در سال هاى اخير بخش عظيمى از كتاب ها و پژوهش هاى دانشگاهى در رشته ترجمه، به بحث جنسيت در ترجمه پرداخته اند. لويى ون فلوتو از كسانى است كه در اين زمينه مطالعات پيگيرى داشته است و برخى از حوزه هايى را كه بحث جنسيت در ترجمه، در آنها مطرح مى شود اين گونه معرفى مى كند؛
۱.مطالعات تاريخى: چه كسى، چه موقع و چگونه اين ترجمه را انجام داده و نقش جنسيت در ترجمه آن چه بوده است.
۲ .ملاحظات نظرى: چگونه روابط، تعاريف و ساختارهاى جنسى متفاوت در ترجمه و تحقيقات ترجمه ايفاى نقش مى كنند.
۳ . مسئله هويت: چگونه هويت جنسى يا عدم وجود آن در ترجمه و پژوهش هاى مربوط به آن تأثير مى گذارد.
هرچند بيشتر پژوهش هاى به عمل آمده در اين زمينه به هويت جنسى مترجمان و تأثير آن در ترجمه مربوط مى شود، در اين مقاله بر آنيم كه به چگونگى ترجمه «جنسيت» از زبانى به زبان ديگر بپردازيم و نشان دهيم كه اصولاً جنسيت چيست، چگونه خود را در نظام دستورى و اجتماعى يك جامعه آشكار مى كند و مترجمان در ترجمه موارد مربوط به جنسيت با چه مشكلاتى مواجه اند.
جنسيت دستورى
بيشتر زبانشناسان جنسيت را طبقه بندى اسامى به مذكر و مؤنث و خنثى مى دانند به گونه اى كه هر يك از آنها به لحاظ دستورى بر صورت واژه ها يا اجزاى ديگر جمله يا گفتمان مانند حروف تعريف، صفات و ضماير تأثير بگذارند. طبق نظر پاول(Pauwels) زبان هاى داراى نظام جنسيت دستورى اسامى را بر اساس ويژگى هاى صرفى يا آوايى شان به طبقاتى تقسيم مى كنند. كوربت(Corbett) معتقد است كه نظام جنس دستورى فقط نظام صرفى نيست بلكه داراى اساس معناشناختى نيز هست و در تعيين جنسيت براى اسامى بشرى برخى مؤنث و گروهى ديگر مذكر به حساب مى آيند.
مشكلات ترجمه جنسيت دستورى
مترجمان اصولاً در ترجمه يك متن از زبانى كه در آن جنسيت در مقايسه با زبان مقصد به گونه متفاوتى به كار مى رود، دچار مشكلات متعددى مى شوند. اين قبيل مشكلات زمانى تشديد مى شوند كه جنسيت دستورى(gender) با جنسيت زيستى منطبق مى شوند؛ براى مثال هنگامى كه زبان مبدأ، تفاوتى بين جنس دستورى در ضمير اول شخص مفرد نشان نمى دهد اما الگوهاى تطابق جنس دستورى مى توانند از طريق مطابقه جنس همان اثرى را داشته باشند كه گويى مرجع جنس دستورى دارد نتيجه آن در زبان مقصد چنين مى شود كه نه تنها تمايز جنس دستورى در ضمير اول شخص نشان داده نمى شود بلكه زبان مقصد نيز هيچ تطابق جنس دستورى نشان نمى دهد.
نيسن (Nissen) مثالى از زبان اسپانيايى مى آورد كه در آن جنس دستورى به گونه اى متفاوت با زبان مقصد (زبان انگليسى ) به كار مى رود. بطورى كه مترجم براى انتقال جنسيت فرد مورد نظر در متن، دچار مشكل مى شود. او به واژه hago در اسپانيايى اشاره مى كند كه به معناى I do است و در مصراع اول يك شعر بكار رفته است. اين واژه به لحاظ نظرى مى تواند به هر دو جنس مذكر و مؤنث اشاره كند اما در مصرع دوم اين ابهام بر طرف مى شود زيرا ساختار گزاره در جمله مبدأ، جنسيت اسم مورد نظر را مشخص مى كند. نيسن مى گويد در چنين مواردى كه زبان مقصد در ساختمان گزاره جمله جنسيت را نشان نمى دهد، مترجم بايد به راه هاى ديگرى براى انتقال اطلاعات لازم در مورد جنسيت فرد متوسل شود. به اعتقاد وى چنين مشكلاتى ممكن است در موارد ديگرى نيز اتفاق افتد. در حقيقت در هر جا كه زبان مقصد رفتار متفاوتى دارد ، چنين مسائلى اجتناب ناپذير است.
جنسيت معنايى: جنسيت طبيعى در مقابل جنسيت اجتماعى
در حالى كه جنس دستورى يك طبقه بندى با اهميت نحوى در دستور زبان است، در زبان انگليسى به جنسيت معنايى بر مى خوريم. به عبارت ديگر اسامى سوم شخص مفرد كه با استفاده از ضمير she به آنها اشاره مى كنيم، به لحاظ زيستى و اجتماعى داراى ويژگى معنايى مؤنث در دنياى واقعى هستند. تمايز بين جنسيت زيستى و اجتماعى به عنوان دو سطح معنايى متفاوت اما مرتبط به هم، يكى از اساسى ترين عوامل در تمايز جنسى است و گاه اين دو سطح با هم ادغام مى شوند. جنسيت اجتماعى معمولاً به يك نظام اجتماعى از طبقه بندى اشاره مى كند كه بدون توجه به جنسيت بيرونى، ويژگى هاى مذكر يا مؤنث بودن را به افراد نسبت مى دهددر حالى كه جنس طبيعى يا زيستى يك فرد بر اساس آناتومى (جنسيت بيرونى و كروموزوم ها) تعيين مى شود.
مشكلات مترجم در ترجمه جنسيت اجتماعى
نيسن با مثالى نشان مى دهد كه چگونه مترجمان با مسئله جنسيت در ترجمه مواجه مى شوند و چگونه تصميم هايى مى گيرند كه به طور ضمنى در بر گيرنده ملاحظات ايدئولوژيك آنان نيزهست . او به صحنه اى در رمان ربكا اثر دافنه دوموريه اشاره مى كند كه در آن شخصيت اصلى داستان به نام ماكسيم و همسرش برخى از بستگان خود را به خانه شان در يكى از نواحى روستايى انگلستان دعوت مى كنند . پس از شام برادرزن ماكسيم در تحسين غذا رو به ماكسيم مى گويد: «فكر مى كنم همان آشپز هميشگى باشد، نه ماكسيم » نيسن مى گويد در رمان هيچ اشاره اى به جنسيت آشپز نشده است، بنابراين اگر مترجمى بخواهد اين جمله را به زبانى بر گرداند كه در آن زبان جنسيت دستورى به طريقى به كار مى رود كه جنسيت آشپز لزوماً بايد مشخص شود، در تصميم گيرى درمورد جنسيت آشپز دچار مشكل مى شود. او تصميم هايى را كه مترجمان در ترجمه اين جمله به پنج زبان مختلف اخذ كرده اند، با مثال بيان مى كند و نشان مى دهد كه سه نفر از آنها جنسيت اجتماعى آشپز را مؤنث تصور كرده اند در حالى كه دو نفر ديگر براى آشپز جنسيت مذكر در نظر گرفته اند . نيسن معتقد است كه آنها اين تصميم را بر اساس دانش خود از جنسيت آشپز در يك خانه اربابى انگليسى و يا مطابق با انتظارات خود از جنسيت آشپز در جامعه خود اخذ كرده اند.
در مثالى ديگر او جمله اى ازيكى از آثار برناردشاو ذكر مى كند: «يكى از منشى هايم همين امروز صبح گفت كه من چقدر خوب و جوان به نظر مى آيم.» وى با اين مثال، اختلاف و تضاد مترجمان زبان هاى مختلف در برداشت خود از جنسيت اجتماعى يك منشى را نشان مى دهد و مى گويد كه آنها معتقدند اين منشى مى خواهد با اين جمله رفتارى تملق آميز نسبت به رئيس خود بروز مى دهد در نتيجه سه تن از مترجمان اين فرد متملق را مذكر و دو نفر ديگر مؤنث در نظر گرفته اند و نتيجه مى گيرد از آنجايى كه جنسيت منشى در متن اصلى مشخص نيست، مترجمان با توجه به دانش خود از جامعه اى كه داستان در آن اتفاق افتاده است، جنسيت او را تعيين كرده اند.
جنسيت ضميرى و مشكلات ترجمه آن
در زبان هايى كه نظام جنسى ضميرى دارند، جنسيت صرفاً در ضماير شخصى نمايان مى گردد. زبان انگليسى داراى نظام جنسيت ضميرى بر اساس معيارهاى معنايى است كه فقط در ضماير ملكى و انعكاسى سوم شخص مفرد، منعكس مى شود.she , he, it با در نظر گرفتن اين اصل ساده به كار مى روند كه براى جنسيت مؤنث she ، براى جنسيت مذكر he و براى چيزهاى ديگر كه خنثى محسوب مى شوند از it استفاده مى شود.
ترجمه ضماير درزبان هايى كه جنسيت را در نظام ضميرى خود بطور متفاوتى نشان مى دهند، همواره مسئله ساز بوده است. بعضى از زبان ها مانند زبان فارسى اصلاً جنسيت را در نظام ضميرى خود نشان نمى دهند در حالى كه زبان هاى ديگر مانند زبان شيلايى(Shilha) تمايزات جنسى را در تمام ضماير خود نشان مى دهند.
الكينى (Al-Qinai) از مشكلات مترجم در ترجمه جنسيت ضميرى از زبان انگليسى به زبان عربى كه داراى نظام جنسى ضميرى كامل ترى است، مثالى ارائه مى دهد و خاطر نشان مى كند كه ضماير You و Yourدر زبان انگليسى بدون در نظر گرفتن عدد و جنس به كار مى روند بنابراين نمى توان مشخص كرد كه در اين ضماير تعداد افراد مفرد، مثنى يا جمع است و نتيجه مى گيردكه مترجم هنگام ترجمه به عربى بايد بين يكى از پنج حالت زير در ترجمه You تصميم بگيرد:
أنتَ: دوم شخص مفرد و مذكر / أنتِ: دوم شخص مفرد و مؤنث / انتما: دوم شخص مثنى / انتم: دوم شخص جمع و مذكر/ انتن: دوم شخص جمع و مؤنث.
الكينى مى گويد كه مترجم بايد بين مذكر و مؤنث بودن وجمع و مفرد بودن ضماير انتخاب نمايد.
نتيجه گيرى: همان طور كه گفتيم زبان ها ممكن است تا حد زيادى در مشخص كردن طبقه جنسيت در نظام دستورى و واژگانى خود با هم متفاوت باشند. همين طور ممكن است در انتظار خود از فرهنگ مربوطه با توجه به معناى جنسيت با هم تفاوت داشته باشند.اما مى دانيم كه در هر ترجمه اى ضرورتاً بايد انتخاب هاى زيادى صورت پذيرد و پشت هر انتخابى يك راهكار وجود دارد و پشت هر راهكار هم يك دليل به چشم مى خورد. در مورد انتخاب هاى ممكن، راهكارها و دلايل ممكن در فر آيند ترجمه در موقعيت هايى كه تفاوت هاى زبانى و فرهنگى در تعيين جنسيت بين دو زبان وجود دارد، اطلاعات كمى در دست است. بنابراين به نظر مى رسد ترجمه جنسيت در مطالعات ترجمه در آينده، يكى از موارد جالب براى پژوهش باشد.
ترجمه: اعظم اروميه
۱.مطالعات تاريخى: چه كسى، چه موقع و چگونه اين ترجمه را انجام داده و نقش جنسيت در ترجمه آن چه بوده است.
۲ .ملاحظات نظرى: چگونه روابط، تعاريف و ساختارهاى جنسى متفاوت در ترجمه و تحقيقات ترجمه ايفاى نقش مى كنند.
۳ . مسئله هويت: چگونه هويت جنسى يا عدم وجود آن در ترجمه و پژوهش هاى مربوط به آن تأثير مى گذارد.
هرچند بيشتر پژوهش هاى به عمل آمده در اين زمينه به هويت جنسى مترجمان و تأثير آن در ترجمه مربوط مى شود، در اين مقاله بر آنيم كه به چگونگى ترجمه «جنسيت» از زبانى به زبان ديگر بپردازيم و نشان دهيم كه اصولاً جنسيت چيست، چگونه خود را در نظام دستورى و اجتماعى يك جامعه آشكار مى كند و مترجمان در ترجمه موارد مربوط به جنسيت با چه مشكلاتى مواجه اند.
جنسيت دستورى
بيشتر زبانشناسان جنسيت را طبقه بندى اسامى به مذكر و مؤنث و خنثى مى دانند به گونه اى كه هر يك از آنها به لحاظ دستورى بر صورت واژه ها يا اجزاى ديگر جمله يا گفتمان مانند حروف تعريف، صفات و ضماير تأثير بگذارند. طبق نظر پاول(Pauwels) زبان هاى داراى نظام جنسيت دستورى اسامى را بر اساس ويژگى هاى صرفى يا آوايى شان به طبقاتى تقسيم مى كنند. كوربت(Corbett) معتقد است كه نظام جنس دستورى فقط نظام صرفى نيست بلكه داراى اساس معناشناختى نيز هست و در تعيين جنسيت براى اسامى بشرى برخى مؤنث و گروهى ديگر مذكر به حساب مى آيند.
مشكلات ترجمه جنسيت دستورى
مترجمان اصولاً در ترجمه يك متن از زبانى كه در آن جنسيت در مقايسه با زبان مقصد به گونه متفاوتى به كار مى رود، دچار مشكلات متعددى مى شوند. اين قبيل مشكلات زمانى تشديد مى شوند كه جنسيت دستورى(gender) با جنسيت زيستى منطبق مى شوند؛ براى مثال هنگامى كه زبان مبدأ، تفاوتى بين جنس دستورى در ضمير اول شخص مفرد نشان نمى دهد اما الگوهاى تطابق جنس دستورى مى توانند از طريق مطابقه جنس همان اثرى را داشته باشند كه گويى مرجع جنس دستورى دارد نتيجه آن در زبان مقصد چنين مى شود كه نه تنها تمايز جنس دستورى در ضمير اول شخص نشان داده نمى شود بلكه زبان مقصد نيز هيچ تطابق جنس دستورى نشان نمى دهد.
نيسن (Nissen) مثالى از زبان اسپانيايى مى آورد كه در آن جنس دستورى به گونه اى متفاوت با زبان مقصد (زبان انگليسى ) به كار مى رود. بطورى كه مترجم براى انتقال جنسيت فرد مورد نظر در متن، دچار مشكل مى شود. او به واژه hago در اسپانيايى اشاره مى كند كه به معناى I do است و در مصراع اول يك شعر بكار رفته است. اين واژه به لحاظ نظرى مى تواند به هر دو جنس مذكر و مؤنث اشاره كند اما در مصرع دوم اين ابهام بر طرف مى شود زيرا ساختار گزاره در جمله مبدأ، جنسيت اسم مورد نظر را مشخص مى كند. نيسن مى گويد در چنين مواردى كه زبان مقصد در ساختمان گزاره جمله جنسيت را نشان نمى دهد، مترجم بايد به راه هاى ديگرى براى انتقال اطلاعات لازم در مورد جنسيت فرد متوسل شود. به اعتقاد وى چنين مشكلاتى ممكن است در موارد ديگرى نيز اتفاق افتد. در حقيقت در هر جا كه زبان مقصد رفتار متفاوتى دارد ، چنين مسائلى اجتناب ناپذير است.
جنسيت معنايى: جنسيت طبيعى در مقابل جنسيت اجتماعى
در حالى كه جنس دستورى يك طبقه بندى با اهميت نحوى در دستور زبان است، در زبان انگليسى به جنسيت معنايى بر مى خوريم. به عبارت ديگر اسامى سوم شخص مفرد كه با استفاده از ضمير she به آنها اشاره مى كنيم، به لحاظ زيستى و اجتماعى داراى ويژگى معنايى مؤنث در دنياى واقعى هستند. تمايز بين جنسيت زيستى و اجتماعى به عنوان دو سطح معنايى متفاوت اما مرتبط به هم، يكى از اساسى ترين عوامل در تمايز جنسى است و گاه اين دو سطح با هم ادغام مى شوند. جنسيت اجتماعى معمولاً به يك نظام اجتماعى از طبقه بندى اشاره مى كند كه بدون توجه به جنسيت بيرونى، ويژگى هاى مذكر يا مؤنث بودن را به افراد نسبت مى دهددر حالى كه جنس طبيعى يا زيستى يك فرد بر اساس آناتومى (جنسيت بيرونى و كروموزوم ها) تعيين مى شود.
مشكلات مترجم در ترجمه جنسيت اجتماعى
نيسن با مثالى نشان مى دهد كه چگونه مترجمان با مسئله جنسيت در ترجمه مواجه مى شوند و چگونه تصميم هايى مى گيرند كه به طور ضمنى در بر گيرنده ملاحظات ايدئولوژيك آنان نيزهست . او به صحنه اى در رمان ربكا اثر دافنه دوموريه اشاره مى كند كه در آن شخصيت اصلى داستان به نام ماكسيم و همسرش برخى از بستگان خود را به خانه شان در يكى از نواحى روستايى انگلستان دعوت مى كنند . پس از شام برادرزن ماكسيم در تحسين غذا رو به ماكسيم مى گويد: «فكر مى كنم همان آشپز هميشگى باشد، نه ماكسيم » نيسن مى گويد در رمان هيچ اشاره اى به جنسيت آشپز نشده است، بنابراين اگر مترجمى بخواهد اين جمله را به زبانى بر گرداند كه در آن زبان جنسيت دستورى به طريقى به كار مى رود كه جنسيت آشپز لزوماً بايد مشخص شود، در تصميم گيرى درمورد جنسيت آشپز دچار مشكل مى شود. او تصميم هايى را كه مترجمان در ترجمه اين جمله به پنج زبان مختلف اخذ كرده اند، با مثال بيان مى كند و نشان مى دهد كه سه نفر از آنها جنسيت اجتماعى آشپز را مؤنث تصور كرده اند در حالى كه دو نفر ديگر براى آشپز جنسيت مذكر در نظر گرفته اند . نيسن معتقد است كه آنها اين تصميم را بر اساس دانش خود از جنسيت آشپز در يك خانه اربابى انگليسى و يا مطابق با انتظارات خود از جنسيت آشپز در جامعه خود اخذ كرده اند.
در مثالى ديگر او جمله اى ازيكى از آثار برناردشاو ذكر مى كند: «يكى از منشى هايم همين امروز صبح گفت كه من چقدر خوب و جوان به نظر مى آيم.» وى با اين مثال، اختلاف و تضاد مترجمان زبان هاى مختلف در برداشت خود از جنسيت اجتماعى يك منشى را نشان مى دهد و مى گويد كه آنها معتقدند اين منشى مى خواهد با اين جمله رفتارى تملق آميز نسبت به رئيس خود بروز مى دهد در نتيجه سه تن از مترجمان اين فرد متملق را مذكر و دو نفر ديگر مؤنث در نظر گرفته اند و نتيجه مى گيرد از آنجايى كه جنسيت منشى در متن اصلى مشخص نيست، مترجمان با توجه به دانش خود از جامعه اى كه داستان در آن اتفاق افتاده است، جنسيت او را تعيين كرده اند.
جنسيت ضميرى و مشكلات ترجمه آن
در زبان هايى كه نظام جنسى ضميرى دارند، جنسيت صرفاً در ضماير شخصى نمايان مى گردد. زبان انگليسى داراى نظام جنسيت ضميرى بر اساس معيارهاى معنايى است كه فقط در ضماير ملكى و انعكاسى سوم شخص مفرد، منعكس مى شود.she , he, it با در نظر گرفتن اين اصل ساده به كار مى روند كه براى جنسيت مؤنث she ، براى جنسيت مذكر he و براى چيزهاى ديگر كه خنثى محسوب مى شوند از it استفاده مى شود.
ترجمه ضماير درزبان هايى كه جنسيت را در نظام ضميرى خود بطور متفاوتى نشان مى دهند، همواره مسئله ساز بوده است. بعضى از زبان ها مانند زبان فارسى اصلاً جنسيت را در نظام ضميرى خود نشان نمى دهند در حالى كه زبان هاى ديگر مانند زبان شيلايى(Shilha) تمايزات جنسى را در تمام ضماير خود نشان مى دهند.
الكينى (Al-Qinai) از مشكلات مترجم در ترجمه جنسيت ضميرى از زبان انگليسى به زبان عربى كه داراى نظام جنسى ضميرى كامل ترى است، مثالى ارائه مى دهد و خاطر نشان مى كند كه ضماير You و Yourدر زبان انگليسى بدون در نظر گرفتن عدد و جنس به كار مى روند بنابراين نمى توان مشخص كرد كه در اين ضماير تعداد افراد مفرد، مثنى يا جمع است و نتيجه مى گيردكه مترجم هنگام ترجمه به عربى بايد بين يكى از پنج حالت زير در ترجمه You تصميم بگيرد:
أنتَ: دوم شخص مفرد و مذكر / أنتِ: دوم شخص مفرد و مؤنث / انتما: دوم شخص مثنى / انتم: دوم شخص جمع و مذكر/ انتن: دوم شخص جمع و مؤنث.
الكينى مى گويد كه مترجم بايد بين مذكر و مؤنث بودن وجمع و مفرد بودن ضماير انتخاب نمايد.
نتيجه گيرى: همان طور كه گفتيم زبان ها ممكن است تا حد زيادى در مشخص كردن طبقه جنسيت در نظام دستورى و واژگانى خود با هم متفاوت باشند. همين طور ممكن است در انتظار خود از فرهنگ مربوطه با توجه به معناى جنسيت با هم تفاوت داشته باشند.اما مى دانيم كه در هر ترجمه اى ضرورتاً بايد انتخاب هاى زيادى صورت پذيرد و پشت هر انتخابى يك راهكار وجود دارد و پشت هر راهكار هم يك دليل به چشم مى خورد. در مورد انتخاب هاى ممكن، راهكارها و دلايل ممكن در فر آيند ترجمه در موقعيت هايى كه تفاوت هاى زبانى و فرهنگى در تعيين جنسيت بين دو زبان وجود دارد، اطلاعات كمى در دست است. بنابراين به نظر مى رسد ترجمه جنسيت در مطالعات ترجمه در آينده، يكى از موارد جالب براى پژوهش باشد.
ترجمه: اعظم اروميه
برگرفته از: روزنامه ایران
نظر