دوم مردادماه 85 مصادف با 24 ژوئیه 2006، در شهر راونا واقع در ایالت امیلیارمانیا، استاندار این ایالت به نمایندگی از ریاست جمهوری ایتالیا، نشان "کمن داتره"، که بالاترین نشان لیاقت در این کشور است را به دکتر "فریده مهدوی دامغانی" اهدا کرد. نماینده رئیس جمهوری ایتالیا در این آیین با تاکید بر این نکته که نشان لیاقت کمن داتره برای نخستین بار به یک فرد غیرایتالیایی اعطا می شود، گفت: فریده مهدوی دامغانی، نخستین بانوی ایرانی و مسلمان است که این نشان را از آن خود ساخته است.
در 28 تیرماه سال1342 در تهران به دنیا آمده، اما بزرگ شدهی فرانسه است. پدرش استاد الهیات دانشگاه «هاروارد» است و خودش دکترای ادبیات اروپا با گرایش ادبیات قرون وسطی دارد. به زبانهای فرانسه، انگلیسی، ایتالیایی، اسپانیولی، لاتین و تا حدودی هم بر پرتغالی مسلط است. قدی بلند به بلندای طبعش دارد. بسیار خنده رو و خوش برخورد است. در نوزده سالگی به ایران بازگشته و با مردی که در خوابهای جوانیاش دیده ازدواج کرده و ماندگار شده است. شوهرش خلبان است و از او سه فرزند دارد.
خانهی خانم دامغانی دیدنی است. از همان دم در ورودی تکههایی از دعاهای مورد علاقهاش را به دیوار چسبانده و عکس های کوچکی را در کنار آنها و با سلیقهی خاصی قرار داده است. تمام خانه اش پر از دعا و آیه قرآن است و عکس های خیلی خاص.
زیارت عاشورا را به فرانسه برگردانده. میگوید ادبیات فرانسه مشحون از اسطوره ها و قهرمانان بزرگ است، برای همین هم زیارت عاشورا به فرانسه بسیار حماسی و شورانگیز شده است. دوشنبهها زیارت عاشورای فرانسوی میخواند.
دو مرتبه بانوی نمونه ایران شده است. در طول این چند سال اخیر، بیش از سی جلد از مهمترین آثار منظوم و منثور ادبیات کلاسیک و معاصر جهان از جمله سمفونی روحانی آندره ژید، رنجهای ورتر جوان اثر گوته، تریستان و ایزو اثر شاعر گمنام، نمایشنامههای شکسپیر و مولیر و اسکار وایلد را به زبان فارسی ترجمه کرده است. ترجمه چهار اثر از مهمترین آثار دانته از جمله کمدی الهی و سه کتاب دیگر او "زندگانی نو"، "میهمانی" و "پیرامون سلطنت" که هرگز تاکنون در کشورهای خاورمیانه و یا حتی در کشورهای آسیایی ترجمه نشده نیز از شاهکارهای اوست. دکتر دامغانی ترجمهی 124 اثرادبی و هنری را در کارنامهی درخشان خود دارد.
آنچه اینجا میخوانید، گزیدهای از گفتگوهای این بانوی ایرانی با چند خبرگزاری و نشریه است:
مترجم خوب؟
مترجم باید یک ساحر شعبدهباز، و نیز یک آفتاب پرست بیصدا و مظلوم باشد. این را قبلا نیز در مجله وزین «مترجم» شرح داده بودم. مترجم باید به نظر این کمترین، سراپا خضوع و خشوع و خاکساری باشد تا بتواند اثری موفق و پایدار بیافریند. اعمال نظر مترجمی در نوشتههایی که به او تعلق ندارد، بدترین جنایت و پلیدترین خیانت به صاحب واقعی اثر است.
چرا کمدی الهی؟
دانته، شاعر شاعران! است. ترجمهی قبلی کمدی الهی در ایران متعلق به چهل سال پیش است که هیچ چیز از کمدی الهی دانته و آن چه را ایتالیایی ها از آن در اندیشه دارند در بر ندارد. من بارها به کارمندان محترم آن انتشارات محترمی که کمدی الهی را هنوز هم چاپ میکنند، خاضعانه عرض کردهام که ارائه متنی غلط به خوانندگان ایرانی، گناهی شرعی و اخلاقی به همراه دارد.
چون در لابهلای صفحات آن کمدی الهی، انواع و اقسام اشتباهات در ترجمه وجود دارد، و متاسفانه اشتباهاتی است که خواننده محترم فارسی زبان، قادر به تشخیص آنها نیست، ولی یک دانتهشناس، با حالتی وحشتزده، آنها را مشاهده میکند.
شاید به همین خاطر است که وقتی این کمترین، کمدی الهی دانته را در 2640 صفحه ترجمه کرد، و از ده متن گوناگون کمک گرفت، تا این اندازه مورد تشویق دانتهشناسان و اندیشمندان ایتالیایی قرار گرفت، و تا این اندازه، برنده انواع جوایز و لوحهای تقدیر و مدالهای طلا گردید. لذا با نهایت خضوع، اما تحکم اعلام میدارم که معرف واقعی دانته در ایران، این کمترین بوده است.
همین طور هم جان میلتون، اومبرتو اکو، جیوزپه ونگرتی ، بزرگترین شاعر ایتالیا، اوژنیو منتاله برنده جایزه نوبل 1975، سالواتوره کوازیمدو برنده جایزه نوبل 1959، وینچنزو کاردارلی شاعر محبوب ایتالیاییها، جیاکومو لئوپاردی، بزرگترین شاعر ایتالیا پس از دانته، فرانچسکو پترارکا، بزرگترین شاعر غزلسرای قرن چهاردهم میلادی، بدان سان نیز ترانه رلان (قرن یازدهم میلادی) و تریستان و ایزو (قرن سیزدهم میلادی) که نخستین و دومین کتاب در دنیای غرب به شمار میروند و حتی نمیدانیم نویسندگان آنان که بودهاند، لوبسانگ رامپا عارف بزرگ تبتی، دن میلمن، نویسنده زیباترین کتب عرفانی معاصر، لوسی مد مونت گومری (خالق مجموعه هشت جلدی آنی، دختری از شیروانی سبز) و همین طور هم جان گریشام که یکی از مهمترین نویسندگان معاصر امریکا است و نیز بسیاری دیگر که این کمترین افتخار معرفی آنها را به خوانندگان فرهیخته فارسی زبان داشته است.
ملاک انتخاب شما چیست؟
اول این که خودم، آن را بیاندازه دوست داشته باشم؛ کتابهایی که شوهرم و فرزندانم نیز قادر به خواندن آنها باشند و بتوانیم تبادل اندیشه کنیم. سپس از مواریث فرهنگی جهان یا از کتب معتبر عرفانی یا دینی باشد. کتبی که پیام جهانی مخصوصی را برای کل جامعه بشری در بر داشته باشند. کتبی که آورنده پیام امید و شادمانی و نور و خوش بینی و سلامت و خلاقیت باشند. کتبی که آدمی پس از مطالعه آنها، دستخوش احساس بهجت و وجد درونی خاصی شود و دنیا را بهتر از آن چه هست، مشاهده کند.
از کتابهای تاریک و غمانگیز و بدبین و نومید همیشه دوری میگزینم. وظیفه مترجم، گزینش و ارائه آثاری است که برای ارتقا و تعالی بخشیدن به روح و جان خواننده مفید باشد، نه آن که روح او را دستخوش غم و یاس کند. کتبی که بتوانند فرد را به انواع کارهای نیک یا سازنده ترغیب کنند.
و چرا ترجمه متون دینی مثل صحیفه سجادیه؟
توفیقی برای من بود که از سوی عالم هستی برای ترجمه کتاب زبور آل محمد (ص) به زبان فرانسوی برگزیده شدم. آن هم از طریق خوابی که بیش از ده سال پیش دیدم. ممکن است تعجب کنید اما حقیقت این است که دستور ترجمه بسیاری از کتب دینی را از طریق خواب دریافت کردهام.
برای مثال، تا پیش از پارسال، هرگز حتی روحم نیز خبر نداشت که کتابی تحت عنوان "نفسالمهموم" اثر محدث قمی (ره) وجود دارد و درباره واقعه کربلا است. اما پس از خوابی که دیدم، آن کتاب را از میان کتبی که در کتابخانه اتاق کار همسرم بود، یافتم. همین طور هم خطبه فدک حضرت زهرا (س) را. من اساسا از دیرباز همواره تمایل داشتم پس از مدتی، و پس از این که خوانندگان عزیزم، آشنایی بیشتری با من یافته باشند، به سوی ترجمه متون دینی نیز روی آورم.
میل داشتم نخست، مرا به عنوان یک مترجم جدی آثار کلاسیک اروپا بشناسند، و بعد به عنوان مترجم آثار دینی، بدین شکل، امید داشتم و دارم که با شناختی که از کارهایم دارند، دریابند که ترجمه متون دینی را نیز با نهایت دقت و وسواس به انجام خواهم رساند.
در ضمن، مگر غیر از این است که آدمی وظیفه دارد زکات علم خود را به شکلی به جامعهای که در آن میزید، پرداخت کند...؟ من نیز با انجام این ترجمههای دینی، سپاس و شکر و حقشناسی خود را نسبت به خدایم و عشقی را که نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام) دارم، با سادهترین شکل ممکن ابراز میدارم و صمیمانه امیدوارم که این کارهای ناچیز، مورد قبول حق قرار گیرد و قلمم همچنان برای معرفی شخصیتهای نورانی، مقدس و مبارک دینی بر روی کاغذ بلغزد.
چه احساسی هنگام ترجمهی این آثار داشتید؟
مگر میشود آدمی با تلاوت مناجات و راز و نیازهای حضرت امام سجاد (ع) که شاهد قتل هفده تن از اعضای بسیار نزدیک خانواده خود در واقعه کربلا بوده، دستخوش انقلابی درونی نگردد؟ برخی از مناجاتها، به قدری از نظر عرفانی زیباست که نفس آدمی برای لحظهای قطع میشود. من به خاطر دارم که بارها و بارها، در هنگام ترجمه برخی از قسمتها، دست از کار میکشیدم و به خیال پردازیهای درونی فرو میرفتم و غرق در درک مطالبی میشدم که آن حضرت، با نهایت ظرافت و زیبایی و لطافت و احساس، بیان فرموده بودند.
بخشهایی نیز بود که به راستی به ناچیز بودن و حقارت خود میرسیدم و از این اندیشه که حضرت امام سجاد، با نهایت خضوع و خشوع، از ترس آن که مبادا مورد رستگاری و آمرزش الهی قرار نگیرند، دستخوش خوفی عمیق میگشتند، مو بر اندامم راست میشد و با خود میاندیشیدم که ما انسانها به هچ وجه از موقعیتی که در عالم هستی از آن برخورداریم به درستی آگاهی نداریم، و به همان اندازه، با نهایت غرور و خودستایی، به انجام انواع خطاها و اشتباهات و گناهان گوناگون میپردازیم، بدون آن که از لطف و مهربانی بیپایان خدایمان به راستی آگاه باشیم.
بله، بارها و بارها اشک ریختهام و منقلب شدهام، دستخوش شگفتی گشتهام، دستخوش نومیدی یا وجد شدهام و به طور خاص، طیفی عظیم از انواع احساسات بشری را در هنگام ترجمه آن اثر در وجود ناچیزم تجربه کردم.
با کدام اثر انس بیشتری دارید؟
شاه بیت غزل کارهایم درآثار دینی چندین اثر به صورت همزمان است. دعای عرفه حضرت سیدالشهدا (ع)، خطبه فدک حضرت زهرا (س)، خطبه غدیر خم و نفسالمهموم و طبعا صحیفه مبارکه سجادیه. تنها افسوسم این است که کاش صحیفه امام سجاد (ع) را در همین سنین چهل سالگی ترجمه میکردم تا قدر و منزلت و ارزش آن را، پس از مشرف شدنم به مکه و مدینه منوره، بیشتر درک میکردم. در میان آثار کلاسیک و ادبیام، بدون لحظهای تردید، کمدی الهی دانته و کتابی به نام "معبد سکوت" اثر تاماس اسپالدینگ و "جزیره روز پیشین" اثر اومبرتو اکو.
چرا در ابتدای کتابهایتان آیاتی از قرآن میآورید؟
به دلیل عشق و سرسپردگی و اخلاص و ارادت و احترامم به خدای متعال، که خدایی هماره بخشاینده و مهربان و توبهپذیر است. و نیز برای این که زمانی که موسسه نشر تیر را با شوهرم راهاندازی کردیم، این عهد و پیمان را با خدایمان بستیم که همواره در راه ارتقای فرهنگ و اعتقادات خوانندگانمان بکوشیم و از این طریق، اعتقادات دینی خود را نیز با نهایت مباهات و افتخار اعلام کنیم. از سوی دیگر به خود میاندیشیدم که کتابهای من به اکثر نقاط جهان خواهند رفت، و لذا یقینا عزیزان ایرانیای هستند که در خارج از ایران به سر میبرند، و شاید به دلیل مشغله کاری یا فراموشی یک رشته اعتقادات کاملا سنتی میان ما ایرانیان انجام برخی مراسم دینی خود را از یاد بردهاند با به انجام آنها همت نمیگمارند.
لذا، بهترین کار برای این عزیزان این است که زیباترین قسمتهای قرآن مجید را برگزینم و در صفحه سوم کتابم جای دهم تا بدین شکل با مطالعه کتاب ناچیز این کمترین، دست کم چند آیه شریفه از قرآن مجید را با احساسی خوشایند تلاوت کنند، و به خدای متعال باز هم نزدیکتر گردند.
نامههای زیادی از ایرانیان خارج از ایران دریافت میکنم دال بر این که با مطالعه کتابهای این کمترین، از مطالعه آیات قرآن مجید نیز نهایت لذت را میبرند و همواره در این انتظار به سر میبرند که ببینند در کتاب جدیدم، کدامین آیات را برگزیدهام! و یا نقل میکنند که به سوی قرآن مجید جلب شدهاند و گهگاه که فرصت میکنند، به تلاوت برخی از سورههای آن کتاب آسمانی میپردازند و از این بابت، از این کمترین تشکر می کنند. اما هرگز کسی پیدا نشده است که از کار این کمترین در این مورد، ایرادی گرفته باشد و یا خدای ناکرده به تمسخر روی آورده باشد. همه ایرانیان مقیم خارج از ایران، نهایت علاقه و احترام را به این قانون موسسه نشر تیر ابراز کردهاند و میکنند. از این بابت نیز خدای را شاکرم.
منبع: کتاب نیوز
در 28 تیرماه سال1342 در تهران به دنیا آمده، اما بزرگ شدهی فرانسه است. پدرش استاد الهیات دانشگاه «هاروارد» است و خودش دکترای ادبیات اروپا با گرایش ادبیات قرون وسطی دارد. به زبانهای فرانسه، انگلیسی، ایتالیایی، اسپانیولی، لاتین و تا حدودی هم بر پرتغالی مسلط است. قدی بلند به بلندای طبعش دارد. بسیار خنده رو و خوش برخورد است. در نوزده سالگی به ایران بازگشته و با مردی که در خوابهای جوانیاش دیده ازدواج کرده و ماندگار شده است. شوهرش خلبان است و از او سه فرزند دارد.
خانهی خانم دامغانی دیدنی است. از همان دم در ورودی تکههایی از دعاهای مورد علاقهاش را به دیوار چسبانده و عکس های کوچکی را در کنار آنها و با سلیقهی خاصی قرار داده است. تمام خانه اش پر از دعا و آیه قرآن است و عکس های خیلی خاص.
زیارت عاشورا را به فرانسه برگردانده. میگوید ادبیات فرانسه مشحون از اسطوره ها و قهرمانان بزرگ است، برای همین هم زیارت عاشورا به فرانسه بسیار حماسی و شورانگیز شده است. دوشنبهها زیارت عاشورای فرانسوی میخواند.
دو مرتبه بانوی نمونه ایران شده است. در طول این چند سال اخیر، بیش از سی جلد از مهمترین آثار منظوم و منثور ادبیات کلاسیک و معاصر جهان از جمله سمفونی روحانی آندره ژید، رنجهای ورتر جوان اثر گوته، تریستان و ایزو اثر شاعر گمنام، نمایشنامههای شکسپیر و مولیر و اسکار وایلد را به زبان فارسی ترجمه کرده است. ترجمه چهار اثر از مهمترین آثار دانته از جمله کمدی الهی و سه کتاب دیگر او "زندگانی نو"، "میهمانی" و "پیرامون سلطنت" که هرگز تاکنون در کشورهای خاورمیانه و یا حتی در کشورهای آسیایی ترجمه نشده نیز از شاهکارهای اوست. دکتر دامغانی ترجمهی 124 اثرادبی و هنری را در کارنامهی درخشان خود دارد.
آنچه اینجا میخوانید، گزیدهای از گفتگوهای این بانوی ایرانی با چند خبرگزاری و نشریه است:
مترجم خوب؟
مترجم باید یک ساحر شعبدهباز، و نیز یک آفتاب پرست بیصدا و مظلوم باشد. این را قبلا نیز در مجله وزین «مترجم» شرح داده بودم. مترجم باید به نظر این کمترین، سراپا خضوع و خشوع و خاکساری باشد تا بتواند اثری موفق و پایدار بیافریند. اعمال نظر مترجمی در نوشتههایی که به او تعلق ندارد، بدترین جنایت و پلیدترین خیانت به صاحب واقعی اثر است.
چرا کمدی الهی؟
دانته، شاعر شاعران! است. ترجمهی قبلی کمدی الهی در ایران متعلق به چهل سال پیش است که هیچ چیز از کمدی الهی دانته و آن چه را ایتالیایی ها از آن در اندیشه دارند در بر ندارد. من بارها به کارمندان محترم آن انتشارات محترمی که کمدی الهی را هنوز هم چاپ میکنند، خاضعانه عرض کردهام که ارائه متنی غلط به خوانندگان ایرانی، گناهی شرعی و اخلاقی به همراه دارد.
چون در لابهلای صفحات آن کمدی الهی، انواع و اقسام اشتباهات در ترجمه وجود دارد، و متاسفانه اشتباهاتی است که خواننده محترم فارسی زبان، قادر به تشخیص آنها نیست، ولی یک دانتهشناس، با حالتی وحشتزده، آنها را مشاهده میکند.
شاید به همین خاطر است که وقتی این کمترین، کمدی الهی دانته را در 2640 صفحه ترجمه کرد، و از ده متن گوناگون کمک گرفت، تا این اندازه مورد تشویق دانتهشناسان و اندیشمندان ایتالیایی قرار گرفت، و تا این اندازه، برنده انواع جوایز و لوحهای تقدیر و مدالهای طلا گردید. لذا با نهایت خضوع، اما تحکم اعلام میدارم که معرف واقعی دانته در ایران، این کمترین بوده است.
همین طور هم جان میلتون، اومبرتو اکو، جیوزپه ونگرتی ، بزرگترین شاعر ایتالیا، اوژنیو منتاله برنده جایزه نوبل 1975، سالواتوره کوازیمدو برنده جایزه نوبل 1959، وینچنزو کاردارلی شاعر محبوب ایتالیاییها، جیاکومو لئوپاردی، بزرگترین شاعر ایتالیا پس از دانته، فرانچسکو پترارکا، بزرگترین شاعر غزلسرای قرن چهاردهم میلادی، بدان سان نیز ترانه رلان (قرن یازدهم میلادی) و تریستان و ایزو (قرن سیزدهم میلادی) که نخستین و دومین کتاب در دنیای غرب به شمار میروند و حتی نمیدانیم نویسندگان آنان که بودهاند، لوبسانگ رامپا عارف بزرگ تبتی، دن میلمن، نویسنده زیباترین کتب عرفانی معاصر، لوسی مد مونت گومری (خالق مجموعه هشت جلدی آنی، دختری از شیروانی سبز) و همین طور هم جان گریشام که یکی از مهمترین نویسندگان معاصر امریکا است و نیز بسیاری دیگر که این کمترین افتخار معرفی آنها را به خوانندگان فرهیخته فارسی زبان داشته است.
ملاک انتخاب شما چیست؟
اول این که خودم، آن را بیاندازه دوست داشته باشم؛ کتابهایی که شوهرم و فرزندانم نیز قادر به خواندن آنها باشند و بتوانیم تبادل اندیشه کنیم. سپس از مواریث فرهنگی جهان یا از کتب معتبر عرفانی یا دینی باشد. کتبی که پیام جهانی مخصوصی را برای کل جامعه بشری در بر داشته باشند. کتبی که آورنده پیام امید و شادمانی و نور و خوش بینی و سلامت و خلاقیت باشند. کتبی که آدمی پس از مطالعه آنها، دستخوش احساس بهجت و وجد درونی خاصی شود و دنیا را بهتر از آن چه هست، مشاهده کند.
از کتابهای تاریک و غمانگیز و بدبین و نومید همیشه دوری میگزینم. وظیفه مترجم، گزینش و ارائه آثاری است که برای ارتقا و تعالی بخشیدن به روح و جان خواننده مفید باشد، نه آن که روح او را دستخوش غم و یاس کند. کتبی که بتوانند فرد را به انواع کارهای نیک یا سازنده ترغیب کنند.
و چرا ترجمه متون دینی مثل صحیفه سجادیه؟
توفیقی برای من بود که از سوی عالم هستی برای ترجمه کتاب زبور آل محمد (ص) به زبان فرانسوی برگزیده شدم. آن هم از طریق خوابی که بیش از ده سال پیش دیدم. ممکن است تعجب کنید اما حقیقت این است که دستور ترجمه بسیاری از کتب دینی را از طریق خواب دریافت کردهام.
برای مثال، تا پیش از پارسال، هرگز حتی روحم نیز خبر نداشت که کتابی تحت عنوان "نفسالمهموم" اثر محدث قمی (ره) وجود دارد و درباره واقعه کربلا است. اما پس از خوابی که دیدم، آن کتاب را از میان کتبی که در کتابخانه اتاق کار همسرم بود، یافتم. همین طور هم خطبه فدک حضرت زهرا (س) را. من اساسا از دیرباز همواره تمایل داشتم پس از مدتی، و پس از این که خوانندگان عزیزم، آشنایی بیشتری با من یافته باشند، به سوی ترجمه متون دینی نیز روی آورم.
میل داشتم نخست، مرا به عنوان یک مترجم جدی آثار کلاسیک اروپا بشناسند، و بعد به عنوان مترجم آثار دینی، بدین شکل، امید داشتم و دارم که با شناختی که از کارهایم دارند، دریابند که ترجمه متون دینی را نیز با نهایت دقت و وسواس به انجام خواهم رساند.
در ضمن، مگر غیر از این است که آدمی وظیفه دارد زکات علم خود را به شکلی به جامعهای که در آن میزید، پرداخت کند...؟ من نیز با انجام این ترجمههای دینی، سپاس و شکر و حقشناسی خود را نسبت به خدایم و عشقی را که نسبت به ائمه اطهار (علیهم السلام) دارم، با سادهترین شکل ممکن ابراز میدارم و صمیمانه امیدوارم که این کارهای ناچیز، مورد قبول حق قرار گیرد و قلمم همچنان برای معرفی شخصیتهای نورانی، مقدس و مبارک دینی بر روی کاغذ بلغزد.
چه احساسی هنگام ترجمهی این آثار داشتید؟
مگر میشود آدمی با تلاوت مناجات و راز و نیازهای حضرت امام سجاد (ع) که شاهد قتل هفده تن از اعضای بسیار نزدیک خانواده خود در واقعه کربلا بوده، دستخوش انقلابی درونی نگردد؟ برخی از مناجاتها، به قدری از نظر عرفانی زیباست که نفس آدمی برای لحظهای قطع میشود. من به خاطر دارم که بارها و بارها، در هنگام ترجمه برخی از قسمتها، دست از کار میکشیدم و به خیال پردازیهای درونی فرو میرفتم و غرق در درک مطالبی میشدم که آن حضرت، با نهایت ظرافت و زیبایی و لطافت و احساس، بیان فرموده بودند.
بخشهایی نیز بود که به راستی به ناچیز بودن و حقارت خود میرسیدم و از این اندیشه که حضرت امام سجاد، با نهایت خضوع و خشوع، از ترس آن که مبادا مورد رستگاری و آمرزش الهی قرار نگیرند، دستخوش خوفی عمیق میگشتند، مو بر اندامم راست میشد و با خود میاندیشیدم که ما انسانها به هچ وجه از موقعیتی که در عالم هستی از آن برخورداریم به درستی آگاهی نداریم، و به همان اندازه، با نهایت غرور و خودستایی، به انجام انواع خطاها و اشتباهات و گناهان گوناگون میپردازیم، بدون آن که از لطف و مهربانی بیپایان خدایمان به راستی آگاه باشیم.
بله، بارها و بارها اشک ریختهام و منقلب شدهام، دستخوش شگفتی گشتهام، دستخوش نومیدی یا وجد شدهام و به طور خاص، طیفی عظیم از انواع احساسات بشری را در هنگام ترجمه آن اثر در وجود ناچیزم تجربه کردم.
با کدام اثر انس بیشتری دارید؟
شاه بیت غزل کارهایم درآثار دینی چندین اثر به صورت همزمان است. دعای عرفه حضرت سیدالشهدا (ع)، خطبه فدک حضرت زهرا (س)، خطبه غدیر خم و نفسالمهموم و طبعا صحیفه مبارکه سجادیه. تنها افسوسم این است که کاش صحیفه امام سجاد (ع) را در همین سنین چهل سالگی ترجمه میکردم تا قدر و منزلت و ارزش آن را، پس از مشرف شدنم به مکه و مدینه منوره، بیشتر درک میکردم. در میان آثار کلاسیک و ادبیام، بدون لحظهای تردید، کمدی الهی دانته و کتابی به نام "معبد سکوت" اثر تاماس اسپالدینگ و "جزیره روز پیشین" اثر اومبرتو اکو.
چرا در ابتدای کتابهایتان آیاتی از قرآن میآورید؟
به دلیل عشق و سرسپردگی و اخلاص و ارادت و احترامم به خدای متعال، که خدایی هماره بخشاینده و مهربان و توبهپذیر است. و نیز برای این که زمانی که موسسه نشر تیر را با شوهرم راهاندازی کردیم، این عهد و پیمان را با خدایمان بستیم که همواره در راه ارتقای فرهنگ و اعتقادات خوانندگانمان بکوشیم و از این طریق، اعتقادات دینی خود را نیز با نهایت مباهات و افتخار اعلام کنیم. از سوی دیگر به خود میاندیشیدم که کتابهای من به اکثر نقاط جهان خواهند رفت، و لذا یقینا عزیزان ایرانیای هستند که در خارج از ایران به سر میبرند، و شاید به دلیل مشغله کاری یا فراموشی یک رشته اعتقادات کاملا سنتی میان ما ایرانیان انجام برخی مراسم دینی خود را از یاد بردهاند با به انجام آنها همت نمیگمارند.
لذا، بهترین کار برای این عزیزان این است که زیباترین قسمتهای قرآن مجید را برگزینم و در صفحه سوم کتابم جای دهم تا بدین شکل با مطالعه کتاب ناچیز این کمترین، دست کم چند آیه شریفه از قرآن مجید را با احساسی خوشایند تلاوت کنند، و به خدای متعال باز هم نزدیکتر گردند.
نامههای زیادی از ایرانیان خارج از ایران دریافت میکنم دال بر این که با مطالعه کتابهای این کمترین، از مطالعه آیات قرآن مجید نیز نهایت لذت را میبرند و همواره در این انتظار به سر میبرند که ببینند در کتاب جدیدم، کدامین آیات را برگزیدهام! و یا نقل میکنند که به سوی قرآن مجید جلب شدهاند و گهگاه که فرصت میکنند، به تلاوت برخی از سورههای آن کتاب آسمانی میپردازند و از این بابت، از این کمترین تشکر می کنند. اما هرگز کسی پیدا نشده است که از کار این کمترین در این مورد، ایرادی گرفته باشد و یا خدای ناکرده به تمسخر روی آورده باشد. همه ایرانیان مقیم خارج از ایران، نهایت علاقه و احترام را به این قانون موسسه نشر تیر ابراز کردهاند و میکنند. از این بابت نیز خدای را شاکرم.
منبع: کتاب نیوز
نظر