استاد هوشنگ توانگر
استاد هوشنگ توانگر
سید حسین حیدریان
هوشنگ توانگر، استاد شوخ طبع و مهربان ترجمه مکاتبات و اسناد، خوشرو ترین استادی است که می توان با او مصاحبه کرد. او درهفتاد و یک سالگی با نشاط و علاقه پشت میز کارش در دارالترجمه رسمی شماره 95 با دقت و اشتیاق مشغول ترجمه یا بررسی و ویرایش متن های حقوقی است. مهمتر از کار ترجمه، هم اوست که توانست با تألیف و انتشار دو جلد کتاب آموزشی ترجمه مکاتبات و اسناد، تلخی ترجمه اصطلاحات و عبارات اسناد را برای دانشجویان مشتاق این رشته شیرین کند.
استاد توانگر در لا به لای حرف هایی صمیمی و با صراحت، به مشکلات و مسائلی که در مقابل مترجمان رسمی و حرفه ترجمه قرار می گیرد می پردازد و ما را با ضرورت جدی گرفتن ترجمه تخصصی به ویژه شاخه حقوقی به عنوان شاخه ای مستقل از آموزش ترجمه در ایران آشنا و به این رشته علاقه مند می کند.
او علاوه بر عضویت و فعالیت در جامعه مترجمان رسمی ایران، عضو انجمن مترجمان همزمان و مکتوب آستین تگزاس نیز هست.
در ابتدا، لطفا کمی درباره خودتان بفرمائید و اینکه آشنایی شما با ترجمه چگونه بوده است؟
من از 14 سالگی در مجله کیهان بچه ها شروع به ترجمه کردم. آن زمان از زبان روسی که مادرم به من آموخته بود به فارسی ترجمه می کردم و کارهایم بیشتر شامل داستان های فولکوریک روسی بود. ترجمه ها را شادروان عباس یمینی شریف ویراستاری می کردند. من هم ترجمه های ایشان را از نظر ساختاری، لغوی و غیره مقابله می کردم که در مجله کیهان بچه ها چاپ می شد. در سنین نوجوانی تجارب زیادی در ترجمه به دست آوردم. ضمن مقابله ترجمه های مذکور به تدریج در زبان فارسی راه افتادم. پس از اخذ دیپلم ادبی وارد دانشگاه شدم و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی در دانشگاه تهرآن تحصیل و همزمان شروع به ترجمه انگلیسی- فارسی و بالعکس کردم و ترجمه هایی از من در مطبوعات چاپ شد و رفته رفته وارد این حرفه شدم. با مرحوم جعفر بدیعی، صاحب امتیاز کیهان بچه ها نیز همکاری داشتم. در دوره لیسانس در دانشگاه تهرآن در محضر اساتیدی چون شادروان دکتر صورتگر، شادروان دکتر پازارگادی، شادروان دکتر سپهبدی و شادروان دکتر سید صادق گوهرین تلمذ کردم. در زمان دانشجویی با یک شرکت انگلیسی به نام CJB همکاری داشتم و مکالمه با همکاران انگلیسی زبان به من در یادگیری انگلیسی بسیار کمک کرد. ما در دانشگاه بیشتر به صورت مکتوب درس می خو اندیم و درسایت کارخانه CJB هم به زبان انگلیسی حرف می زدیم. پس از فارغ التحصیلی در سازمانی در شیراز کار می کردم و بعد از آن در امتحانات شرکت نفت قبول شدم. درآنجا تجارب زیادی کسب کردم و سرپرست ارشد اداره آموزش پتروشیمی آبادان بودم و مسئول قسمتی در آموزش و پرورش شرکت ملی نفت در آبادان بودم. تجربه های زیادی را که طی این دوران به دست آوردم بسیار به من کمک کرد.
از سال 1343 به بعد همچنان در شرکت نفت بودم و مؤسسه ای تاسیس کردم به نام مکتب زبان آبادان که در آن هنگام نخستین مؤسسه ای بود که در آبادان به آخرین وسائل سمعی و بصری و تلویزیون رنگی مجهز بود و چون ناچار بودم پیوسته برای کسب تجارب بیشتر در امر تدریس زبان به انگلستان سفر کنم، از شرکت نفت استعفا دادم.بعد از اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد ناگزیر به مهاجرت به تهران شدم.
در چه سال هایی به فعالیت در خصوص ترجمه حقوقی روی آوردید؟
بعد از اینکه به تهران آمدم در دارالترجمه روزولت شروع به کار کردم. مدت زیادی در آنجا کارآموز بودم و در امتحان مترجمی شرکت کردم و نفر سوم شدم. پس از اخذ پروانه مترجمی رسمی، کار ترجمه رسمی خود را شروع کردم و در چندین دوره، عضو هیئت مدیره جامعه مترجمان رسمی بودم که هنوز هم این عضویت ادامه دارد. برای جامعه مترجمان رسمی خیلی کارها انجام دادیم و همواره فعالیت داریم، ولی مشکلات فراوان است که در حال رفع آنها هستیم. جامعه مترجمان رسمی در چه زمانی تأسیس شد؟ و شما از کی تدریس ترجمه را آغاز کردید؟
کتاب ترجمه مکاتبات و اسناد شما به اقرار استادان این رشته کاملترین کتاب آموزشی در موضوع ترجمه مکاتبات و اسناد بوده است. در مورد روند تألیف این کتاب توضیح دهید.
اگرچه من دانش آموخته رشته ادبیات زبان انگلیسی دانشگاه تهران هستم، ولی به تدریج به ترجمه حقوقی گرایش یافتم و بخصوص در کار حقوقی ترجمه های زیادی انجام می دادم. در آن زمان که من در دانشگاه تدریس می کردم درس ترجمه اسناد تازه ارائه شده بود و من شروع به آماده ساختن جزواتی در این خصوص کردم که دانشگاه پیام نور اولین جلد آن را در سالی 1375 با تغییرات و بازنگری به صورت کتاب منتشر کرد. یک سالی بعد هم جلد دوم به چاپ رسید و تاکنون 5 بار تجدید چاپ شده است، هنوز هم در حالی بازنگری مطالب آن هستم. این کتابها حاصل یک دوره ده ساله یادداشت برداری و تلاش است که برای اولین بار در ارتباط با درس ترجمه مکاتبات و اسناد به چاپ رسیده است. تالیف این جانب، یک کتاب کاملا خود خوان است و با کتابهای دیگر که بعدا در این زمینه چاپ شده است تفاوتهایی دارد. من در مقدمه این کتاب از قول جاحظ نوشته ام: « مترجم باید در آنچه ترجمه می کند توانا بوده و خود نیز صاحب همان دانشی باشد که مؤلف دارد و به زبانی هم که ترجمه می کند باید اشراف داشته باشد، به قسمی که هر دو زبان را به یک اندازه بداند»؛ ما از لحاظ زبان مبدأ هر چه قدر بخوانیم باز هم کم خوانده ایم و همچنین در مورد زبان مقصد. کاری که من در این کتاب انجام دادم این بود که نخست اشراف کلی از نوع سند مورد ترجمه را به دانشجو ارائه دادم. یعنی گفتم اگر می خو اهید سند ازدواج را ترجمه کنید باید بر قانون مدنی ایران اشراف داشته باشید. این کار را من در مورد کلاس درس خودم نیز پیاده می کردم، یعنی هم قانون را درس می دادم و هم سندهای مربوط به آن را. من به دانشجویان گفتم: تا متوجه نباشید ماهیت متن مورد ترجمه چیست، نمی تو انید آن را ترجمه کنید.
چرا ما هنوز جایگزینی برای کلمات حقوقی که در زبان فارسی برایمان نامأنوس است پبدا نمی کنیم؟
بخشی به ماهیت متنهای حقوقی برمی گردد که باید تا حدودی با متنهای معمولی از نظر ساختار و واژه متفاوت باشد و بخشی نیز به این دلیل است که تاکنون اقدامی جدی در این زمینه صورت نگرفته است. اقدام جدی هم صورت بگیرد باید زمان بگذرد تا جا بیفتد و همان معنا را افاده کند. در مورد قانون مدنی ایران بسیاری از مسائل آن به قرآن و فقه اسلامی باز می گردد. قانون تجارت را که از اروپا گرفته شده است یک سری از مطالبش مربوط به فقه اسلامی است که از نظر تجاری خیلی فرق کرده است، مثلآ در سند ازدواج به جای کلمه «رجوع» چه چیزی را می توان جایگزین کرد؟ رجوع معنای خاص حقوقی خود را دارد. مثلا وقتی می گویند «فلان زن و شوهر بعد از طلاق به هم رجوع کردند» بسیاری متوجه نمی شوند و اگر این کلمه را غلط ترجمه کنیم دچار مشکل می شویم. زبان حقوقی هیچ گاه نمی تواند آن طور که مردم انتظار دارند به زبان آنان نزدیک شود و اگر هم قرار باشد این موضوع تحقق یابد، کار حقوق دانان بزرگ و فرهگستان است. در این خصوص پیش از انقلاب اسلامی کارهایی صورت گرفت. مثلا به جای استیناف، واژه پژوهش خواهی را جایگزین کردند. ولی این کار دچار وقفه شد، هرچند دوباره از سر گرفته شد. این کار بدون مطالعه محقق نخواهد شد. به نظر من مقاله آقای دکتر حسن حبیبی در شماره اول نامه فرهنگستان بهترین راهنما در خصوص زبان حقوقی است.
فرهنگ اصطلاحات حقوقی، تهیه شده در دیوان دعاوی لاهه، شامل معادلهای خوبی برای اصطلاحات حقوقی است و من در تدوین کتابم به این منابع اشاره و از آن استفاده کرده ام. باید از هر تلاشی که در این زمینه به عمل می آید استقبال کرد.
حتی در زبان انگلیسی واژه هایی که در اساسنامه های امروزی تر دیده می شود، واژه های کهن را رفته رفته کنار می گذارند. درباره واژه ای که برای خود اساسنامه به کار برده می شود چه نظری دار ید؟
اساسنامه ها بیشتر مربوط به قانون تجارت است و این قانون چندان ارتباطی با فقه اسلامی ندارد و بیشتر آن در زبان حقوقی انگلیسی به صورت لاتین است و این لغات لاتین را به صورت ایتالیک می نویسد. اساسنامه تجاری در واقع Articles of Association است. ولی اساسنامه دانشگاه آزاد Statute ترجمه می شود.
Constitution و Charter of United Nation (منشور سازمان ملل) هم نوعی اساسنامه است. با کمال تأسف، در حال حاضر بیشتر افراد بدون اشراف به متون حقوقی و آگاهی کلی از مفاد قانونی زبان مبدأ و مقصد به تدریس ترجمه اسناد مشغول می شوند. وقتی کسی ترجمه اسناد تدریس می کند باید مدت مدیدی در زمینه اسناد کار کرده باشد. من خودم زمانی که قصد داشتم نخستین بار ترجمه اسناد را انجام دهم، با وجود اینکه تجربه زیادی داشتم، دچار ترس شده بودم. در آن زمان بود که تجربیات فراوانی را در کار ترجمه حقوقی از آقای ابراهیمی، مترجم رسمی و حقوقی دارالترجمه روزولت، فرا گرفتم. چطور می شود کسی در دوره لیسانس دو یا چهار واحد درسی گذرانده و در دوره کارشناسی ارشد و غیره هم هیچ کار عملی کارگاهی و تجربه در مورد آن صورت نمی گیرد بخواهد درس ترجمه اسناد را در دانشگاه تدریس کند؟ درسی را باید تدریس کند که خود اشراف کافی به آن ندارد! من خودم در کلاس ترجمه اسناد بدون کتاب آقای جعفری لنگرودی وارد نمی شدم. ایشان در کتابشان تمام مسائل حقوقی را مو به مو شکافته و به بررسی آنها پرداخته اند. و حال نزدیک به 30 سال است که به تدریس ترجمه مکاتبات و اسناد مشغول هستم.
در مورد ترجمه رسمی در تمام زبانهای دنیا چه نظری دارید؟
در مورد ترجمه رسمی در ایران آن اهمیتی که باید به آن داده شود هنوز داده نشده است، زیرا در اکثر دانشگاهها در سرفصل دروس انتخابی دانشگاه، هم می توان ترجمه مکاتبات و اسناد را انتخاب کرد و هم زبان دوم را؛ و بیشتر دانشجویان به دلیل مشکل بودن متون حقوقی تمایل به گزینش زبان دوم دارند. این نشان می دهد که این رشته درسی هنوز آن طور که باید، جدی گرفته نشده است. در حالی که در هر مملکتی باید مترجمان حقوقی وجود داشته باشند که در دعاوی بین المللی شرکت کنند و برای نیل به هدف، می بایستی دوره های مستقل ترجمه حقوقی با تاکید بر جنبه عملی آن ایجاد شود. در متون حقوقی جابجایی ویرگول هم می تواند کل معنا را عوض کند. در این خصوص شما را ارجاع می دهم به مقاله دکتر اردلان در شماره اخیر فصلنامه پیام مترجمان رسمی.هم اکنون چه تعداد مترجم حقوقی کارآمد در سطح کشور موجود است؟
در حال حاضر تعداد اندکی از مترجمان رسمی این رشته به طور حرفه ای در بخش ترجمه حقوقی مشغول به فعالیت هستند، به دلیل آنکه الآن دو نوع ترجمه رسمی در سراسر کشور وجود دارد: یکی ادبیات ویزایی و مهاجرتی است که می توان گفت کلیشه ای هستند و دیگری ترجمه حقوقی البته نوع سومی هم وجود دارد که همکاران من باید از آن اجتناب کنند و همانا ترجمه کارهای کلاسی دانشجویان (term paper) است که دانشجویان به علت بی حوصلگی در انجام تکالیف، آنها را جهت ترجمه تحویل دارالترجمه ها می دهند. اکنون بیش از 22 سال است که ترجمه یکی از بانکها به عهده این جانب است و ترجمه های حقوقی آن را انجام می دهم. اما ادبیات ویزایی از نوع دیگری است یا به عبارت دیگر کلیشه ای است. کار ساده تری است که بخش اعظم آن نیازی به اشراف به مطالب حقوقی ندارد. متأسفانه تعرفه پرداخت حق الترجمه که در آئین نامه مترجمان رسمی تعیین شده است، تفاوت چندانی بین نوع ترجمه قائل نمی شود و فقط بر اساس شمارش واژگان (word count) تعیین شده است. و بعضا هم ارباب رجوع تفاوت دوغ و دوشاب را اصلا نمی داند.
چند درصد کارتان انگلیسی به فارسی وچند درصد برعکس است و آیا به زبانهای دیگر نیز ترجمه می کنید؟
بستگی به متن مورد نظر دارد ولی بیشتر ترجمه از زبان فارسی به انگلیسی است و زبانهای دیگر را اعم از آلمانی، فرانسه و غیره را به مترجم رسمی همان زبانها محول می کنیم .
بستگی به متن مورد نظر دارد ولی بیشتر ترجمه از زبان فارسی به انگلیسی است و زبانهای دیگر را اعم از آلمانی، فرانسه و غیره را به مترجم رسمی همان زبانها محول می کنیم .
در مورد مرجع شناسی و استفاده ازمنابع چه نظری دارید؟ به نظر شما اکنون منابع مهم این رشته کدامند؟
یک مترجم رسمی به علت گستردگی کارش باید منابع مختلفی را در اختیار داشته باشد. خصوصا نکته ای را که لازم می دانم به آن اشاره کنم، لزوم ایجاد حس تعاون و همکاری بین مترجمان است. مترجمان باید در تعامل با یکدیگر باشند یا کار به صورت تیمی أنجام شود. و این کار گروهی (team work) چیزی است که ما از آن به دلایل گوناگون فاصله بسیاری داریم. علاوه بر فرهنگ های نام برده شده درکتاب ترجمه مکاتبات و اسناد این جانب، برخی از فرهنگهای تخصصی از جمله Chambers Dictionary of Science and Technology و فرهنگ McGrahill یا فرهنگ اصطلاحات کشتیرانی (نوشته گیو آقاسی) واژه های نفت و گاز و فرهنگ کوچه(انگلیسی- فارسی) جهانگیر افشاری و غیره نیز وجود دارد. باید از نشر هر فرهنگ در این زمینه چه کار فردی باشد یا گروهی استقبال کنیم و با بی نظری و نه به قصد کوبیدن و خودنمایی به غنای آن بیفزاییم.
درباره صحت ترجمه و امانت داری چه نظری دارید؟
هر مترجم رسمی سوگند نامه ای دارد که باید تابع آن باشد. مترجم باید هم امانت ترجمه را نگه دارد و هم اسرار مردم را. مثلا سند حقوقی دارای موارد بسیاری است که می بایست نسبت به آنها امانت داری شود. ما ناچاریم امانت را به طور کامل رعایت کنیم و کاملا معنای فارسی و برابر واژه را پیدا کنیم. اما متاسفانه بیشتر دانشجویان ترجیح می دهند به ترجمه ویزایی بپردازند تا ترجمه حقوقی. رشته تدریس شما مکاتبات و اسناد بوده است. در ترجمه چه فرقی میان مکاتبات واسناد است؟
روزی چند ساعت کار می کنید؟ و برای دانشجویانی که آرزوی تاسیس یا کار در دارالترجمه را دارند چه توصیه هایی دارید؟
من به دلیل علاقه به کار ترجمه حقوقی، با وجودی که در این سن به نظر نمی آید، از ساعت4 یا 6 صبح شروع و گاهی تا ساعت 12 شب کار می کنم. من اساسا مترجم امضایی نیستم و سعی می کنم در فرایند ترجمه نقش داشته باشم. بسیاری از کارهای جدی را هنوز خودم به تنهایی ترجمه می کنم. اکثر ترجمه های انجام گرفته را برای مقابله و صحت کار به کارآموزان محول می کنم. این کار موجب می شود آنها بتوانند در امر ترجمه، بخصوص ترجمه حقوقی، تمرین و ممارست و اشراف کافی را کسب نمایند. برای دانشجویان عزیز متقاضی ترجمه رسمی پیشنهاد می کنم که با دقت و حوصله و امانت داری بسیار کار ترجمه را نزد أساتید باتجربه فراگیرند و دمی غافل از مطالعه و آموختن بهتر زبان مبدا و زبان مقصد بخصوص مطالب حقوقی نباشند.با تشکر فراوان از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
منبع: گاهنامه درباره ترجمه - پاییز و زمستان 86