اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

از نيكلسون تا باركس

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • از نيكلسون تا باركس

    از نيكلسون تا باركس


    نگاهي بر ترجمه‌هاي انگليسي از ادبيات كلاسيك فارسي


    ***

    دكتر ايرج پارسي نژاد

    استاد پيشين دانشگاه مطالعات خارجي توكيو




    آنچه مي‌خوانيد بخش‌هايي از گفته‌هاي آقاي دكتر ايرج پارسي‌نژاد است در مجمعي كه به منظور بررسي مسائل تدريس زبان و ادبيات فارسي در دانشگاه‌هاي آمريكا در محل مركز گسترش زبان و ادبيات فارسي برگزار شد .
    دكتر پارسي‌نژاد گفتار خود را از مشكل كمبود ترجمه شاهكارهاي ادبيات فارسي كه قابل استفاده براي دانشجويان انگليسي زبان امروزي ‌باشد، آغاز و به مواردي اشاره كردند .


    * * *



    پس از بازنشستگي از كار تدريسِ شانزده ساله در دانشگاه مطالعات خارجي توكيو و اقامت در لوس‌آنجلس، پيشنهاد تدريس « مروري بر ادبيات كلاسيك فارسي » مرا به جستجوي مواد لازم براي اين كار برانگيخت. مشكلي كه در آغاز كار با آن مواجه شدم اين بود كه دانشجويان آمريكايي با زبان فارسي آشنايي نداشتند، ناچار من بايد متن‌هايي را كه از ادبيات كلاسيك فارسي به انگليسي ترجمه شده بود براي ايشان برمي‌گزيدم. از آنجا كه شاهكارهاي ادبيات فارسي بيشتر در قالب نظم است، اين آثار در روايت انگليسي‌شان به چهار صورت عرضه شده است :



    1ـ ترجمه تحت‌اللفظي به نثر انگليسي .
    2ـ ترجمه‌اي كه در آن رعايت بحر يا يك قافيه يا هر دو قافيه در ابيات شده باشد .
    3 ـ ترجمه آزاد در قالب نظم انگليسي .
    4 ـ ترجمه‌اي كه در آن تنها اقتباسي از معني و مضمون ابيات صورت گرفته باشد (مانند رباعيات خيام در ترجمه فيتز جرالد ) و به قالب و وزن و قافية اصل شعر توجّهي نشده باشد .
    در بررسي مقدّماتي از آثار ترجمه شده به انگليسي دريافتم كه بيشترين آثار از نوع اوّل است، يعني ترجمه‌هايي تحت‌اللفظي كه معروف‌ترين و معتبرترين آنها، چون غالباً متعلّق به بيش از نيم قرن پيش است، رنگ كهنگي گرفته و فهم آن براي انگليسي‌زبانان امروزي دشوار شده است . در اينجا مرور اجمالي اين آثار و برشمردن خصوصيّات هريك شايد سودمند باشد .



    ***



    مولانا جلال‌الدّين بلخي (رومي ) :

    معروف‌ترين ترجمه دقيق و امين از مثنوي ترجمه رينولد ا. نيكلسون Reynold A. Nicholson است . زبان اين ترجمه تحت‌اللفظي است و تقريباً لفظ به لفظ از نظم فارسي به نثر كهنه و فرسودة انگليسي برگردانده شده و براي انگليسي‌زبانان امروزي دشوار و خالي از لطف است .
    ترجمة دوجلدي آربري A.j. Arberry از ديوان غزليات شمس‌تبريزي مولانا، از انتشارات دانشگاه شيكاگو، برجا مانده از سال 1920، البتّه شيواتر از ترجمة نيكلسون است، با اين ‌همه روايت انگليسي غزل‌ها براي انگليسي ‌زبانان امروزي طراوت و حيات زبان امروزشان را ندارد .

    از ترجمه‌هاي قديم مولانا جلال‌الدّين رومي نمي‌توان سخن گفت، بي‌آنكه از روايت‌هاي امروزي آن به انگليسي ، كه آوازه بسيار يافته، ياد نكرد. معروف‌ترين اثر از اين دست كتابي است از كلمن باركس Coleman Barks استاد ادبيات انگليسي دانشگاه جورجياي آمريكا با عنوان The Essential Rumi كه در سال 1996 منتشر شد و برخلاف ترجمة نيكلسون از مثنوي و آربري از غزليات مولانا ، كه در قفس محافل دانشگاهي حبس شده بود، روايت باركس با حسن قبول اهل كتاب مواجه شد و در صدر پرفروش‌ترين كتاب‌هاي شعر قرار گرفت.

    باركس در بيان چگونگي آشنايي خود با شعر مولانا در مؤخرة كتاب يادآور مي‌شود كه در سال 1976 رابرت بلاي Robert Bly شاعر آمريكايي، ترجمة انگليسي آربري را از غزليات شمس به دستش داده و گفته كه بايد اين شعرها را از قفس رها كرد. باركس كه با زبان فارسي كمترين آشنايي نداشته، به بازنويسي برخي ازين آثار ترجمه‌ شده مي‌پردازد و سپس با استفاده از ترجمة چاپ نشده دوستش جان موين John Moyne ( كه همان « جواد معين »‌خودمان است)، از يك‌سو و به تشويق يك پير صوفي سري‌لانكايي مقيم آمريكا به نام بابا محي‌الدّين به روايت تازه‌اي از شعر مولانا دست مي‌يابد .

    ناگفته نماند كه باركس همچون همگنان ديگر خود افرادي چون چوپرا Chopra و كاستاندا Castanda و كوئيلو Cuilo، با بهره‌برداري از نياز به درمان عوارض رواني كه جامعة صنعتي جديد براي جماعتي به بار آورده و كارشان به پناه بردن به خرافه‌هاي شياداني از قبيل تسخير ارواح ، استمداد غيبي و خواب‌نما شدن و كشف و كرامات كشيده، در مؤخرة كتاب خود به طرح حرف‌هايي مي‌پردازد كه صرفاً تحميق خواننده است . او مي‌نويسد كه در كودكي به ‌طور معجزه‌آسايي با نام قونيه ، اقامتگاه مولانا، آشنا شده و يا اين كه پس از ديدار بابا محي‌الدّين دريافته كه او را قبلاً در خواب ديده بوده است. !

    كلمن باركس براي آن كه شعر مولانا را با ذائقة زمانه تطبيق دهد و آن را باب روز بازار آمريكا بگرداند، مضامين عرفاني آن عارف آزاده را از خاستگاه تاريخي و اجتماعي او جدا مي‌كند و آن را با فرهنگ دنياي معاصر تطبيق مي‌دهد . براي نمونه در روايت باركس عشق جسماني مي‌تواند به عشق روحاني، كه همان شيفتگي به خدا ، پيامبران و اولياء‎اللّه است، منجر شود . باركس به جاي آنكه مفهــوم غيرجنسي « عشق » در مثنوي را ، همان‌گونه كه هست باز نمايــد، دست به تحريف آن مي‌زند . در سرآغاز فصل هشتم كتاب در بيان« عاشق بودن »، عشق عرفاني شاعر را عشق ميان زن و مرد مي‌پندارد . در سرآغاز فصل ششم زير عنوان « مهارتمنيات جسماني » وانمود مي‌كند كه در طريق تصوّف، برآوردن اميال نفساني ، به ويژه كاميابي جنسي ، مرحله‌اي از وصول به حقّ و رسيدن به عشق الهي است !

    مضاميني چون مِي، مرشد و مسيح از موارد ديگر تحريف در روايت باركس از مولاناست. همچنان كه در روايت او « شراب الست » مولانا با « مِي تلخ » خيام تفاوتي ندارد، اطاعت بنده‌وار از مرشد ، كه در عرفان مولانا رابطه‌اي يك‌جانبه است، از نظر باركس، به رابطه‌اي متقابل و مطلوب تعبير مي‌شود . همچنين به استنباط باركس اشاره به قصّه‌هاي عيسي بر وجود پيوندي استوار بين مولانا و عيساي مسيح دلالت دارد، در حالي كه در مثنوي اشاره به پيامبران بني‌اسرائيل چون موسي، سليمان و يوسف بسيار بيشتر از قصّه‌هاي عيسي است؛ امّا اين اشارات نشانة علاقة شاعر به يهوديت نيست، بلكه بر بنياد روايات اسلامي قصّه‌ها آمده و اشارة به عيسي در مقام قياس با نقل آيات قرآني و احاديث نبوي اسلامي محدودتر است.

    گذشته از اينها كلمن باركس هرگز از مولانا جلال‌الدّين محمّد بلخي و زمين و زمانش سخن نمي‌گويد، اين‌كه او در يك جامعة اسلامي مي‌زيسته و به زبان فارسي شعر مي‌گفته
    است. گويي كه اين شاعر از آسمان نازل شده و به هيچ سرزمين و فرهنگي وابسته نبوده است. با اين‌همه بايد گفت كه برخي شعرهاي مولانا جلال‌الدّين در ترجمة انگليسي باركس، در قالب شعر آزاد، زيبايي و سادگي درخوري دارد.



    حافظ:

    ترجمة انگليسي خوبي از غزل‌هاي حافظ در دست نيست و زبان سحرآميز حافظ نيز
    ما را به آينده اميدوار نمي‌كند . با اين همه ادوارد براون Edward Browne ترجمة گرترود بلGertroude Bell از چهل و سه غزل حافظ را، كه در سال 1897 با عنوان
    Poems From The Divan Of Hafiz درآمده ستايش مي‌كند و عقيده دارد كه پس از ترجمة آزاد فيتز جرالد از رباعيات خيام، ترجمة بل زيباترين و بهترين ترجمة شاعرانه به زبان انگليسي است. هرچند چنان كه به درستي گفته‌اند ترجمه‌پذير بودن حسن شعر نيست، عيب آن است؛ با اين‌همه براون به عنوان شاهدي بر مهارت بل در ترجمه غزلي را نقل مي‌كند با مطلع:

    درآ كه در دل خسته توان درآيد باز
    بيا كه در تنِ مرده توان درآيد باز

    غزل الحاقي سستي با قافية غلط كه منسوب به حافظ است و خانلري آن را تنها در نسخة خلخالي ديده است، با اين ترجمه از بل :

    Return ! that to a heart wounded full sore valiance and strength may enter in; Return! and life shall pause at the deserted door , the cold dead body breathe again and burn .


    سعدي:

    از سعدي ترجمه‌اي متعلّق به قرن بيستم به‌جا نمانده است. جاي افسوس است كه « افصح المتكلمين» ايران، شايد به دليل همين فصاحتي كه قابل ترجمه نيست، به زبان انگليسي زمانه ما درنيامده است . اگر زبان انگليسي قرن نوزدهم را بپذيريم، بهترين ترجمه‌اي كه از سعدي در اختيار ماست روايت راتسك Rehatsek است از « گلستان » سعدي. گذشته از زبان انگليسي درخشاني كه در روايت ترجمه هست، اشكال آن آميختگي نظم و نثر است در متن ترجمه، تا آنجا كه خوانندة انگليسي ‌زبان نمي‌تواند دريابد كدام بخش را سعدي در متن اصلي به نظم درآورده و كدام را به نثر نوشته است .
    از «بوستان» سعدي ترجمه‌اي از ويكنز G.M.Wickens با عنوانMorals Pointed And Tales Adorned در دست است . لحن ترجمة ويكنز از بوستان نيز مانند روايت نيكلسون از مثنوي « فاضلانه » و لفظ به لفظ و بي‌مزه است و فهم آن براي انگليسي ‌زبان امروزي خالي از دشواري نيست .



    فردوسي:

    ترجمه‌هاي خوبي كه از داستان‌هاي شاهنامه شده، از دو داستانِ رستم و سهراب
    The Tragedy Of Sohrab و رستم و اسفنديار In The Dragon`s Claws توسط جرمو كلينتون Jermo Clinton مي‌توان ياد كرد .
    ريچارد ديويس Richard Davis نيز داستان سياوش The Legend Of Syavash را
    به انگليسي درخشاني در سلسله انتشارات پنگوئن Penguin Classics درآورده و ترجمة‌ خوب ديگر توسط همين مترجم از داستان‌هاي شاهنامه با عنوانThe Lion And The Throne , Fathers And Sons از انتشارات ميجMage Publications درآمده كه تا مرگ رستم پايان مي‌يابد .



    عطّار:

    ترجمة منطق‌الطّير عطّار با عنوان انگليسي The Conference Of The Birds از انتشارات پنگوئن ترجمة ديگري از ديك ديويس شاهكاري است در ترجمة ادبيات كلاسيك فارسي به انگليسي در سال‌هاي اخير . امتياز اين ترجمه، مانند ترجمة كلينتون از داستان‌هاي شاهنامه در اين است كه به زبان انگليسي درخور فهم امروزي درآمده است و ديگر اين‌كه مترجم ، كه خود شاعري است آگاه بر ظرائف و صنايع سخن، شعر عطّار را به زيباترين صورت به انگليسي درآورده است. مقدّمة ديويس بر اين ترجمه، با آن كه بيش از بيست سال از آن مي‌گذرد، براي خوانندة انگليسي‌زبان روشنگر و سودمند است .
    ناگفته نماند كه ديك ديويس ترجمة منظومي از صد دوبيتي و قطعه از هفتاد
    تن از شاعران قديم ايراني فراهم آورده و با عنوان Borrowed Ware منتشر كرده است. ترجمة اين دوبيتي‌هاي دلنشين و خواندني را دو ناشر Anvil Press و Mage منتشر كرده‌اند.در تحرير ناشر اخير معادل فارسي شعرها نيز آمده است. مقدّمة مبسوطي كه مترجم بر اين كتاب نوشته از وسعت دانش و احاطة فراوانش بر شعر كلاسيك ايراني
    حكايت مي‌كند.



    خيّام :

    از ميان شاعران گذشتة ايران، خيّام از معدود كساني است كه بخت آن را داشته كه مترجم به ياري قريحه و استعداد شاعرانة خود روايت دلپذيرش را از رباعيات فيلسوف ايراني به دست دهد . هرچند زبان انگليسي قرن نوزدهمي ادوارد فيتز جرالد Edward Fitzgerald گاه دشوار مي‌نمايد ، امّا در ويرايش ديك ديويس در نشر پنگوئن Penguin Edition اين دشواري تاحدّي هموار شده است.
    ترجمة ديگري از رباعيات خيّام از جان هيث استابز John Heath Stubbs و پيتر ايوري Peter Avery در دست است كه حاوي مقدّمة سودمندي دربارة خيّام و رباعيات نيز هست ، امّا با آن كه در مقابله با اصل فارسي رباعيات ترجمة بسيار دقيق مي‌نمايد ، با اين‌همه البتّه لطف و زيبايي ترجمة آزاد فيتز جرالد را ندارد .


    نظامي :

    از هفـت‌پيكــر نظامي گنجــوي ترجمــه‌اي از جولي اسكــات ميثمي Julie Scott Meisami در انتشارات آكسفورد Oxford Classies در دست است. اين ترجمه نيز با آنكه به زبان انگليسي‌زندة امروزي درآمده؛ با اين ‌همه از ذوق و زيبايي و استواري كلام نظامي سخت محروم افتاده ‌است. مقدّمه‌اي كه بر اين ترجمه آورده ‌شده بسيار سودمند و خواندني است.



    قابوس‌نامه:

    ترجمة نسبتاً خوبي از قابوس‌نامه با عنوان A Persian Mirror For Princes در سلسله انتشارات دانشگاهي كمبريج در دست است . روبن لوي Reuben Levi ، مترجم كتاب، در كار خود روي هم رفته توفيق يافته، امّا معلوم نيست چرا بخش‌هايي از اصل فارسي را حذف كرده است .


    ويس و رامين :

    ترجمة درست و دقيقي توسط جورج موريسون George Morrison در سلسله انتشارات Persian Heritage Series در دست است . پروفسور موريسون ، استاد من در دانشگاه آكسفورد، كه يادش به خير باد، در اين ترجمه از ياري و راهنمايي استاد محمّد جعفر محجوب برخوردار بوده است، با اين‌همه حاصل كار ملال‎آور است. چه مي‌توان كرد؟ زبان
    شيرين و دلنشين غناييِ فخرالدّين گرگاني، با صنايع و بدايع ادبي و ظرائف موسيقايي آن، در زبان نثر امروز انگليسي رنگ باخته و بي‌اثر مي‌شود .
    آنچه ياد شد ترجمه‌هايي بود از ادبيات كلاسيك فارسي به انگليسي كه من ديده و خوانده‌ام. چه بسا آثاري باشد كه از چشم، يا ياد من، پنهان مانده باشد، يا من فرصت بررسي آن را تا به‌حال نداشته‌ام، از قبيل متوني كه در سلسله انتشارات ميراث ايران، با نظارت عالمانة دكتر احسان يارشاطر، دانشگاه كلمبياي آمريكا منتشر كرده است؛ متن‌هايي چون تاريخ سيستان و تذكره‌الاولياء و اسرار‌التوحيد و غيره… . ترجمة همة اين متون را بايد ديد و خواند و نقد و بررسي كرد. در اين مجمع آنچه گفتم كتاب‌هايي بود كه به ياد داشتم. اميدوارم در بازگشت به امريكا و دسترسي بيشتر به كتاب‌ها و كتابخانه‌ها بتوانم اين يادداشت‌ها را كامل كنم و در اختيار شما بگذارم.
    در اين مجال آنچه مي‌توانم يادآوري كنم اين است كه وظيفة مؤسسات و سازمان‌هايي در ايران،كه از امكانات مالي برخوردارند، اين است كه در ترجمة شاهكارهاي ادبيات فارسي توسط مترجمان انگليسي‌زبانِ اهل و باصلاحيت همّت كنند تا مواد لازم براي آشنايي دوستداران زبان ادبيات ايران فراهم آيد.







    منبع:
    uandmyfuture.blogfa.com
    Make love ...not war
صبر کنید ..
X