today we have a short story set in New York, the world's largest producer of adrenalin.
Martin had lived in New York for 40 years and never been mugged once. This did not make him confident; on the contrary, it terrified him. The way he saw it, he was now the most likely person in Manhattan to get mugged next
امروز داستانی برایتان نقل می کنیم که در نیویورک اتفاق افتاده است، شهری که مردم آن، به دلیل اضطراب، بیش از مردم هر کجای دیگر دنیا آدرنالین ترشح می کنند.
مارتین چهل سال بود که در نیویورک زندگی می کرد و در این مدت حتی یک بار هم گیر دزدهای خیابانی نیفتاده بود. این خوش اقبالی نه تنها اطمینان خاطر در او ایجاد نکرده بود بلکه برعکس ترس توی دلش انداخته بود. پیش خودش فکر می کرد حالا دیگر در محله مَنهتِن او اولین کسی است که دزدها به سراغش می آیند.
منبع:dilmajdilmaj.blogfa.com
مارتین چهل سال بود که در نیویورک زندگی می کرد و در این مدت حتی یک بار هم گیر دزدهای خیابانی نیفتاده بود. این خوش اقبالی نه تنها اطمینان خاطر در او ایجاد نکرده بود بلکه برعکس ترس توی دلش انداخته بود. پیش خودش فکر می کرد حالا دیگر در محله مَنهتِن او اولین کسی است که دزدها به سراغش می آیند.
منبع:dilmajdilmaj.blogfa.com
نظر