بچه تخس ادبيات، نيم قرن است كه بر طبل حلبي ميكوبد
***
گونتر گراس در 82 سالگي هنوز جوان است
گونتر گراس، نويسنده مشهور آلماني و آخرين برنده جايزه نوبل از كشور آلمان را كه پيش از خانم هرتا مولر اين جايزه را از آن خودش كرده بود اصولا نميتوان بدون پيپ محبوبش ديد. او هميشه در حال پيپ كشيدن بوده و البته هميشه در حال فعاليت سياسي. او چند سال پيش در كتابي كه به 30 زبان ترجمه شد اعتراف كرد كه در زمان حكومت نازيها و در 17 سالگي سرباز ارتش آلمان بوده است. هر چند اين موضوع باعث شد جنجال تازهاي در آلمان و ديگر كشورهاي اروپايي به وجود آيد. اما هيچگاه گونترگراس از اين اعتراف خود ابراز پشيماني نكرد. در هفته گذشته و در مهم ترين اتفاق فرهگي در كشور آلمان يعني نمايشگاه كتاب فرانكفورت باز هم گونترگراس خبرساز بود. اين بار اما اعترافي در كار نبود او بي پروا به سياستهاي كشورش تاخته بود. حرفهاي گونترگراس پس از گذشت يك هفته هنوز هم براي رسانههاي اين كشور قابل توجه است. او يكي از خبرسازترين چهرههاي نمايشگاه كتاب فرانكفورت بود.
گراس، يكي از نويسندگان قدر آلماني و البته از كهنه سياستمداران اين كشور است. او كه 50 سال پيش در يازدهمين نمايشگاه بينالمللي كتاب فرانكفورت، رمان مشهورش «طبل حلبي» را رونمايي كرده بود، احتمالا آن موقع اصلا نميتوانست تصور كند كه نيمقرن بعد در همان نمايشگاه تولد 50 سالگي قهرمان كوچولويش «اسكار» جشن گرفته ميشود و او اين بار به روخواني كتابش در همان محل ميپردازد. گراس كه سالها پس از انتشار اين كتاب، جايزه ادبيات نوبل را دريافت كرد، ميداند كه اين جايزه را براي نوشتن همين رمان دريافت كرده است.
با اين حال در 50 سال گذشته و شايد بهتر باشد بگوييم 55 سال گذشته (آخر گراس اين رمان را 5سال جلوتر نوشته بود و اين همه مدت منتظر پيدا كردن يك ناشر شجاع بود تا كتابش را منتشر كند) گراس لحظهاي از نوشتن فارغ نبود.
با يك حساب دو دو تا چهار تا ميشود فهميد كه گراس 82 ساله، نوشتن «طبل حلبي» را زماني به پايان برد كه هفت هشت سالي از پايان جنگ جهاني دوم در سال 1945 ميگذشت و او هم با همه جواني (موقع پايان كتاب 27 سال داشت) احتمالا از همان روزهاي پاياني جنگ داشت يك چيزهايي را در ذهنش ميپروراند كه بعد به اين كتاب تبديل شد.
با يادآوري صحنههايي كه از آن روزهاي آلمان در فيلمهاي مستند و داستاني ديدهايم و به خاطر آوردن اين كه گراس وقتي خيلي جوان بود به اس.اس آلمان پيوست، ميشود گفت اين كتاب يك جور تصفيه حساب با «گراس»ي است كه در ارتش هيتلر حضور داشت و در تضاد با انديشههاي جنگطلبانه هيتلر است. انديشهاي كه نه فقط آلمان بلكه همه اروپا را به يك ويرانه بزرگ بدل كرد و ميليونها كشته بر جاي گذاشت. براي همين هم هست كه اروپاييها اينقدر تلاش ميكنند تا با ديكتاتورهاي جديدي كه در كنج وجود همه آدمها لانه دارند، مبارزه كنند و به هر قيمت از دموكراسي موجودشان كه به قيمت خون ميليونها نفر به دست آمده محافظت كنند. در نمايشگاه بينالمللي امسال آلمان، نويسندهاي ايتاليايي كه جايزه صلح امسال اين نمايشگاه را دريافت كرد، تاكيد كرد كه يادمان نرود فاشيسم در اروپا زاده شد و رشد كرد و حالا بايد با همه وجود از سر برآوردن آن جلوگيري كنيم.
اين نويسنده آلماني از نخستين روزهاي پس از جنگ، با شكلگيري گروهي به نام «گروه 47» به آن پيوست. اين گروه از نويسندگان و هنرمندان پيشرويي تشكيل شده بود كه با تجربه جنگ ميخواستند از دموكراسي حمايت كنند. آنها بشدت با سياستهاي محافظهكارانه دولت انتقاد ميكردند و به جنبش عدالتخواهي چپ باور داشتند. «گراس» هم از همان زمان فعاليت سياسي خود را آغاز كرد. او هيچ گاه به اين اعتقاد نداشت كه فعاليت سياسي و هنري بايد از هم جدا باشد بلكه بر اين باور بود و هست كه كار ادبي بايد در خدمت انديشههاي سياسي باشد. به همين دليل هم او همواره از حزب سوسيال دموكرات آلمان حمايت كرد.
گونتر گراس يكي از مخالفان حمله نظامي آمريكا به افغانستان و عراق بود. او همان موقع پيشبيني كرده بود كه اين جنگ به جنگي فرسايشي بدل ميشود و جز نااميدي و ياس و به دنبال آن سرخوردگي سياسي نميتواند چيزي به دنبال داشته باشد. او در گفتگوهايش مستقيما سازمان «سيا» را سازماني تروريستي ناميده كه با كشتن مخالفان و دگرانديشان در سراسر جهان سعي ميكند تا منافع خودش را تامين كند. گراس «بن لادن» و القاعده را هم دست پروده «سيا» ميداند كه براي مقابله با شوروي در افغانستان پرورش داده شدند و خود آمريكا بود كه از ابتدا موجب به وجود آمدن آنها شد. گراس با مطرح كردن عقايد سياسياش، هيچگاه از اين نترسيده كه با مخالفت روبهرو شود و نهتنها با سياستهاي آمريكا بسيار بيپرده مخالفت كرده و آنها را در جستجوي استيلا بر جهان ناميده، بلكه همين هفته پيش سياستمداران كشور خودش را هم به باد انتقاد گرفت و گفت كه آلمان با رسواييهاي سياسي و فساد دست به گريبان است.
اين نويسنده سالمند، از طرفداران پر و پا قرص ويلي برانت، صدراعظم اسبق آلمان است. به نظر گراس، ويلي برانت سالها قبل، پيشبيني كرده بود كه پس از پايان يافتن مبارزه دوقطبي شرق و غرب، مبارزه شمال و جنوب مطرح ميشود و كشورهاي غني (شمال) به صفآرايي در برابر كشورهاي ناتوان (جنوب) دست ميزنند. او همواره خواستار اين بوده كه شمال با جنوب منصفانه برخورد كند و از امتيازهاي خودش براي كسب قدرت بيشتر استفاده نكند. به نظر گراس، بحران اقتصادي فعلي نيز از همين جا ناشي شده و سودجويي پايانناپذير كشورهاي شمال، جهان را با چنين بحراني رودررو كرده است.
گونتر گراس از منتقدان علني اسرائيل هم هست و همواره از منافع فلسطينيها دفاع كرده و ميگويد كه سياست چشم در برابر چشم كه رژيم صهيونيستي هميشه به آن دامن زده، موجب ميشود تا هيچ وقت مشكلي حل نشود. او براي طرح اين عقايد سياسي هرگز بيكار ننشسته؛ همين يك ماه پيش با گروهي از نويسندگان جوان در قالب يك برنامه كتابخواني در چندين شهر كوچك آلمان يك تور ترتيب داد و از تجربياتش سخن گفت.
با همه خشكي و جدي بودن دنياي سياست كه موجب شده گونتر گراس را به عنوان بچه تخس ادبيات بشناسند، او در دنياي ادبيات زبان خاص خود را دارد و همه مفاهيمي را كه از دنياي واقعي سرچشمه ميگيرد، با استفاده از عنصر «كميك» در صفحه شطرنج داستانهايش مينشاند. گراس با استفاده از عنصر طنز نشان ميدهد كه چه نكات پوچ و بيارزشي از برخي از برخوردها حاصل ميشود و همين چيزهاي پوچ چگونه ميتواند به شكل گرفتن چيزهاي ديگر بينجامد.
گونتر گراس بجز وجه سياسي و ادبي، يك وجه ديگر هم دارد و آن وجه كاملا هنري اوست. او سالهاست مجسمه ميسازد و نقاشي ميكند. هفته پيش مجموعهاي از آثار نقاشي او در آلمان به نمايش درآمد.
***
منبع: روزنامه جام جم