علی خزاعی فر
اصطلاح تصریح یا آشکار سازی (explicitation) را اولین بار وینه و داربلنه ( 1958 ) به کار برده اند. از نظر آنها تصریح عبارت است از "گنجاندن اطلاعاتی در ترجمه که تلویحا در متن اصلی آمده و از متن یا موقعیت می توان آن را استنباط کرد." در غالب موارد تصریح به دلیل تفاوتهای نحوی و معنایی دو زبان مبدأ و مقصد صورت می گیرد. در این موارد تصریح، تغییری اجباری است. گاه نیز تصریح به اختیار مترجم و با ملاحظه خواننده ترجمه و هدف ترجمه صورت می گیرد. در این موارد تصریح، تغییری اختیاری است. در اینجا تصریح را در معنای عام به کار می بریم که شامل موارد اختیاری و اجباری می شود. در ادامه بحث مواردی اجباری و اختیاری از تصریح را به عنوان مثال ذکر خواهیم کرد.
چنانکه گفته شد، تصریح نوعی تغییر بیان است. یکی دیگر از موارد تغییر بیان، تلویح یا پوشیده گویی (implicitation) است. تلویح متضاد تصریح است اما کمتر به کار می رود. تصریح و تلویح در واقع نوعی افزودن به متن و کاستن از متن است. مترجمان بنابر ضرورتهای زبانی و فرهنگی معمولا به متن می افزایند و لذا در ترجمه تمایل به تصریح همیشه قوی تر از تمایل به تلویح است و به این دلیل است که ترجمه معمولا از اصل آن بلندتر است و نیز روابط درون متنی در ترجمه از روابط درون متنی در متن اصلی روشن تر است و لذا ترجمه از روی متن ترجمه شده ساده تر از ترجمه از روی متن اصلی است. مترجم برای آن که متنی را ترجمه کند نخست باید آن را کاملا درک کند یعنی به تفسیری از متن برسد و این تفسیر که در ترجمه هر چند با حداقل کلمات بازنویسی می شود از متن اصلی بلندتر یا دست کم صریح تر است. تلویح نوعی تغییر بیان است که در آن اطلاعاتی که در متن اصلی تصریح شده به دلیلی به صورت ناقص، تلویحی یا ضمنی به ترجمه انتقال می یابد. یکی از عام ترین موارد تلویح در ترجمه از انگلیسی به فارسی ترجمه ضمایر سوم شخص است. در انگلیسی از دو ضمیر she و he برای اشاره به سوم شخص مذکر و مؤنث استفاده می شود و لذا مرجع ضمیر سوم شخص در متن انگلیسی به صراحت بیان می شود، حال آن که در فارسی فقط ضمیر "او" وجود دارد و لذا اطلاعات مربوط به جنسیت مرجع ضمیر در ترجمه انگلیسی به فارسی منتقل نمی شود.
از جمله موارد تصریح وقتی است که مترجم می خواهد بین جملات متن ربط معنایی (coherence) و یا انسجام و پیوستگی(cohesion) ایجاد کند. به طوری که زلمایر (1987) می گوید مردم وابسته به هر فرهنگ و زبان، تصورات و انتظارات خاصی از متن مطلوب دارند و مترجم متن را در حد انتظار یا درک خواننده ترجمه می کند و لذا مجبور به انجام تغییراتی می شود. همچنین، زبانها ساختاری متفاوت دارند. برای مثال تفاوت در ترتیب اجزای کلام در دو زبان مبدأ و مقصد باعث می شود تغییرات در جای عناصر جمله ایجاد شود. به دلیل اینکه نحوه ایجاد ارتباط معنایی و پیوستگی و انسجام در هر زبان متفاوت است، یعنی در هر زبان عوامل آنسجام (substitution, ellipsis, reference, lexical cohesion, conjunction) به شیوه های مختلف به کار گرفته می شود، گاه اگر متن مبدأ لغت به لغت ترجمه شود، ترجمه آن برای خواننده از جهت ارتباط معنایی یا زبانی میان جملات، مفهوم یا روان نیست و لذا مترجم ناچار است آنچه را که نویسنده در متن نیاورده اما خواننده تلویحا می فهمد در ترجمه آشکار کند و ارتباط هر جمله را با جملات قبل و جمله بعد به نحوی برقرارکند که خواننده بین جملات پیوستگی احساس کند.
بلوم کولکا (1986) در زمینه ربط معنایی و انسجام و پیوستگی در متون ترجمه شده تحقیقی مبسوط انجام داده و به این نتیجه رسیده است که در این قبیل متون در مقایسه با متون تألیفی ابزار انسجام بیشتر به کار می رود و بر این اساس نظریه تصریح را مطرح می کند. بر اساس این نظریه، تصریح یک استراتژی عام است و در هرکجا که زبان نقشی میانجی دارد، مثلا در ترجمه یا در یادگیری زبان، به کار می رود. وندراورا (1985) نیز تحقیقی بر روی متون ترجمه شده انجام داده و برخی روش ها را که در جهت هر چه صریح تر ساختن متن بکار می روند بر شمرده است. از جمله این روش ها عبارت است از: استفاده از کلماتی برای واضح تر نشان دادن توالی اندیشه آدم های داستان، افزودن صفات و توصیف کننده ها و حروف ربط، افزودن اطلاعاتی به متن، درج توضیحاتی در متن، تکرار مطالب ذکر شده قبلی، روشن کردن جنبه های مبهم متن، دقیق تر بیان کردن جنبه هایی از متن، مشخص کردن مرجع ضمایر و ابهام زدایی، توضیح بیشتر درباره نام های جغرافیایی، افزودن اطلاعاتی درباره پیشینه موضوع بحث، روشن کردن اشارات نهفنه در متن وغیره. لوون زوات (1990) می گوید یکی از ویژگی های نثر جدید در مقایسه با نثر قدیمی تر این است که از صراحت کمتری برخوردار است. لذا گاه مترجم برای آنکه نثرش زبانی کهنه پیدا کند، میزان صراحت متن را به روش های مختلف، که برخی از آنها در بالا ذکر شد، افزایش می دهد.
گفتیم که در غالب موارد تصریح، تغییری اجباری است و آن به دلیل تفاوتهای ساختاری و معنایی میان دو زبان می باشد. تصریح پدیده ای عام در ترجمه است و در مقایسه هر ترجمه خوب با اصل آن موارد بسیاری از تصریح به چشم می خورد. در اینجا برای نمونه مواردی از تصریح در ترجمه از انگلیسی به فارسی را مثال می آوریم.
ترجمه اول: بسیاری از مردم نگران تاثیرات سوء تلویزیون بر نسلی از کودکان آمریکایی هستند که پای تلویزیون بزرگ می شوند.
ترجمه دوم: بسیاری از آمریکایی ها نگران تاثیرات سوء تلویزیون بر نسلی از کودکان این کشور هستند که پای تلویزیون بزرگ می شوند.
از ترجمه اول این مطلب استنباط می شود که بسیاری از مردم دنیا نگران نسلی از کودکان آمریکایی هستند. حال انکه این متن در اصل برای خواننده امریکایی نوشته شده و مقصود از "مردم" مردم دنیا نیست بلکه مردم امریکاست. ترجمه دوم از این جهت بهتر است که آنچه را که نویسنده به طور ضمنی در متن آورده، مترجم تصریح کرده است. در واقع مترجم در اینجا چیزی به متن اضافه نکرده بلکه اگر کلمه "آمریکایی ها" را نمی گفت، چیزی از متن کاسته بود.
یک روز مارتین از دوستش لنی پرسید: "چقدر احتمال دارد که دزدان خیابانی سراغ من بیایند؟" ...
روزی دیگر مارتین از دوستش گریس پرسید: "به نظر تو چطور می توانم از شر دزدان خیابانی در امان بمانم؟"
در ترجمه دو جمله فوق، مترجم دو عبارت "یک روز" و "روزی دیگر" را به متن افزوده تا مطابق با انتظار خواننده فارسی زبان انسجام میان جملات را با صراحت بیشتر بیان کرده و بر جنبه روایی داستان تاکید کند.
شعر Tent The Silken از رابرت فراست با مطلع She is as in a field a silken tent توصیف دختری است که با ضمیر she در شعر مشخص شده است. از آنجا که خواننده از شعر انگلیسی به صراحت درمی یابد که شعر درباره دختری است، این نکته باید در ترجمه صراحت پیدا کند وگر نه آنچه در متن انگلیسی تصریح شده در فارسی پوشیده می ماند و لذا متن اصلی و ترجمه از نظر میزان اطلاعاتی که به خواننده می دهند یکسان نیستند.
ترجمه اول: خیمه ای ابریشمین در صحرا را می ماند.
ترجمه بهتر: دختر خیمه ای ابریشمین در صحرا را می ماند.
در انگلیسی کاربرد جملات ناقص (elliptical) بسیار متداول است. در این جملات برخی از اجزای جمله از روساخت حذف شده است. از آنجا که در فارسی کاربرد چنین جملاتی متداول نیست، طبعا اجزای حذف شده از روساخت در ترجمه ظاهر می شود. به چند مثال توجه کنید:
اصطلاح تصریح یا آشکار سازی (explicitation) را اولین بار وینه و داربلنه ( 1958 ) به کار برده اند. از نظر آنها تصریح عبارت است از "گنجاندن اطلاعاتی در ترجمه که تلویحا در متن اصلی آمده و از متن یا موقعیت می توان آن را استنباط کرد." در غالب موارد تصریح به دلیل تفاوتهای نحوی و معنایی دو زبان مبدأ و مقصد صورت می گیرد. در این موارد تصریح، تغییری اجباری است. گاه نیز تصریح به اختیار مترجم و با ملاحظه خواننده ترجمه و هدف ترجمه صورت می گیرد. در این موارد تصریح، تغییری اختیاری است. در اینجا تصریح را در معنای عام به کار می بریم که شامل موارد اختیاری و اجباری می شود. در ادامه بحث مواردی اجباری و اختیاری از تصریح را به عنوان مثال ذکر خواهیم کرد.
چنانکه گفته شد، تصریح نوعی تغییر بیان است. یکی دیگر از موارد تغییر بیان، تلویح یا پوشیده گویی (implicitation) است. تلویح متضاد تصریح است اما کمتر به کار می رود. تصریح و تلویح در واقع نوعی افزودن به متن و کاستن از متن است. مترجمان بنابر ضرورتهای زبانی و فرهنگی معمولا به متن می افزایند و لذا در ترجمه تمایل به تصریح همیشه قوی تر از تمایل به تلویح است و به این دلیل است که ترجمه معمولا از اصل آن بلندتر است و نیز روابط درون متنی در ترجمه از روابط درون متنی در متن اصلی روشن تر است و لذا ترجمه از روی متن ترجمه شده ساده تر از ترجمه از روی متن اصلی است. مترجم برای آن که متنی را ترجمه کند نخست باید آن را کاملا درک کند یعنی به تفسیری از متن برسد و این تفسیر که در ترجمه هر چند با حداقل کلمات بازنویسی می شود از متن اصلی بلندتر یا دست کم صریح تر است. تلویح نوعی تغییر بیان است که در آن اطلاعاتی که در متن اصلی تصریح شده به دلیلی به صورت ناقص، تلویحی یا ضمنی به ترجمه انتقال می یابد. یکی از عام ترین موارد تلویح در ترجمه از انگلیسی به فارسی ترجمه ضمایر سوم شخص است. در انگلیسی از دو ضمیر she و he برای اشاره به سوم شخص مذکر و مؤنث استفاده می شود و لذا مرجع ضمیر سوم شخص در متن انگلیسی به صراحت بیان می شود، حال آن که در فارسی فقط ضمیر "او" وجود دارد و لذا اطلاعات مربوط به جنسیت مرجع ضمیر در ترجمه انگلیسی به فارسی منتقل نمی شود.
از جمله موارد تصریح وقتی است که مترجم می خواهد بین جملات متن ربط معنایی (coherence) و یا انسجام و پیوستگی(cohesion) ایجاد کند. به طوری که زلمایر (1987) می گوید مردم وابسته به هر فرهنگ و زبان، تصورات و انتظارات خاصی از متن مطلوب دارند و مترجم متن را در حد انتظار یا درک خواننده ترجمه می کند و لذا مجبور به انجام تغییراتی می شود. همچنین، زبانها ساختاری متفاوت دارند. برای مثال تفاوت در ترتیب اجزای کلام در دو زبان مبدأ و مقصد باعث می شود تغییرات در جای عناصر جمله ایجاد شود. به دلیل اینکه نحوه ایجاد ارتباط معنایی و پیوستگی و انسجام در هر زبان متفاوت است، یعنی در هر زبان عوامل آنسجام (substitution, ellipsis, reference, lexical cohesion, conjunction) به شیوه های مختلف به کار گرفته می شود، گاه اگر متن مبدأ لغت به لغت ترجمه شود، ترجمه آن برای خواننده از جهت ارتباط معنایی یا زبانی میان جملات، مفهوم یا روان نیست و لذا مترجم ناچار است آنچه را که نویسنده در متن نیاورده اما خواننده تلویحا می فهمد در ترجمه آشکار کند و ارتباط هر جمله را با جملات قبل و جمله بعد به نحوی برقرارکند که خواننده بین جملات پیوستگی احساس کند.
بلوم کولکا (1986) در زمینه ربط معنایی و انسجام و پیوستگی در متون ترجمه شده تحقیقی مبسوط انجام داده و به این نتیجه رسیده است که در این قبیل متون در مقایسه با متون تألیفی ابزار انسجام بیشتر به کار می رود و بر این اساس نظریه تصریح را مطرح می کند. بر اساس این نظریه، تصریح یک استراتژی عام است و در هرکجا که زبان نقشی میانجی دارد، مثلا در ترجمه یا در یادگیری زبان، به کار می رود. وندراورا (1985) نیز تحقیقی بر روی متون ترجمه شده انجام داده و برخی روش ها را که در جهت هر چه صریح تر ساختن متن بکار می روند بر شمرده است. از جمله این روش ها عبارت است از: استفاده از کلماتی برای واضح تر نشان دادن توالی اندیشه آدم های داستان، افزودن صفات و توصیف کننده ها و حروف ربط، افزودن اطلاعاتی به متن، درج توضیحاتی در متن، تکرار مطالب ذکر شده قبلی، روشن کردن جنبه های مبهم متن، دقیق تر بیان کردن جنبه هایی از متن، مشخص کردن مرجع ضمایر و ابهام زدایی، توضیح بیشتر درباره نام های جغرافیایی، افزودن اطلاعاتی درباره پیشینه موضوع بحث، روشن کردن اشارات نهفنه در متن وغیره. لوون زوات (1990) می گوید یکی از ویژگی های نثر جدید در مقایسه با نثر قدیمی تر این است که از صراحت کمتری برخوردار است. لذا گاه مترجم برای آنکه نثرش زبانی کهنه پیدا کند، میزان صراحت متن را به روش های مختلف، که برخی از آنها در بالا ذکر شد، افزایش می دهد.
گفتیم که در غالب موارد تصریح، تغییری اجباری است و آن به دلیل تفاوتهای ساختاری و معنایی میان دو زبان می باشد. تصریح پدیده ای عام در ترجمه است و در مقایسه هر ترجمه خوب با اصل آن موارد بسیاری از تصریح به چشم می خورد. در اینجا برای نمونه مواردی از تصریح در ترجمه از انگلیسی به فارسی را مثال می آوریم.
Many people are worried about what television has done to the generation of American children who have grown up watching it.l
ترجمه اول: بسیاری از مردم نگران تاثیرات سوء تلویزیون بر نسلی از کودکان آمریکایی هستند که پای تلویزیون بزرگ می شوند.
ترجمه دوم: بسیاری از آمریکایی ها نگران تاثیرات سوء تلویزیون بر نسلی از کودکان این کشور هستند که پای تلویزیون بزرگ می شوند.
از ترجمه اول این مطلب استنباط می شود که بسیاری از مردم دنیا نگران نسلی از کودکان آمریکایی هستند. حال انکه این متن در اصل برای خواننده امریکایی نوشته شده و مقصود از "مردم" مردم دنیا نیست بلکه مردم امریکاست. ترجمه دوم از این جهت بهتر است که آنچه را که نویسنده به طور ضمنی در متن آورده، مترجم تصریح کرده است. در واقع مترجم در اینجا چیزی به متن اضافه نکرده بلکه اگر کلمه "آمریکایی ها" را نمی گفت، چیزی از متن کاسته بود.
l'What are the odds favoue of me getting mugged?' he asked his friend, Lenny,...
'How do you think I can avoid getting mugged?' Martin asked his friend Grace.l
'How do you think I can avoid getting mugged?' Martin asked his friend Grace.l
یک روز مارتین از دوستش لنی پرسید: "چقدر احتمال دارد که دزدان خیابانی سراغ من بیایند؟" ...
روزی دیگر مارتین از دوستش گریس پرسید: "به نظر تو چطور می توانم از شر دزدان خیابانی در امان بمانم؟"
در ترجمه دو جمله فوق، مترجم دو عبارت "یک روز" و "روزی دیگر" را به متن افزوده تا مطابق با انتظار خواننده فارسی زبان انسجام میان جملات را با صراحت بیشتر بیان کرده و بر جنبه روایی داستان تاکید کند.
شعر Tent The Silken از رابرت فراست با مطلع She is as in a field a silken tent توصیف دختری است که با ضمیر she در شعر مشخص شده است. از آنجا که خواننده از شعر انگلیسی به صراحت درمی یابد که شعر درباره دختری است، این نکته باید در ترجمه صراحت پیدا کند وگر نه آنچه در متن انگلیسی تصریح شده در فارسی پوشیده می ماند و لذا متن اصلی و ترجمه از نظر میزان اطلاعاتی که به خواننده می دهند یکسان نیستند.
ترجمه اول: خیمه ای ابریشمین در صحرا را می ماند.
ترجمه بهتر: دختر خیمه ای ابریشمین در صحرا را می ماند.
در انگلیسی کاربرد جملات ناقص (elliptical) بسیار متداول است. در این جملات برخی از اجزای جمله از روساخت حذف شده است. از آنجا که در فارسی کاربرد چنین جملاتی متداول نیست، طبعا اجزای حذف شده از روساخت در ترجمه ظاهر می شود. به چند مثال توجه کنید:
Spectators who leave the theatre before the end of the performance are requested to do so quietly.l
از تماشاگرانی که پیش از اتمام نمایش، تماشاخانه را ترک می کنند درخواست می شود آرام از سالن خارج شوند.
Unless you particularly want to, there is no need to telephone them in advance.l
اگر برای تلفن زدن به انها دلیل خاصی نداری، لازم نیست این کار را بکنی.
در جملات انگلیسی فوق فعل یا عبارت فعلی که از جمله قابل درک است حذف شده است اما در ترجمه فارسی آنها به طرق مختلف بخش حذف شده در روساخت جمله ظاهر شده است. در ترجمه جمله اول، فعل تکرار شده، و در ترجمه جمله دوم، از عبارت "کردن این کار" به جای فعل استفاده شده است.
در جملات انگلیسی فوق فعل یا عبارت فعلی که از جمله قابل درک است حذف شده است اما در ترجمه فارسی آنها به طرق مختلف بخش حذف شده در روساخت جمله ظاهر شده است. در ترجمه جمله اول، فعل تکرار شده، و در ترجمه جمله دوم، از عبارت "کردن این کار" به جای فعل استفاده شده است.