اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

معيارهای ترجمه متون دينی

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • معيارهای ترجمه متون دينی

    احمد شهدادی:

    موضوع بحث، آفاق ترجمه متون قدسی و دینی است. سامرست موآم در اپيگراف کتاب«بر لبه تیغ» از «اوپانیشادها» نقل می‌کند: «بر لبه تیغ گذرکردن دشوار است؛ بدین سان دانایان می‌گویند که راه رستگاری دشوار است».

    ترجمه به طور کلی و ترجمه متون مقدس به طور خاص، مصداق روشن چنین سخنی است. به واقع کار دشوار ترجمه متون دینی در هر زبان، گونه‌ای گذرکردن بر لبه تیغ است. در مبحث ترجمه متون مقدس چند نکته مهم و بنیادین را تحت عنوان «افق» طرح می‌کنیم.


    معيارهای ترجمه متون دينی


    افق سبک‌شناختی

    مترجم متون دینی باید در آغاز هر ترجمه برای به دست آوردن و مشخص‌کردن چگونگی سبک هر متن بکوشد و این نخستین قدم برای هر ترجمه درست است. وقتی می‌خواهیم متنی را ترجمه کنیم، مثلاً بخشی از قرآن کریم، احادیث، یا احتجاجات دینی را به زبان فارسی برگردانیم، لازم است پیش از هر چیز، سبک آن متن را بشناسیم و عناصر آن را تحلیل کنیم.

    پرسش اساسی این است: سبک متن چیست و معلول یا فرآورده کدام عوامل است؟ سه رهیافت به متن وجود دارد: افق‌بینی، دوربینی، ذره‌بینی. با لحاظ این سه رهیافت باید سبک متن را مشخص کرد.در مبحث افق سبک‌شناختی چند نکته اساسی وجود دارد:

    1. نثر معيار: در دوران معاصر، زبان‌آگاهی پدید آمده است و این، کار مترجم را دشوار اما زیبا می‌کند. زبان، خود، دستگاه نشانه‌ها و نمادهاست: در ترجمه، آگاهی به نمادها و خبرگی در کاربرد آنها لازم است.

    شنیدن واژه‌ها در چینش فرهنگی و زمانی و نیز حساسیت به واژه، جمله، عبارت، پاراگراف و اصطلاحات بایسته است. ترجمه، گونه‌ای گذار زبانی است. از دیگر سو، متیو آرنولد گفته است: «خواندن، فرهنگ است». اگر به این لحاظ فرهنگی توجه کنیم، درمی‌یابیم که امروز نیز نثر مرده، آکنده از حشو، نثر چرب و انشانویسی نیز به کار ترجمه متن قدسی نمی‌آید.

    2. چهار رهيافت: نکته دیگر در افق سبک‌شناختی، رهیافت‌های گوناگون به ترجمه متن مقدس و دینی است. چهار شکل: الف. واژه به واژه ب. جمله به جمله ج. عبارت به عبارت د. کل مفهوم، چهار رهیافت در ترجمه‌اند. البته به لحاظ زبانی، عصر ترجمه واژه به واژه واقعاً سر آمده است. در هر حال و حتی اگر رهیافت مفهومی به ترجمه دنبال شود، یک نکته نباید فراموش شود. آن نکته مهم این است که ترجمه مینی‌مالیستی هم مطلوب است: گرایش به حداقل زبانی و ایجاز. ترجمه متن دینی باید کمال ایجاز و اختصار را داشته باشد.

    3. آركاييسم يا نوگرايي: ترجمه، ویران‌کننده سویه قدسی متون مقدس است. پس باید چاره‌ای اندیشید. یکی از این چاره‌ها توجه به عناصر زیبایی‌شناختی از جمله آرکاییسم و باستان‌گرایی است. اما در کاربرد این چاشنی نباید افراط کرد. به همین دلیل است که مثلاً ترجمه منظوم، کاری عبث و بر بنیاد دیدگاه نادرستی از زیبایی‌شناسی زبان است.

    یکی از مفاهیم مهم ترجمه متون مقدس، عناصر «لذت هنری» در آنهاست. آیا وجود چنین عناصری لازم است؟ نویسنده‌ای کتابی دارد با عنوان «چگونه کتاب بخوانیم تا لذت ببریم». کتاب راهنمای مترجمان باید این عنوان را داشته باشد : «چگونه ترجمه کنیم تا لذت ببرند». نباید از انتقال عناصر زیبایی‌شناختی در متن قدسی غافل بود. گاه ترجمه ساده و درست، منعکس‌کننده برخی از زیبایی‌های متن قدسی است.

    4.تأملات واژه ‌شناختی: مترجم باید در هر دو زبان، یک واژه‌نامه مفید و جامع باشد. ترجمه واژگان متن دینی کاری مهم است. مثلا جن را به «پنهان زیست» ترجمه کرده‌اند. اما «پری» بهتر است. هر چند خود «جن» نیز بارهای معنایی خود را دارد. کندراتوف گفته است: «واژه‌های دستوری مثل ضمایر، حروف اضافه، حروف ربط، حروف تعریف و افعال اسنادی 35 درصد زبان نوشتار را تشکیل می‌دهند»؛ بنا بر این توجه به ریشه‌شناسی واژه‌های متون دینی امری بایسته است.


    افق کاربرد‌شناختی

    افق مهم دیگر در عرصه ترجمه متون مقدس، افق کاربردشناختی است. در ترجمه هر متن باید به کار ویژه‌های تاریخی توجه شود؛ مثلاً ترجمه برای مخاطبان خاص، کم‌سواد، کودکان و نوجوانان لازم است. از طرف دیگر، بحث روزآمدی ترجمه هم بسیار اهمیت دارد. کارل بارت، متأله پروتستان، گفته است: «عالمان دین باید در یک دست کتاب مقدس و در دست دیگر روزنامه داشته باشند» و این در متون دینی واقعیتی انکارناپذیر است که باید برای همه گروه‌ها و به تناسب نیازهای آنان مطرح شود.


    افق معناشناختی

    افق مهم دیگر در ترجمه متن مقدس و دینی، جنبه معناشناختی آن است. مترجم در این بخش باید به چند نکته اساسی توجه کند:

    1. سطوح مختلف زبان و کاربردهای آن: زبان سطح‌های مختلفی دارد و از ادبی، کهن و علمی گرفته تا صنفی، عامیانه و رسمی و... امتداد می‌یابد. مترجم باید معلوم کند که زبان متن در زبان مبدأ چیست و خود او می‌خواهد آن را به چه سطحی از زبان مقصد ترجمه کند.

    2. تطورات زبان: تطورات زبان بحث دیگری در افق معناشناختی است. باید دانست که زبان دائماً تغییر می‌کند.
    امروزه زبان فارسی، زبان کهن و زبان سالیان پیش نیست. ساختار و نیز واژه‌ها دگرگون شده‌اند. امروز می‌گوییم: ماهواره، جشنواره، روند، فرایند، زبان‌شناسی. دیروز در برابر این‌ها هیچ نمی‌گفتیم. امروز می‌گوییم: دادستان، راننده، حوله، سکه، تجربه یا آزمون. دیروز می‌گفتیم: داروغه، سورچی، قطیفه، اشرفی، تجربت. مبنای تغییر هم علم و فرهنگ و جامعه و زندگی روزمره است.

    3. تفسیر و تأویل: از دیگر مباحث مطرح در افق معناشناختی، بحث تفسیر و تأویل است. هر ترجمه به ناچار نوعی تفسیر از متن اصلی است. بدون تفسیر، ترجمه به طور کلی و ترجمه متون دینی به نحو اخص ممکن نیست. اصول تفسیر عبارت‌اند از: تبیین مقصود اصلی، انتقال معنای حتی‌الامکان واقعی واژگان، مشاهده زمینه و کانتکست، ارتباط با زمینه‌های تاریخی فرهنگی، قالب ادبی (مثلاً شعر)، تفسیر متن به متن بر اساس طرح مؤلف، مطالعه واژه و دستور. به یاد داشته باشیم: خدا به زبان انسان سخن می‌گوید.

    آیا هر ترجمه، تفسیری است؟ دو شیوه متفاوت برای ترجمه کتب مقدس وجود دارد:

    الف) همترازی صوری: ترجمه صوری و کاملاً دقیق متن و حتی ترجمه واژه به واژه متن در این جا مراد است. مترجم نمی‌خواهد بگوید مراد خدا یا متن مقدس چیست، بلکه صرفاً کلمات خدا یا متن مقدس را منتقل می‌کند.

    ب) همترازی پویا: اضافه کردن فهم مترجم به متن است. معنای متن به علاوه فهم و برداشت مترجم ساخته می‌شود. این رهیافت را کنت تیلور در 1971 گشود. او دید که ترجمه کینگ جیمز از کتاب مقدس برای کودکان نامناسب است. بعد که دست به کار ترجمه‌ای مفهومی‌تر و تفسیری‌تر شد، دید که برای بزرگسالان نیز آن ترجمه قدیمی چندان کارآمد نیست. این است که خود، ترجمه انجیل زنده را به دست داد. پس از کار او شمار ترجمه‌های پویا رواج یافت.

    در بحث تفسیر باید گفت که سه نوع دخالت تفسیری در متن ممکن است: افزایش، کاهش، تصرف و تغییر ساختار و چینش. گاهی تصریح به تفسیر متن و نیز معلوم کردن مراد واقعی متن لازم است؛ مثلاً اگر در آیه «انه ربی احسن مثوای»، ضمیر را به «عزیز مصر» برگردانیم، چنان که برخی از مفسران گفته‌اند، لایه دیگری از معنا را برای آیه منتقل کرده‌ایم. اگر این ضمیر به «عزیز مصر» باز گردد، تصریح به آن لازم است و نمی‌توانیم ضمیر را «او» ترجمه کنیم. گاهی افزایش بر اساس نیازی فرامتنی لازم می‌شود. در قرآن کریم آمده است: «وسیق الذین کفروا الی جهنم زمرا... وسیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا».
    «سیق» مجهول را می‌توان به معلوم ترجمه کرد. خرمشاهی گفته است: اما اگر این دو کلمه را معلوم ترجمه کنیم باید توجه داشته باشیم که کافران را به جهنم می‌رانند، ولی متقیان را راهنمایی می‌کنند. در این جا افزودن کلمه‌ای که این معنا را انتقال دهد لازم می‌شود.

    جلال‌الدین فارسی در ترجمه «یا ایها الذین آمنوا» به اصرار می‌آورد: «هان ای کسانی که ایمان آوردند»؛ اما مثلاً خرمشاهی در تقریباً همه موارد «ای مؤمنان» ترجمه کرده است. موسوی گرمارودی هم «ای مؤمنان» آورده است.

    4. عناصر معرفت شناختی: یکی دیگر از ارکان مباحث معناشناسی ترجمه، موضوع عناصر معرفتی است. ما در مواجهه با یک متن همواره با طیفی از لایه‌های معنایی روبه‌روییم. ساخت‌های فکری، فلسفی، کلامی، تاریخی، اجتماعی و اخلاقی، سازنده هر متن و تلقی ما از هر متن‌اَند. در ترجمه باید برای همه این مفاهیم فکر شود و بحث انتقال آنها ارزیابی گردد.

    5. صورت یا محتوا: نزاع مهمی در مباحث ترجمه متون مقدس درباره تقدم و اولویت انتقال صورت یا محتوا وجود دارد. گاه تقوای ترجمه متون مقدس باعث می‌شود که مترجم به ترجمه تحت لفظی دچار شود و ناخواسته معنای روشن متون را تیره کند. اما این دقت پرهیزکارانه باید با گونه‌ای معناباوری همراه شود تا خواننده از درک درست معنا عاجز نماند.

    در کار ترجمه باید به این موارد توجه شود: تقدیم و تأخیر اجزای جمله بر حسب زبان مقصد، جایگاه و کارکرد فعل، مفعول و فاعل مرجع ضمایر، نسبت‌های بیانی و معنوی کلمات، جنسیت، عموم و خصوص، شخص، کنایه، همچنین بارهای عاطفی، اجتماعی، فرهنگی، عمومی، خصوصی و نیز مفاهیم چند لایه، صریح، خطی، دایره‌ای.

    در ترجمه‌های تحت‌اللفظی، بنیاد و مرکز ثقل ترجمه، صورت و فرم بود. اما در ترجمه‌های معنامحور و جدید، محتوا و پیام است. البته گاهی ترجمه مفهومی یا پیام‌محور موجب گسست ساختار و چینش خطی روایت متن مقدس می‌شود. اما آیا این امر بدتر است یا مفهوم نبودن متن؟ این پرسشی جدی است.

    6. آشکاری و آشکارگری: غموض متن، معلول فاصله‌های تاریخی و فرهنگی و زبانی است. فواصل زبانی و مبانی جامعه‌شناختی و روان‌شناختی هم مؤثر است. کاربرد ناهماهنگ دو زبان نیز عامل دیگری است.

    در هر حال، مترجم باید به ساده‌سازی توجه کند و این غیر از سطحی‌گرایی است. برای همین است که نمی‌توان از واژه‌های جاافتاده و تغییرنپذیرفته چشم پوشید.
    در ترجمه به یک نکته دیگر باید توجه داشت: پرهیز از غلبه عربی‌گرایی یا زبان‌ صنفی لازم است.

    7. الزامات بلاغی و زیبایی‌شناختی متن: متن قدسی سرشار از زیبایی است. اما پرسش این است که انتقال زیبایی‌های متن از چه راهی ممکن می‌شود؟ زیبایی‌شناسی هر متن بر اساس زبان شکل می‌گیرد. اما اگر انتقال دستگاه زبانی زیبایی‌ساز از زبان مبدأ به زبان مقصد ممکن نباشد، حفظ صورت ساده و طبیعی کلام اولویت دارد. زیبایی مصنوعی آفت‌زاست.


    افق ریخت‌شناسی (ساختار یا ریخت)

    یكی دیگر از ابعاد مهم ترجمه، بعد ریخت‌شناسی آن است. ریخت یا ساختار در متون قدسی نباید نادیده انگاشته شود. از این رو با دقت در آن بايد برای انتقال بهتر مفهوم كوشید. در افق ریخت‌شناسی، چند مبحث اهمیت فوق‌العاده دارد.

    1. متن و فرامتن: توجه به همه مفاهیم و عناصر‌هاله‌ای در هر متن که گرداگرد متن تنیده‌اند و فهم آن متن منوط به فهم آنهاست، اساسی است. متن چیزی بیش از کلمات موجود بر کاغذ است. هر متن فضایی پیرامون خود دارد که بسا با کلمه به زبان و عینیت درنمی‌آید.

    2. نسخه‌ها و تعدد نقل‌ها: توجه به این مهم نیز باعث گریز از برخی خطاهای لفظی و معنایی می‌شود.

    3. دستور زبان و واژه‌ها؛ تفاوت‌ها و شباهت‌ها: پایبندی به دستور زبانی متن مبدأ کاری نادرست و دردسرزاست. آنچه واقعاً اهمیت دارد، رعایت دستور زبان مقصد است؛ مثلاً باید به کاربرد زمان افعال در هر دو زبان توجه کرد. مواردی از این دست سرنوشت‌ساز است. آیا مثلاً صیغه مجهول یا تأنیث در زبان مبدأ یا مقصد وجود دارد؟ برای نمونه «نایدا» گفته است: «سفید همچون برف» در کتاب مقدس برای مردمی که برف ندیده‌اند نامفهوم است. می‌‌توان «بسیار بسیار سفید» یا «سفید همچون پر قو» ترجمه کرد».

    گاهی در ترجمه، تغییر ساختار لازم است؛ مثلاً بسیاری از مترجمان «واو» استینافیه یا زائده را ترجمه می‌کنند، برخی هم به درست، ترجمه نمی‌کنند. «و لکم فی القصاص حیاه»؛ «... ولیکون من الموقنین».

    تقدم و تأخر کلمات نیز از مثال‌های دیگر است: «وقالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا». میبدی: «می‌زیییم و می‌میریم»؛ خرمشاهی: «زندگی می‌کنیم و می‌میریم»؛ آیتی: «به دنیا می‌آییم و می‌میریم».

    4. همزبانی کلی و مجموعی: در بحث ریخت و ساختار باید به یک نکته دیگر هم توجه داشت. پاره‌ها و بخش‌های ترجمه باید هماهنگی و همنوایی کامل با دیگر بخش‌ها و پاره‌های کلیت متن قدسی داشته باشد. همچنین باید با فضای کلی و سپهر ادراکی آن دین تعارض نشان ندهد.


    افق روان‌شناختی

    در این افق نیز نکات مهمی وجود دارد که مترجم متن قدسی نمی‌تواند از آن‌ها چشم بپوشد. به هر حال نوع نگاه مترجم و انگیزه‌ها و سائقه‌های او در ترجمه دخالت می‌کند. از این رو باید با دقت به جنبه‌های مختلف این افق نگریست.

    1. دلیل انتخاب: نخستین پرسش هر مترجم باید این باشد: گزینش کدام متن برای ترجمه مفیدتر و کارآمدتر است؟ خلأها و کاستی‌ها کجاست؟ مترجم باید صرفاً مغلوب انگیزه‌ها و سائقه‌های ذهنی خویش نشود و با نگاهی جمع‌گرا و چند‌ساحتی به موضوع بنگرد.

    2. حفظ عناصر فرقه‌ای یا طرد آن: در ترجمه بیشتر متون مقدس، حفظ عنصر فرقه‌گرایی دشواری‌ساز است؛ مثلاً بحث قرآن الشیعه در ترجمه و نیز کلاً، نادرست و تباهی‌آور است.

    3. حفظ روایات شاذ یا عام: در واقع مترجم نباید با تکیه بر نقل‌های شاذ به ترجمه و انتقال مفاهیم قدسی بپردازد. حفظ کلیت متن و نیز عمومیت آن وظیفه مترجم است.

    4. نگاه بومی یا جهانی: زدودن فضا و سپهر محلی از متن و فراگستر کردن آن، کار ترجمه خوب و درخشان است.

    5. باورهــــا و پیش‌فــرض‌ها: پیش‌فرض‌های مترجم در سویه‌های مختلف بر ترجمه اثر می‌گذارد. اگر مترجمی اعتقاد به زبان امروز داشته باشد، معتقد به زیباسازی ترجمه باشد، پرسش‌های رایج عصر و نسل امروز را بداند، به گونه‌ای ترجمه می‌کند و اگر مترجمی همه اینها را نداند و به آن اعتقاد نداشته باشد، گونه‌ای دیگر. این پیش‌فرض‌ها هم در انتقال معنا مؤثرند و هم در انتقال شکل و صورت؛ مثلاً فیض‌الاسلام در ترجمه «و وصینا الانسان بوالدیه» در برابر «انسان» پرانتز باز کرده و گفته است: «امام حسین علیه‌السلام». این نوعی روایت شیعی در تفسیر قرآن است که گونه‌ای تفسیر و تأویل باطنی است و فیض آن را پیش‌فرض ترجمه خود گرفته است.


    فرجام سخن

    امروز دیگر ترجمه‌های تازه متون مقدس، باید بر اساس روش علمی فراهم شوند. ترجمه مثلاً قرآن کریم هنوز هم راه نرفته دارد. با هر ترجمه خوب، ما به متن قدسی نزدیک‌تر می‌شویم. امیلی دیکنسون، شاعر متأله آمریکایی، خوب گفته است: «افزایش بندرها، کاهش دریا نیست»


    منبع: همشهری آنلاین
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile
صبر کنید ..
X