این مطلب در سایت بی بی سی و با نگرش به ترجمه ای که مخاطب آن شنوندگان رادیو هستند، تهیه شده است.
ترجمۀ مفهوم به مفهوم
واحد بیان در هر زبانی جمله است. فرض بر این است که گوینده موضوعی را که می خواهد به شنونده منتقل کند، در یک رشته از این واحد ها یا جمله ها بیان می کند. هر جمله ای، چه ساده، چه مرکٌب، یک معنای کامل را در بر می گیرد، به طوری که شنونده بعد از شنیدن آن منتظر معنای دیگری از معناهایی است که از به هم پیوستن آنها «موضوع» ساخته می شود. جمله در هر زبانی از کلمه هایی ترکیب می شود که من آنها را به دو دسته تقسیم می کنم: دسته اوٌل کلمه های اصلی که عبارت است از فاعل، فعل، و مفعول، یا به گفتۀ بعضی از دستوردانان(grammarians)«نهاد» (subject) و «گزاره»(predicate) که در مواردی به آنها «مبتدا» و «خبر» یا «مُسنَد» و «مُسنَد ٌ الیه» هم می گویند، و دسته دوٌم کلمه های فرعی که عبارت است از صفت، قیــد، حـرف اضافـه، حـرف ربط، مـوصـول و غـیره. بـرای بیــان یک معنای کامل، در صورتی که فعل «لازم» (intransitive) باشد، جمله مفعول ندارد، چون فعلی که از فاعل صادر می شود، به خود فاعل بر می گردد، و مستقیماً بر مفعولی واقع نمی شود. مثلاً فعلهای خوابیدن، رفتن، برخاستن، نشستن، پریدن، مُردن همه «لازم» است، یعنی مفعول مستقیم یا بیواسطه (direct object) ندارد. به جمله هایی با کاربردِ این فعلها نگاه می کنیم:
• اسماعیل خوابید.
• او بعد از یک ساعت انتظار، کیفش را برداشت و رفت.
• آنوقت ما برخاستیم و رفتیم.
• همین که نشست، کتابش را باز کرد.
• پرنده تا مرا دید، پرید و ناپدید شد.
• هر جانداری، بالاخره یک وقت می میرد.
امّا همین فعلهای لازم در موردهایی می تواند به واسطۀ حرف اضافه مفعول پیدا کند، مثلاً در جملۀ «او شب در رختخواب مرد» که مردنِ او مفعول بیواسطه ندارد، امّا «رختخواب» در این جمله مفعول غیرمستقیم یا بواسطۀ فعل مردن شده است.
فعل متعدّی فعلی است که از فاعل صادر می شود و مستقیماً و بدون واسطه بر کسی یا چیزی که در حالتِ مفعول است واقع می شود، و حدّ اقلّ یک مفعول مستقیم یا بیواسطه دارد. مثلاً فعلهای خواندن، دیدن، خوردن، آوردن، بردن، همه «متعدّی» است، یعنی مفعول مستقیم یا بیواسطه دارد. به جمله هایی با کاربرد این فعلها نگاه می کنیم:
• حسن (فاعل) کتابی (مفعول بیواسطه) را که من به او دادم، خواند (فعل متعدّی) و دیروز آن را به من پس داد.
• من (فاعل)دیروز این پرنده (مفعول بیواسطه) را روی همین درخت دیدم (فعل متعدّی).
• آنها ماهی (مفعول بیواسطه) را روی آتش کباب کردند و خوردند (فعل متعدّی).
• پیشخدمت سینی غذا (مفعول بیواسطه) را آورد (فعل متعدّی) و آن را برای مشتری روی میز گذاشت.
• او گـلدان (مفـعول بیـواسـطه) را بـرد (فعـل متـعـدّی) و در کنار پنجره گذاشت.
اگر دوباره این جمله ها را بخوانیم، می بینیم که بعد از هرمفعول مستقیم یا بیواسطه، کلمۀ «را» به کار رفتــه است. بنا بر این گفته اند که «را» علامتِ مفعول بیواسطه است.
جمله ای که فقط یک فعل داشته باشد و معنای آن کامل باشد، جملۀ «ساده» است، مثل «هر جانداری، بالاخره یک وقت می میرد. » یا « آنها ماهی (مفعول بیواسطه) را روی آتش کباب کردند.» جمله ای که بیش از یک فعل داشته باشد، جملۀ «مرکّب» است، مثل « همین که نشست، کتابش را باز کرد.» یا « پیشخدمت سینی غذا (مفعول بیواسطه) را آورد (فعل متعدّی) و آن را برای مشتری روی میز گذاشت.» می بینیم که در جملۀ مرکّبِ اوّل «همین که نشست» با اینکه یک جمله است، معنیِ آن کامل نیست، و شنونده را منتظر نگاه می دارد تا جملۀ بعدی، یعنی «کتابش را باز کرد» مفهومِ آن را کامل کند، امّا جملۀ «(او) کتابش را باز کرد» جملۀ «ناقص» نیست و معنای «کامل» دارد. جملۀ مرکّب در بسیاری موردها از جمله های ناقص و کامل، هر دو، ساخته می شود.
در بعضی موردها ممکن است که دو جمله با «واو عطف» درحالت حرف ربط به هم بپیوندد، امّا هریک از این جمله ها، چه ساده و چه مرکّب، جمله ای مستقل باشد. بنا بر این نباید تصوّر کرد که مجموع جمله هایی که با یک یا چند «واو عطف» به هم می پیوندد، یک جملۀ مرکّب می سازد.
مثالی می آورم: «روز گذشته شورشیان به یک فرودگاه حمله کردند و باید در نظر داشت که حملات شورشیان در چند ماه اخیر افزایش یافته است.»* در این مورد دو جملۀ کاملِ مستقلّ داریم که با «واو عطف» به هم پیوسته است. می توانیم «واو عطف» را برداریم و به جای آن نقطه بگذاریم: « روز گذشته شورشیان به یک فرودگاه حمله کردند. باید در نظر داشت که حملات شورشیان در چند ماه اخیر افزایش یافته است.» پس در این مورد «واو عطف» از این دو جمله یک جملۀ مرکّب نساخته است. هر یک از این دو جمله معنای کامل دارد و در معنی به دیگری وابسته نیست.
حالا مـثال دیگـری می آورم: «آقـای برنـز ایـن سـخنـان را پس از گفت و گو با آقای یاسر عرفات، رهبر فلسطینیان، در شهر رام الله، واقع در کرانۀ باختری رود اُردُن، ایراد کرد، و این لحظاتی بعد از وقوع انفجار دوّمین بمبی بود که در یک خودرو، در شهر بیت المقدّس، کار گذاشته شده بود.» در این مورد جملۀ « آقای برنز این سخنان را پس از گفت و گو با آقای یاسر عرفات، رهبر فلسطینیان، در شهر رام الله، واقع در کرانۀ باختری رود اُردُن، ایراد کرد» در معنی کامل است، امّا جملۀ « و این لحظاتی بعد از وقوع انفجار دوّمین بمبی بود که در یک خودرو، در شهر بیت المقدّس، کار گذاشته شده بود»، به تنهایی در معنای خود کامل و مستقلّ نیست و به معنای جملۀ قبلی وابسته است. در این مورد «واو عطف» برای پیوند در «جملۀ مرکّب» به کار رفته است.
در زبان انگلیسی هم، که بیشتر اخبار و گزارشها و تفسیرها از آن به زبان فارسی ترجمه می شود، «فعل لازم» و «فعل متعدّی»، «جمله»، «جملۀ ساده»، و «جملۀ مرکّب»، جز آنچه در موردِ آنها در زبان فارسی گفته شد، تعریف دیگری ندارد، امّا ترکیبِ جمله های انگلیسی و ترتیب کلمه های اصلی و فرعی در جمله با ترکیب و ترتیبِ آنها در زبان فارسی تا اندازه ای تفاوت دارد. همین تفاوت موضوعی است که بسیاری از مترجمان به آن توجّهی ندارند و در نتیجه ترجمۀ آنها اوّلاً فاقدِ روالِ طبیعیِ گفتار در زبان فارسی است، و ثانیاً جمله های آنها معنای روشن و رسا ندارد.
یکی از آشکار ترین تفاوتهای ترکیب کلام در جملۀ انگلیسی با جملۀ فارسی این است که در انگلیسی فعل بعد از فاعل و مفعول بعد از فعل می آید. مثلاً در انگلیسی می گویند:
در این جمله فاعل "The United Nations Secretary-General, Cofi Annan" و فعل "has welcomed" و مفعول "announcement" است که عبارت توضیحی "yesterday by Indonasian justice minister to release fifteen East Timore political prisoners" را هــم مـی تـوان جزئی از همین مفعول حساب کرد. مترجم این جمله را به فارسی چنین ترجمه کرده است: «کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متـّحد (فاعل) از اعلام این خبر از سوی وزیر دادگستری اندونزی مبنی بر اینکه پانزده زندانی سیاسی تیمور شرقی آزاد خواهند شد (مفعول)، استقبال کرده است (فعل)». می بینیم که فعل اصلی در ترجمۀ فارسی در آخر این جملۀ مرکّبِ دراز آمده است و بین فاعل و فعل فاصلۀ زیادی افتاده است و بیان را غیر گفتاری و غیر رادیویی کرده است. این ناسازی دو علّت دارد، یکی اینکه فعل اصلی در فارسی ناگزیر در آخر آمده است، و دیگر اینکه مترجم برای ترجمۀ مفهوم به مفهوم تلاشی نکرده است.
مثـلاً در این مـورد مـترجم می توانست ترتیب و نظم کـلام انگلیسی را فراموش کند و بگوید: «کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، از تصمیم دولت اندونزی برای آزاد کردن پانزده زندانی سیاسی تیمور شرقی استقبال کرده است. وزیر دادگستری اندونزی تصمیم به آزاد کردن این زندانیان را روز گذشته اعلام کرد.»
درست است که در این ترجمه یک جمله به دو جملۀ مستقلّ ترجمه شده است، و نیز درست است که در جملۀ انگلیسی کوفی عنان از «اعلام خبر» استقبال کرده است، و در ترجمۀ فارسی به جای «اعلام خبر» کلمۀ «تصمیم» آمده است، امّا در مفهوم اصلی تغییری داده نشده است، یعنی مفهوم به مفهوم ترجمه شده است، نه کلام به کلام. البـتـّّه این یادآوری لازم است که هر مترجمی در ترجمۀ مفهوم به مفهوم روال و سلیقۀ زبانیِ خودش را دارد، و هیچکس نمی تواند برای ترجمۀ مفهوم به مفهوم قاعدۀ قطعی و ثابتی پیشنهاد کند. فقط در ترجمۀ مفهوم به مفهوم چند نکته را باید در نظر داشت:
- در ترجمه نباید چیزی از مفهوم جملۀ متن حذف شود.
- به مفهومِ جملۀ متن هم چیزی نباید اضافه شود، مگر اینکه جملۀ متن در فارسی احتیاج به توضیح داشته باشد.
- بعد از ترجمۀ مفهوم به مفهوم، لازم است که مترجم یکبار دیگر جملۀ متن و ترجمۀ خود را بخواند و با مقایسۀ آنها خاطر جمع شود که در برداشتِ مفهومِ جملۀ متن اشتباه نکرده است.
برای مثـال به یک مـورد از ترجـمۀ نادرستِ مفهـوم به مفهـوم نگاه می کنیم. اوّل جملۀ انگلیسی گزارش را می آورم:
این جمله به این صورتِ ترجمه و پخش شده است: «در ترمیم امروزِ کابینه پیتر مندلسون که وزیر بازرگانی شده، از دوستانِ نخست وزیر است و دشمنان قدرتمندی در داخلِ حزب دارد.» چنانکه ملاحظه می شود، مترجم از ترجمۀ تحت اللّفظی اجتناب کرده و بنای ترجمه را بر اصلِ «مفهوم به مفهوم» گذاشته است، که به جای خود کار درستی است، امّا در این ترجمه هم بخشی از مفهوم جملۀ متن حذف شده است، هم این مفهوم تا اندازه ای تحریف شده است. این جملۀ انگلیسی را به صورتهای مختلف می توان ترجمۀ مفهوم به مفهوم کرد، از آن جمله به این صورت:
«بحث انگیزترین انتصابی که انجام گرفته است، انتصاب پیتر مندلسون به مقام وزارت بازرگانی و صنایع است. با اینکه مندلسون از متّحدانِ نزدیکِ تونی بلر است، به طوری که خبرنگار امور سیاسی بی بی سی می گوید، رفتارِ خشن و رنجانندۀ او موجب شده است که در حزب مخالفانِ قدرتمندی داشته باشد.»
در تحریف مفهوم، بدیهی است که «متّحدِ نزدیک» با «دوستِ نزدیک» اختلاف معنی دارد و می تواند تعبیری نادرست پیدا کند. دیگر اینکه به چه دلیل «دشمنان قدر%u
ترجمۀ مفهوم به مفهوم
واحد بیان در هر زبانی جمله است. فرض بر این است که گوینده موضوعی را که می خواهد به شنونده منتقل کند، در یک رشته از این واحد ها یا جمله ها بیان می کند. هر جمله ای، چه ساده، چه مرکٌب، یک معنای کامل را در بر می گیرد، به طوری که شنونده بعد از شنیدن آن منتظر معنای دیگری از معناهایی است که از به هم پیوستن آنها «موضوع» ساخته می شود. جمله در هر زبانی از کلمه هایی ترکیب می شود که من آنها را به دو دسته تقسیم می کنم: دسته اوٌل کلمه های اصلی که عبارت است از فاعل، فعل، و مفعول، یا به گفتۀ بعضی از دستوردانان(grammarians)«نهاد» (subject) و «گزاره»(predicate) که در مواردی به آنها «مبتدا» و «خبر» یا «مُسنَد» و «مُسنَد ٌ الیه» هم می گویند، و دسته دوٌم کلمه های فرعی که عبارت است از صفت، قیــد، حـرف اضافـه، حـرف ربط، مـوصـول و غـیره. بـرای بیــان یک معنای کامل، در صورتی که فعل «لازم» (intransitive) باشد، جمله مفعول ندارد، چون فعلی که از فاعل صادر می شود، به خود فاعل بر می گردد، و مستقیماً بر مفعولی واقع نمی شود. مثلاً فعلهای خوابیدن، رفتن، برخاستن، نشستن، پریدن، مُردن همه «لازم» است، یعنی مفعول مستقیم یا بیواسطه (direct object) ندارد. به جمله هایی با کاربردِ این فعلها نگاه می کنیم:
• اسماعیل خوابید.
• او بعد از یک ساعت انتظار، کیفش را برداشت و رفت.
• آنوقت ما برخاستیم و رفتیم.
• همین که نشست، کتابش را باز کرد.
• پرنده تا مرا دید، پرید و ناپدید شد.
• هر جانداری، بالاخره یک وقت می میرد.
امّا همین فعلهای لازم در موردهایی می تواند به واسطۀ حرف اضافه مفعول پیدا کند، مثلاً در جملۀ «او شب در رختخواب مرد» که مردنِ او مفعول بیواسطه ندارد، امّا «رختخواب» در این جمله مفعول غیرمستقیم یا بواسطۀ فعل مردن شده است.
فعل متعدّی فعلی است که از فاعل صادر می شود و مستقیماً و بدون واسطه بر کسی یا چیزی که در حالتِ مفعول است واقع می شود، و حدّ اقلّ یک مفعول مستقیم یا بیواسطه دارد. مثلاً فعلهای خواندن، دیدن، خوردن، آوردن، بردن، همه «متعدّی» است، یعنی مفعول مستقیم یا بیواسطه دارد. به جمله هایی با کاربرد این فعلها نگاه می کنیم:
• حسن (فاعل) کتابی (مفعول بیواسطه) را که من به او دادم، خواند (فعل متعدّی) و دیروز آن را به من پس داد.
• من (فاعل)دیروز این پرنده (مفعول بیواسطه) را روی همین درخت دیدم (فعل متعدّی).
• آنها ماهی (مفعول بیواسطه) را روی آتش کباب کردند و خوردند (فعل متعدّی).
• پیشخدمت سینی غذا (مفعول بیواسطه) را آورد (فعل متعدّی) و آن را برای مشتری روی میز گذاشت.
• او گـلدان (مفـعول بیـواسـطه) را بـرد (فعـل متـعـدّی) و در کنار پنجره گذاشت.
اگر دوباره این جمله ها را بخوانیم، می بینیم که بعد از هرمفعول مستقیم یا بیواسطه، کلمۀ «را» به کار رفتــه است. بنا بر این گفته اند که «را» علامتِ مفعول بیواسطه است.
جمله ای که فقط یک فعل داشته باشد و معنای آن کامل باشد، جملۀ «ساده» است، مثل «هر جانداری، بالاخره یک وقت می میرد. » یا « آنها ماهی (مفعول بیواسطه) را روی آتش کباب کردند.» جمله ای که بیش از یک فعل داشته باشد، جملۀ «مرکّب» است، مثل « همین که نشست، کتابش را باز کرد.» یا « پیشخدمت سینی غذا (مفعول بیواسطه) را آورد (فعل متعدّی) و آن را برای مشتری روی میز گذاشت.» می بینیم که در جملۀ مرکّبِ اوّل «همین که نشست» با اینکه یک جمله است، معنیِ آن کامل نیست، و شنونده را منتظر نگاه می دارد تا جملۀ بعدی، یعنی «کتابش را باز کرد» مفهومِ آن را کامل کند، امّا جملۀ «(او) کتابش را باز کرد» جملۀ «ناقص» نیست و معنای «کامل» دارد. جملۀ مرکّب در بسیاری موردها از جمله های ناقص و کامل، هر دو، ساخته می شود.
در بعضی موردها ممکن است که دو جمله با «واو عطف» درحالت حرف ربط به هم بپیوندد، امّا هریک از این جمله ها، چه ساده و چه مرکّب، جمله ای مستقل باشد. بنا بر این نباید تصوّر کرد که مجموع جمله هایی که با یک یا چند «واو عطف» به هم می پیوندد، یک جملۀ مرکّب می سازد.
مثالی می آورم: «روز گذشته شورشیان به یک فرودگاه حمله کردند و باید در نظر داشت که حملات شورشیان در چند ماه اخیر افزایش یافته است.»* در این مورد دو جملۀ کاملِ مستقلّ داریم که با «واو عطف» به هم پیوسته است. می توانیم «واو عطف» را برداریم و به جای آن نقطه بگذاریم: « روز گذشته شورشیان به یک فرودگاه حمله کردند. باید در نظر داشت که حملات شورشیان در چند ماه اخیر افزایش یافته است.» پس در این مورد «واو عطف» از این دو جمله یک جملۀ مرکّب نساخته است. هر یک از این دو جمله معنای کامل دارد و در معنی به دیگری وابسته نیست.
حالا مـثال دیگـری می آورم: «آقـای برنـز ایـن سـخنـان را پس از گفت و گو با آقای یاسر عرفات، رهبر فلسطینیان، در شهر رام الله، واقع در کرانۀ باختری رود اُردُن، ایراد کرد، و این لحظاتی بعد از وقوع انفجار دوّمین بمبی بود که در یک خودرو، در شهر بیت المقدّس، کار گذاشته شده بود.» در این مورد جملۀ « آقای برنز این سخنان را پس از گفت و گو با آقای یاسر عرفات، رهبر فلسطینیان، در شهر رام الله، واقع در کرانۀ باختری رود اُردُن، ایراد کرد» در معنی کامل است، امّا جملۀ « و این لحظاتی بعد از وقوع انفجار دوّمین بمبی بود که در یک خودرو، در شهر بیت المقدّس، کار گذاشته شده بود»، به تنهایی در معنای خود کامل و مستقلّ نیست و به معنای جملۀ قبلی وابسته است. در این مورد «واو عطف» برای پیوند در «جملۀ مرکّب» به کار رفته است.
در زبان انگلیسی هم، که بیشتر اخبار و گزارشها و تفسیرها از آن به زبان فارسی ترجمه می شود، «فعل لازم» و «فعل متعدّی»، «جمله»، «جملۀ ساده»، و «جملۀ مرکّب»، جز آنچه در موردِ آنها در زبان فارسی گفته شد، تعریف دیگری ندارد، امّا ترکیبِ جمله های انگلیسی و ترتیب کلمه های اصلی و فرعی در جمله با ترکیب و ترتیبِ آنها در زبان فارسی تا اندازه ای تفاوت دارد. همین تفاوت موضوعی است که بسیاری از مترجمان به آن توجّهی ندارند و در نتیجه ترجمۀ آنها اوّلاً فاقدِ روالِ طبیعیِ گفتار در زبان فارسی است، و ثانیاً جمله های آنها معنای روشن و رسا ندارد.
یکی از آشکار ترین تفاوتهای ترکیب کلام در جملۀ انگلیسی با جملۀ فارسی این است که در انگلیسی فعل بعد از فاعل و مفعول بعد از فعل می آید. مثلاً در انگلیسی می گویند:
The United Nations Secretary-General, Cofi Annan, has welcomed the announcement yesterday by Indonasian justice minister, to release fifteen East Timor prisoners.l
در این جمله فاعل "The United Nations Secretary-General, Cofi Annan" و فعل "has welcomed" و مفعول "announcement" است که عبارت توضیحی "yesterday by Indonasian justice minister to release fifteen East Timore political prisoners" را هــم مـی تـوان جزئی از همین مفعول حساب کرد. مترجم این جمله را به فارسی چنین ترجمه کرده است: «کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متـّحد (فاعل) از اعلام این خبر از سوی وزیر دادگستری اندونزی مبنی بر اینکه پانزده زندانی سیاسی تیمور شرقی آزاد خواهند شد (مفعول)، استقبال کرده است (فعل)». می بینیم که فعل اصلی در ترجمۀ فارسی در آخر این جملۀ مرکّبِ دراز آمده است و بین فاعل و فعل فاصلۀ زیادی افتاده است و بیان را غیر گفتاری و غیر رادیویی کرده است. این ناسازی دو علّت دارد، یکی اینکه فعل اصلی در فارسی ناگزیر در آخر آمده است، و دیگر اینکه مترجم برای ترجمۀ مفهوم به مفهوم تلاشی نکرده است.
مثـلاً در این مـورد مـترجم می توانست ترتیب و نظم کـلام انگلیسی را فراموش کند و بگوید: «کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل متحد، از تصمیم دولت اندونزی برای آزاد کردن پانزده زندانی سیاسی تیمور شرقی استقبال کرده است. وزیر دادگستری اندونزی تصمیم به آزاد کردن این زندانیان را روز گذشته اعلام کرد.»
درست است که در این ترجمه یک جمله به دو جملۀ مستقلّ ترجمه شده است، و نیز درست است که در جملۀ انگلیسی کوفی عنان از «اعلام خبر» استقبال کرده است، و در ترجمۀ فارسی به جای «اعلام خبر» کلمۀ «تصمیم» آمده است، امّا در مفهوم اصلی تغییری داده نشده است، یعنی مفهوم به مفهوم ترجمه شده است، نه کلام به کلام. البـتـّّه این یادآوری لازم است که هر مترجمی در ترجمۀ مفهوم به مفهوم روال و سلیقۀ زبانیِ خودش را دارد، و هیچکس نمی تواند برای ترجمۀ مفهوم به مفهوم قاعدۀ قطعی و ثابتی پیشنهاد کند. فقط در ترجمۀ مفهوم به مفهوم چند نکته را باید در نظر داشت:
- در ترجمه نباید چیزی از مفهوم جملۀ متن حذف شود.
- به مفهومِ جملۀ متن هم چیزی نباید اضافه شود، مگر اینکه جملۀ متن در فارسی احتیاج به توضیح داشته باشد.
- بعد از ترجمۀ مفهوم به مفهوم، لازم است که مترجم یکبار دیگر جملۀ متن و ترجمۀ خود را بخواند و با مقایسۀ آنها خاطر جمع شود که در برداشتِ مفهومِ جملۀ متن اشتباه نکرده است.
برای مثـال به یک مـورد از ترجـمۀ نادرستِ مفهـوم به مفهـوم نگاه می کنیم. اوّل جملۀ انگلیسی گزارش را می آورم:
Among the appointments the most controversial is that of Peter Mandelson as Trade and Industry Secretary - though a close ally of Mr. Blair, the BBC Political Correspondent says Mr. Mandelson's abrasive style has made him some powerful enemies in the party.l
این جمله به این صورتِ ترجمه و پخش شده است: «در ترمیم امروزِ کابینه پیتر مندلسون که وزیر بازرگانی شده، از دوستانِ نخست وزیر است و دشمنان قدرتمندی در داخلِ حزب دارد.» چنانکه ملاحظه می شود، مترجم از ترجمۀ تحت اللّفظی اجتناب کرده و بنای ترجمه را بر اصلِ «مفهوم به مفهوم» گذاشته است، که به جای خود کار درستی است، امّا در این ترجمه هم بخشی از مفهوم جملۀ متن حذف شده است، هم این مفهوم تا اندازه ای تحریف شده است. این جملۀ انگلیسی را به صورتهای مختلف می توان ترجمۀ مفهوم به مفهوم کرد، از آن جمله به این صورت:
«بحث انگیزترین انتصابی که انجام گرفته است، انتصاب پیتر مندلسون به مقام وزارت بازرگانی و صنایع است. با اینکه مندلسون از متّحدانِ نزدیکِ تونی بلر است، به طوری که خبرنگار امور سیاسی بی بی سی می گوید، رفتارِ خشن و رنجانندۀ او موجب شده است که در حزب مخالفانِ قدرتمندی داشته باشد.»
در تحریف مفهوم، بدیهی است که «متّحدِ نزدیک» با «دوستِ نزدیک» اختلاف معنی دارد و می تواند تعبیری نادرست پیدا کند. دیگر اینکه به چه دلیل «دشمنان قدر%u
نظر