اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

عصر رنسانس در انگلستان

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • دوره های ادبی در انگلستان: عصر رنسانس در انگلستان




    عصر رنسانس در انگلستان
    (1650-1485)

    زمینه های تاریخی، اجتماعی، و فرهنگی
    در سال 1485 هنری هفتم (Henry VII) ، از خانواده تئودور(Tudor) ، پادشاه انگلستان شد. وی رویه سلطنتی جدیدی را در پیش گرفت. پیروزی او بر ریچارد سوم (Richard III) و ازدواجش با عضوی از خانواده یورک پایانی بود بر جنگ داخلی سی ساله (The Wars of the Roses)بین دو خانواده تئودور و یورک در انگلستان. پادشاهان خانواده تئودور که از آن پس بر انگلستان حکم راندند هنری هفتم، هنری هشتم، ادوارد ششم، ملکه ماری اول و ملکه الیزابت اول بودند. در زمان پادشاهی تئودور ها در سرتاسر انگلستان تغییرات وسیعی صورت گرفت. اختلافات سیاسی و مذهبی باعث پراکندگی آراء و از بین رفتن اتحاد کشور شده بوده اما در اواخر سال های 1500 جلوه گر شدن ناگهانی نیرویی نو ظهور، دورانی طلائی را برای انگلستان رقم زد.

    رنسانس (The Renaissance)
    تحولات انگلستان همان قدر که در زمینه اقتصادی و نیروی دریایی این کشور را تبدیل به قدرت کرد، به همان اندازه هم آن را تحت تأثیر نهضتی فرهنگی قرار داد که رنسانس نام داشت. رنسانس، که در زبان فرانسه به معنای تولد دوباره است، نام جنبشی بود که در قرن چهاردهم در ایتالیا آغاز شد و از آنجا دایره نفوذش به فرانسه، هلند و کشورهای دیگر غرب اروپا، که انگلستان هم جزء آنها بود، گسترش یافت. عصر رنسانس در واقع دوران گذراز قرون وسطی و رسیدن به دنیای مدرن است، و ویژگی اصلی این عصر تمایل دوباره به علم، هنر و هر دانشی که در یونان و روم باستان رشد کرده بود، است.
    در طول قرون وسطی، بسیاری از شاهکارهای ادبی قبل از ظهور مسیحیت در کتابخانه های صومعه ها فقط انبار شده بودند، بدون اینکه کسی به ارزش فرهنگی آنها اهمیتی بدهد. اما با ظهور رنسانس دانش پژوهانی از جمله فرانچسکو پترارک ایتالیایی ارزش حقیقی اینگونه آثار کلاسیک را دریافتند. پترارک، متحیر از ارزش آنچه یافته بود، از نسلهای پیشین خود که اجازه داده بودند ثمره افکار دیگران و مکتوباتی که حکمای گذشته با مشقت و پشتکار تألیف و تصنیف کرده بودند با چنین سهل انگاری توجیه ناپذیری از بین برود، در خشم بود.

    انسان گرایی (Humanism)

    رنسانس که به عبارتی دوران جستارهای عقلانی و فعالیتهای هنری بود، جنبش جدیدی را بوجود آورد به نام اومانیسم (یا انسان گرایی) که تأکید آن بر پتانسیل های نامحدود انسان برای انجام کارهای بسیار بزرگ در جهان بود. انسان گرایی در این راه به موفقیتهای بزرگ و قابل توجهی هم در عرصه هنر و علم دست یافت. این توجه انسان گرایان به اهمیت انسان در عالم، بجای اهمیت خدا در عالم، اعتبار کلیسای کاتولیک را زیر سوال برد، و درنتیجه، سنگهای اولیه رفرماسیون یا جنبش اصلاحات مذهبی پروتستان (Protestant Reformation) را بنا نهاد.
    بطور کلی، انسان گرایان طالب عقاید جدید بودند و به مسائل مربوط به انسان در همین زندگی دنیوی علاقه نشان می دادند. مباحث سیاسی و علمی دنیوی درست به اندازه مباحث فلسفی و مذهبی آنها را مسحور و علاقمند می کرد. هنرمندان این جنبش آثار هنری فوق العاده و بی سابقه ای در زمینه های مختلف از جمله نقاشی، مجسمه سازی، و موسیقی خلق کردند. تأکید انسان گرایان بر قرائت مجدد آثار کلاسیک، به دلیل اعتقاد آنها بر توانایی افراد در مستقل فکر کردن و عدم نیاز به نیرویی برتر برای کنترل و راهنمایی فرد بود.
    در تبیین آرمان انسان گرایان عصر رنسانس می توان از میشل دو مونتاین (Michel de Montaigne )، نویسنده فرانسوی نام برد. او در سال 1571 از فعالیتهای اجتماعی فاصله گرفت تا خود را وقف مطالعه و تفکر در موضوعاتی که حس کنجکاوی او را برانگیخته بودند کند. مونتاین که حقیقت جویی مستقل و شک گرای خود را براساس عقاید سقراط، فیلسوف یونان باستان، شکل داده بود به عنوان سوال فلسفی خود "چه چیزی را می دانم؟" را انتخاب کرد و در کاوش برای یافتن جواب این سوال رساله کوتاهی نگاشت به نام “Essais” (به معنای تلاشها).

    اوایل قرن چهاردهم جفری چاوسر (Geoffrey Chaucer) به خارج از انگلستان سفر کرد و در بازگشت نه تنها کتابهای جدید، بلکه عقاید تازه ای را هم با خود به کشور آورد. بعد از او هم نویسندگان دیگری همین کار را تکرار کردند. کتابهای خارجی به انگلیسی ترجمه شدند و ارزشها و روشهای انسانگرایانه در فرهنگ انگلستان ریشه دوانیدند. ظهور و گسترش صنعت چاپ که توسط ویلیام کاکستون(William Caxton) به انگلستان آورده شده بود، در انتشار سریعتر، وسیعتر و ارزانتر افکار و عقاید (نسبت به نسخه برداری دستی که در قرون وسطی مرسوم بود) نقش بسزایی داشت. هنگامی که در اواخر دهه 1540 راجر آشام (Roger Ascham) که یک مدیر آموزشی پرآوازه بود،مسئولیت تدریس ملکه الیزابت آینده را بر عهده گرفت مبحث انتخاب بهترین زبان برای نگارش اهمیت ویژه ای پیدا کرده بود. تا قبل از آن زمان زبان لاتین زبان رسمی نوشتار محسوب می شد، و تنها کسانی که لاتین می دانستند قادر بودند به محتوای کتابها دسترسی داشته باشند. اما در عصر رنسانس صاحب نظران به این نتیجه رسیدند که نویسنده باید اثر خود را به زبان مادری خود و برای همزبانان خود بنگارد، و این نتیجه گیری باعث خلق آثار ادبی خاص و تکرار نشدنی در عصر رنسانس شد.

    جنبش اصلاحات مذهبی (رفرماسیون پروتستان)

    در اوایل قرن شانزدهم، انقلابی مذهبی در اعتراض به قدرت بی چون و چرای کلیسای کاتولیک رم که در آن دوران دخالت زیادی در ساختارهای اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی اروپا داشت، پدید آمد. این جنبش که از اروپای مرکزی آغاز شده بود به سرعت دامنه نفوذ خود را در تمام قاره اروپا گسترش داد. نام این انقلاب مذهبی "جنبش اصلاحات مذهبی" یا "رفرماسیون پروتستان" (Protestant Reformation) بود. در سال 1517 یک راهب آلمانی به نام مارتین لوتر (Martin Luther) با اعتراض به آمرزش فروشی که قرنها قدمت داشت و دیگر سوء استفاده ها و فسادهایی که در کلیسای کاتولیک رواج یافته بود، بر سرعت این سیر اصلاح خواهانه افزود. با شروع اعتراضهای او فریادهای دیگری نیز در گوشه و کنار اروپا در رد نفوذ پاپ برخاست.

    در سال 1530 هنری هشتم به همراه کشورش، انگلستان، به صف معترضان پیوست. او که برای طلاق همسرش کاترین (که نتوانسته بود او را صاحب فرزند پسری کند) از پاپ اجازه خواسته بود و پاپ در خواست او را رد کرده بود از کلیسای کاتولیک رم جدا شد و خود را یگانه رهبر کلیسای انگلیکان (Anglican Church) یا کلیسای انگلستان نامید. این تفکیک موجب کشمکشهای طولانی مدت بین گروههای مذهبی در انگلستان شد. کشمکشهای تلخی که تا اواخر قرن هفدهم بطول انجامید. هنگامیکه دختر کاتولیک هنری هشتم، ملکه مری اول (Mary I) ، بر تخت سلطنت نشست دستور اعدام پروتستانها که همان اصلاح طلبان مذهبی بودند را داد. پس از او دختر دیگر هنری هشتم، ملکه الیزابت اول (Elizabeth I) بر تخت نشست، و او که خود پروتستان بود دستور اعدام کاتولیک ها را صادر کرد. در سال 1588 فیلیپ دوم، پادشاه کاتولیک اسپانیا، خیال حمله ی دریایی به انگلستان را در سر می پروراند. ولی نیروی دریایی ملکه الیزابت ناوگان اسپانیایی را شکست داد و انگلستان تحت سلطنت الیزابت اول و پس از او پسر عمویش جیمز اول همچنان بر مذهب پروتستان باقی ماند.


    (***تصویر بالای عنوان یک نقاشی رنگ روغن است به نام "تمثیلی از حکومت جانشینان تئودور" در این تصویر، هنری هشتم و سه تن از فرزندان او به همراه چند اسطوره نشان داده شده اند. در مرکز تصویر هنری هشتم بر تخت سلطنت نشسته و پسرش ادوارد (ادوارد ششم)در حالیکه شمشیر عدالت را از پدرش دریافت می کند در کنار او زانو زده. تناسبات زمانی در این تصویر معنایی ندارد. هنری در سال 1547 مرد ، دخترش مری در سمت چپ تصویر در کنار همسرش فیلیپ ایستاده و ایندو در سال 1554 یعنی هفت سال بعد از مرگ هنری با یکدیگر ازدواج کرده اند. پشت سر مری و فیلیپ Mars (خدای جنگ) ایستاده، به نشانه جنگهایی که ایندو در زمان سلطنت مری به راه انداختند. الیزابت، دختر دیگر هنری در مقابل خواهرش و در سمت راست پدر ایستاده. او دست در دست Peace (نماد صلح) دارد که شمشیر اختلاف و نزاع را زیر پای خود گذاشته و در کنار این دو Plenty (نماد نعمت و فراوانی) که ظرف مقدس پر از میوه را بدست دارد ایستاده. این تصویر در دوران سلطنت ملکه الیزابت نقاشی شده و کنایه از مشروعیت سلطنت او و همچنین نقش او در بازگرداندن صلح و موفقیت به کشور انگلستان دارد.)(برگرفته از wikipedia)



    :::جهت بررسی سیر خطی وقایع آن دوره در انگلستان و جهان فایل ضمیمه با عنوان The English Renaissance را دریافت و مطالعه نمایید.


    برگرفته از: Glencoe Literature the Reader's Choice; McGraw-Hill Companies; 2007

    برگردان به فارسی: مهدیه حمزه
    فایل های پیوست شده
    ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 08-26-2011, 12:27 PM

    I believed my wisdom
    ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
    Angel

    Click to Read My Other Poems

  • #2




    انسانگرایان و درباریان
    برخلاف دانشمندان قرون وسطی، که دورنمای ذهنی و کانون توجهشان مباحث الوهی و زندگی اخروی بود، انسانگرایان دوران رنسانس به همین دنیا پرداختند. بسیاری از مطالعات آنها، که شامل دستور زبان، فن سخنوری، و منطق می شد، نشانگر این دگرگونی در موضوع مباحث است. به عنوان مثال، دانشمندان قرون وسطی معتقد بودند که شکل کلمات نشاندهنده ضرورت معنادار بودن هستی به عنوان بخشی از مخلوقات خداوند است. اما دانشمندان رنسانس کنجکاو بودند درباره چگونگی ارتباط میان زبانهای مختلف بدانند.
    انسانگرایی در انگلستان
    انسانگرایی، همانطور که از نامش پیداست، بیشتر به ارتباط بین افراد وابسته بود تا به تعلیمات روشمند در مدارس و دانشگاهها. ارتباطات دوستانه ای که بین انسانگرایان در جریان مطالعات گروهی، یا در دربار که به عنوان مشاوران سیاسی خدمت می کردند، و یا در مکاتباتی که با یکدیگر داشتند شکل می گرفت الهام بخش بسیاری از آثار ادبی مهم در این دوران بود. مطالعه آثار انسانگرایان اغلب مثل گوش دادن به یک مکالمه دوستانه است.
    یکی از جالب توجه ترین ارتباطات از این دست، دوستی بین سر توماس مور (Sir Thomas More)، رئیس مجلس لردان و رئیس قوای قضایی انگلستان، با دزیدریوس اراسموس (Desiderius Erasmus)، دانشمند و فیلسوف هلندی بود. هربار که اراسموس از لندن دیدن می کرد در خانه مور اقامت می کرد. در آنجا او مشهورترین اثرش "در ستایش دیوانگی" را نوشت و آنرا به دوست انگلیسی اش، سر توماس مور، تقدیم کرد. اراسموس مور را خردمندی دانش آموخته، هوشمندی برجسته، دانشمندی ژرف نگر، و روشنفکری فرهیخته و بطور کلی "omnium horarum homo" (که به زبان انگلیسی "مردی برای تمام فصول" ترجمه شده است) می خواند که نمونه کامل یک انسانگرا است. معروف ترین اثر مور، که طنزنامه "آرمانشهر" (Utopia) نام دارد و به سال 1516 نوشته شده، تصویر ذهنی او را از یک جامعه مطلوب بیان می کند؛ جامعه ای که از قید آداب و رسوم آزاد است و با قدرت و تدبیر خرد اداره می شود. کلمه Utopia در زبان یونانی به معنای "ناکجاآباد" است.

    ملکه الیزابت اول و دربارش
    ملکه الیزابت اول، دومین فرزند دختر هنری هشتم، در سال 1558 بر تخت سلطنت نشست. او در ذکاوت و فصاحت بیان زبانزد بود، با زبانهای یونانی، لاتین و تعدادی از زبانهای نوین آشنا بود و علاقه فراوانی به هنرهایی چون موسیقی، رقص، و تئاتر داشت. دوران سلطنت چهل و پنج ساله وی با چالشهای مذهبی، توطئه های سیاسی، و تهدیدهای جنگی همراه بود. او نیروی دریایی انگلستان را تبدیل به قدرتی بزرگ کرد که حتی ناوگان اسپانیا هم در مقابل آن مجال عرض اندام نیافت.
    الیزابت اول با تیزهوشی و شخصیت نیرومندی که داشت پشتوانه محکمی برای دوران شکوفایی فرهنگی در انگلستان بود. دربار او به مثابه تالار گفتمانی بود که در آن افراد شجاعانه ذکاوت و تیزهوشی خود را بروز می دادند، و ملکه نه تنها چنین گفتمانهایی را بسیار می ستود بلکه خودش نیز در آنها شرکت می کرد. آن دسته از درباریان که مورد توجه خاص ملکه قرار می گرفتند همگی دارای ویژگیهایی بودند که او تحسین می کرد. یکی از این افراد سر والتر رالی (Sir Walter Raleigh) بود که پیشه های مختلفی داشت: سرباز، دریانورد، جهانگردی در ویرجینیا و گینه، شاعر، دانشمند، و در مواقع لزوم جاسوس. در زمانیکه به فرمان جیمز اول ،پسر عمو و جانشین ملکه الیزابت، در برج لندن زندانی بود شروع به نگارش کتاب تاریخ جهان (History of the World) کرد.

    دربار جیمز اول
    هنگامیکه ملکه الیزابت در سال 1603 بدرود حیات گفت سلطنت در آرامش کامل به جیمز اول، پسر عموی وی و پادشاه اسکاتلند و در عین حال عضوی از خانواده استوارت، که بیشتر مدت زمان قرن هفدهم را بر انگلستان حاکم بودند، منتقل شد. بنابراین جیمز ششم پادشاه اسکاتلند به عنوان جیمز اول پادشاه بریتانیا تاج گذاری کرد. بریتانیا در آن زمان متشکل از انگلستان، اسکاتلند و ولز بود. سرانجام تمام بریتانیا تحت یک حکومت واحد اداره می شد.
    الیزابت اول شخصیتی دنیایی و در عین حال خوش فکر بود؛ اما جیمز اول مذهبی بود و اهل بحث و جدل. به دستور او کتاب مقدس به زبان انگلیسی ترجمه شد، و این همان ترجمه ای است که امروزه به نام "انجیل شاه جیمز" (King James Bible) شناخته می شود و یکی از شاهکارهای نثر انگلیسی به شمار می آید. او درباره موضوعات مختلف از جمله جادوگری و حکومت نوشته هایی دارد؛ همچنین مباحثی را هم در باب حقوق الهی پادشاهان مطرح کرده است.
    جیمز اول هم مانند الیزابت به هنر نمایش علاقه داشت. یکی از گروههای بازیگری را چنان می ستود که آن را تحت حمایت خود در آورد و سفارش نمایشهایی خاص در دربار را به آن گروه می داد. این گروه نمایشی در ابتدا گروه بازیگران لرد چمبرلین (Lord Chamberlain’s Men) نام داشت که به گروه بازیگران پادشاه (King’s Men) تغییر نام داد. ویلیام شکسپیر هم یکی از اعضای همین گروه بود و تراژدی مکبث (Macbeth) او اولین بار در سال 1605 در برابر شاه جیمز اول بر پرده رفت.

    برگردان به فارسی: مهدیه حمزه

    ***تصویر بالای عنوان: از راست به چپ: دزیدریوس اراسموس، سر والتر رالِی، ملکه الیزابت اول، شاه جیمز اول، و سر توماس مور

    :::جهت تحلیل و بررسی بیشتر آثار ادبی مرتبط با این موضوع فایل ضمیمه با عنوان Humanists and Courtiers را دریافت و مطالعه نمایید. این فایل شامل عناوین زیر است:

    Literary History: The Development of Sonnet
    Sonnet XII (poem by Francesco Petrarch)
    On Monsieur's Departure (poem by Elizabeth I)
    Speech to the Troops at Tilbury (speech by Elizabeth I)
    The Lover Showeth How He Is Forsaken (poem by Sir Thomas Wyatt)
    Whoso List to Hunt (poem by Sir Thomas Wyatt)
    Sonnet 30 (poem by Edmund Spenser)
    Sonnet 75 (poem by Edmund Spenser)
    Sonnet 31 (poem by Sir Philip Sidney)
    Sonnet 39 (poem by Sir Philip Sidney)
    The Passionate Shepherd to His Love (poem by Christopher Marlowe)
    The Nymph's Reply to the Shepherd (poem by Sir Walter Raleigh)
    Of Studies (Essay by Sir Francis Bacon)
    Grammar Workshop: Language Usage: Making Subjects and Verbs Agree
    فایل های پیوست شده
    ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 08-26-2011, 12:28 PM

    I believed my wisdom
    ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
    Angel

    Click to Read My Other Poems

    نظر


    • #3



      Triumph, my Britain, thou hast one to show
      To whom all scenes of Europe homage owe.
      He was not of an age, but for all time!


      Ben Jonson



      شاعری برای تمام قرون
      گفته می شود ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامه نویس انگلیسی، نویسنده محبوب تمام دنیاست. آثار هیچ نمایشنامه نویس دیگری در کشورهای مختلف اینهمه روی پرده نرفته و اینهمه خوانده نشده است. از یک سو، درباره زندگی شخصی شکسپیر اطلاعات کمی در دست است. هیچ نامه یا دستنوشته ای از وی بجا نمانده که از روی آنها بشود به شخصیت یا مکنونات ذهنی او پی برد. از سوی دیگر، شکسپیر شخصیتهای نمایشنامه هایش را با چنان نهاد بشری ارزشمندی آکنده است که پس از چهارصد سال هنوز بر روی صحنه ودر متن نمایشنامه ها زنده می نمایند و الهام بخش تماشاگران و خوانندگان هستند.

      تماشاخانه های شکسپیر

      کسی به درستی نمی داند شکسپیر چه زمانی به لندن آمد ولی نام او اول بار در اسناد تماشاخانه های لندن به عنوان بازیگر و نمایشنامه نویس ثبت شده است. بنظر میرسد حرفه او در تئاتر برایش پر منفعت بوده. در حدود سال 1610 آنقدر درآمد کسب کرده بود که لندن را ترک کند و دوران بازنشستگی خود را در ملکی در منطقه استرات فورد (Stratford-upon-Avon)، روستای محل تولد و کودکیش، به رسیدگی به امور املاک و سرمایه گذاری خود بگذراند. دارایی های او صرفاً از تئاتر بدست نیامده بود. شکسپیر در تجارت هم فرد زیرکی بود. او سهامدار و شریک گروه بازیگران لرد چمبرلین (Lord Chamberline’s Men) یکی از مشهورترین گروههای بازیگری آن زمان بود. در سال 1599 این گروه، تماشاخانه جهان (The Globe Theatre) را ساخت که مشهورترین تماشاخانه دوران الیزابت بود.
      طراحی این تماشاخانه که در کرانه جنوبی رود تمز (Thames) و بخش فقیرنشین لندن قرار داشت کاملاً مدور و روباز بود و سه هزار تماشاگر را در خود جای می داد و برای ساکنان نه چندان ثروتمند آن منطقه از شهر، سرگرمی کم هزینه ای فراهم می آورد. بالکنها، صندلیها و محلهایی که برای ایستادن تماشاگران تعبیه شده بود سه چهارم محیط صحنه نمایش را احاطه کرده بود. بر بالای صحنه نشانی قرار داشت که قهرمان یونانی، هرکول، را در حالیکه جهان را بر شانه های خود حمل می کرد به تصویر کشیده بود و بر آن جمله لاتین Totus mundus agit histrionem --به معنی "جهان، بازیگر را به بازی می گیرد "، یا آنگونه که شکسپیر در کمدی "هر طور شما دوست دارید" بیان می کند "دنیا صحنه نمایش است"-- حک شده بود.
      شکسپیر در تماشاخانه بلک فرایر (Blackfriars Theatre) هم سهامدار بود. این تماشاخانه که خصوصی تر و گران تر بود، در نزدیکی مرکز شهر لندن قرار داشت و پذیرای تماشاگران ثروتمندتر بود. ساختمان تماشاخانه مسقف بود و در شب، نور شمعها روشنایی آن را تأمین می کرد. شکسپیر نمایشنامه هایی را که برای مخاطب فرهیخته می نوشت در این تماشاخانه روی صحنه می برد.

      دانش شکسپیر

      بن جانسون با اشاره به این حقیقت که شکسپیر تحصیلات عالیه نداشت، در مورد او نوشت که شکسپیر "اندکی لاتین می دانست و کمتر از آن، یونانی." در واقع، از آن جایی که هیچ مدرکی دال بر این حقیقت که شکسپیر یونانی میدانسته وجود ندارد، می توان اینطور نتیجه گرفت که آثار لاتینی که او در طول تحصیل در مدرسه در استرات فورد از اوید (Ovid)، شاعر روم باستان، و پلاتوس (Plautus) و سنکا (Seneca) ، نمایشنامه نویسان روم باستان، مطالعه کرده بود استعداد ادبی او را تحت تأثیر قرار داد. شکسپیر باابتکار عمل، بخش زیادی از آنچه خوانده بود را با نمایشنامه های خودش می آمیخت. مثلاً مونتاین، نویسنده فرانسوی، در یکی از مقالات خود فرهنگ ساده و بی تکلف بومیان آمریکا را که جهانگردان فرانسوی توصیف کرده اند ستوده است. شکسپیر هم در نمایشنامه طوفان (The Tempest) این ستایش مونتاین را به شکل تصویری از یک جامعه آرمانی بیان کرده است.
      انسان گرایی شکسپیر

      توانایی شکسپیر در جذب و تبدیل اطلاعات مختلف، از اخبار سیاسی روز گرفته تا وقایع تاریخی انگلستان و روم، نشان دهنده یکی از آرمان های انسان گرایان است. نمایشنامه های او اغلب بر شخصیتهایی متمرکز است که می کوشند استعدادهای خود را به فعلیت برسانند. آنها دائماً در تلاش و تکاپو هستند، در محکمه ذکاوت خود را ثابت می کنند، در میدان نبرد از خود شجاعت نشان می دهند، عاشق می شوند، شاعر می شوند، و یا برای رسیدن به آرزوهای مهرآمیز یا انتقامجویانه خود دسیسه چینی می کنند. هیچ نویسنده دیگری این همه رفتار بشری را با این عمق و وسعت درنیافته و به آنها نپرداخته. شکسپیر بطرز عجیب و فوق العاده ای به دلایل رفتارهای گوناگون افراد پی می برد. پیر و جوان، زن و مرد، سفید و سیاه، گدا و پادشاه همه و همه در نمایشنامه های او زنده اند و زندگی می کنند.

      برگردان به فارسی: مهدیه حمزه



      ***توضیح تصویر بالای عنوان: هفت سال بعد از مرگ ویلیام شکسپیر یعنی در سال 1623 دوتن از اعضای گروه بازیگران پادشاه، جان همینگز (John Hemings) و هنری کاندل (Henry Condell)، مجموعه کامل نمایشنامه های شکسپیر را تحت عنوان The First Folio چاپ کردند. تصویر یکی از نسخه های اولین چاپ این کتاب است.
      در این چاپ علاوه بر نمایشنامه ها که از قابل اعتماد ترین منابع و دست نوشته ها جمع آوری شده بود، پیشگفتاری به قلم همینگز و کاندل، و شعری نیز از بن جانسون، منتقد و رقیب شکسپیر، چاپ شده بود. جانسون در این شعر شکسپیر را نه تنها سرآمد تمام نمایشنامه نویسان انگلیس، بلکه از استادان نمایشنامه نویسی یونان و رم نیز برتر می داند. در بالا خطوطی از این شعر را می خوانید. (برگرفته از کتاب NORTON Anthology of English Literature)





      :::جهت تحلیل و بررسی بیشتر آثار ادبی مرتبط با این موضوع فایل ضمیمه با عنوان A Bard for the Ages را دریافت و مطالعه نمایید. این فایل شامل عناوین زیر است:

      William Shakespeare:
      Sonnet 116 (Poem)
      Sonnet 130 (Poem)
      Sonnet 73 (Poem)
      Sonnet 29 (Poem)
      Fear No More the Heat o' the Sun (Song)
      Blow, Blow, Thou Winter Wind (Song)
      To be, or not to be from Hamlet (Soliloquy)
      All the world's a stage from As You Like It (Soliloquy)
      Our revels now are ended from The Tempest (Soliloquy)

      Visual Perspective: Throne of Blood from Shakespeare on Screen (Essay by Daniel Rosenthal)
      TIME: Midsummer Night's Spectacle (Arts Feature by William A. Henry III)
      فایل های پیوست شده
      ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 08-26-2011, 12:28 PM

      I believed my wisdom
      ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
      Angel

      Click to Read My Other Poems

      نظر


      • #4



        لاهوتی و ناسوتی

        (جدال میان دین و نمود های دنیوی در عصر رنسانس)


        آیا در تلاش برای کسب دانش باید محدودیت هایی اعمال شوند؟ این پرسش از زمان رنسانس تاکنون مطرح بوده است. انسان گرایی با تأکیدی که بر کاوش و جستجوی دانش، بجای کسب دانش از طریق کشف و شهود، داشت ناگزیر موجب جلب مخالفت اولیای دین شد. اما گروهی از انسان گرایان هم بودند که تناقضی میان باورهای دینی و دانش اندوزی آزادانه نمی دیدند و این دو را جدا از هم نمی پنداشتند . مگر جز این است که خداوند انسان را با عطیه ای چون فراست آفرید؟

        انسان گرایی و مذهب

        برای نمونه، اندیشه انسان گرایی سر توماس مور ریشه در مذهب کاتولیک روم داشت. او هیچ گاه اجازه نداد که امور عمومی هر قدر هم که مهم جلوه بدهند، وی را از خلوت خویش با خداوند و کارهای خیری که همیشه در نزد وی ارزشمند محسوب می شد باز دارند. سر توماس مور خانه اش را به صورت مدرسه ای برای دختران خود درآورده بود؛ مدرسه ای که در آن به آنها مباحث کلاسیک و مسیحیت می آموخت. در قضیه مخالفت وی با جدایی هنری هشتم از همسرش، مسئله وجدان مطرح بود و همین مخالفت منجر به مرگ او به اتهام خیانت شد. دستور مرگ وی را همان پادشاهی صادر کرد که او صادقانه در دربارش خدمت کرده بود . مور همان گونه که به مرگ خویش نزدیک می شد، برداشت خویش از ارتباطش با قلمرو لاهوت و ناسوت را این گونه بیان کرد:

        "خادمی خوب برای پادشاه، اما پیش از آن بنده ای خوب برای خدا."


        ترجمه کتاب مقدس در انگلستان

        با این که بسیاری از نویسندگان دوران رنسانس در باب انسان گرایی با رای و نظر مور هم عقیده نبودند، ولی باز هم خواهان اخذ زمام آموزش از دست اولیای دین بودند. در این راه یکی از گام هایی که می بایست برداشته شود انتقال مکتوبات مقدس از منبر واعظان به خانه مردمان و فراگیر کردن آن بود. صنعت نوظهور چاپ باعث شد نسخه های ترجمه شده کتاب مقدس با قیمتی متناسب با توان مالی مردم معمولی در دسترس آنان قرار گیرد. مارتین لوتر درسال 1522 عهد جدید را به زبان آلمانی ترجمه کرد . در دهه های 1520 و 1530 یکی از رهبران پروتستان نهضت اصلاح دین در انگلستان به نام ویلیام تین دال با پیروی از لوتر، کتاب مقدس را به زبان انگلیسی ترجمه کرد. تین دال در پی آن بود که کلمات کتاب مقدس را بر خاطر و دل مردم بنشاند.

        "As thou readest therefore think that
        every syllable pertaineth to thine own self,
        and suck out the pith of the scripture,
        and arm thyself against all assaults."

        William Tyndale


        " آن دم که می خوانی اش, پس در باب
        خویشی خویش با هر بخش آن، در بحر تفکر
        فرو می روی و ذات سخن کتاب مقدس را
        درمیابی و به مدد آن خویش را در برابر "تهاجمات"
        به ساز و برگی میارایی."
        ویلیام تین دال


        این تهاجمات (assaults) به واقعیت پیوستند. مجازات ترجمه کتاب مقدس بدون تصویب رسمی از سوی پاپ و یا دولت – پس از اینکه هنری هشتم زمام امور کلیسای انگلستان را در دست گرفت– چیزی جز مرگ نبود. در سال 1536 تین دال را در آتش سوزاندند. شگفت آن که، محققانی که بعدها بر روی ترجمه رسمی کتاب مقدس از روی نسخه شاه جیمز کار می کردند، در ترجمه بسیاری از بخشها از ترجمه تین دال وام گرفتند.

        شاعران ماورا و شاعران درباری

        جان دان (John Donne) شاعر و کشیش کاتولیک، در انگلستان پروتستان پا به سنین جوانی گذاشت و با خطرات ناشی از کشمکش های مذهبی آشنا شد. او در جوانی به سرودن اشعار کنایه آمیز عاشقانه پرداخت. بسیاری از شاعران معاصر وی علاقه ای به نوشتن پیرامون مسائل تفرقه انگیز و محصور مذهبی زمان خود نداشتند. در میان شاعرانی که بعدها آنان را شاعران ماوراء (Metaphysical Poets) خواندند، دان برجسته ترین آنان به شمار می آمد. شاعرانی چون دان و اندرو مارول (Andrew Marvell) در اشعار خود بیش از همه به تناقضات ذاتی زندگی مانند تناقض میان زیبایی لذتهای دنیوی و تاراج زمان می پرداختند.
        در سال 1625 چارلز اول که از دربار خوشگذران تری نسبت به پدرش جیمز اول برخوردار بود، جانشین پدر شد. درباریان او را Cavalier می نامیدند. Cavalier در زبان ایتالیایی به معنای شوالیه یا سلحشور (knight) است. شاعران دربار چارلز اول (Cavalier Poets) هنوز در پی جلال و شکوه رشادت های سلحشوری دوران رنسانس بودند. آنان توجهی به جدیت و اهمیت منش والای سلحشوران و همچنین آیین جوانمردی در دین مسیحیت نداشتند. شاعران درباری مانند رابرت هریک (Robert Herrick)، سر جان ساکلینگ(Sir John Suckling) و ریچارد لاولیس (Richard Lovelace) اشعار غنایی نغز، شیوا، متکلف و شورانگیز می سرودند. این شاعران لذت دنیوی به ویژه شکوفایی سریع عشق را خوش می داشتند و فنای ناگزیر آن را به عزا می نشستند.


        برگرفته از: Glencoe Literature the Reader's Choice; McGraw-Hill Companies; 2007

        برگردان به فارسی: مهران صفوی


        ***توضیح تصویر: تصویر چهار تن از اولین ترجمه کنندگان کتاب مقدس است. (بالا چپ) جان ویکلیف (John Wycliff) کشیش و عالم الهیات اهل انگلستان بود. او اولین ترجمه کامل کتاب مقدس به زبان انگلیسی را در سال 1384 ارائه کرد. تین دال (بالا راست)، مارتین لوتر (پایین چپ) و دزیدریوس اراسموس (پایین راست).




        :::جهت تحلیل و بررسی بیشتر آثار ادبی مرتبط با این موضوع فایل ضمیمه با عنوان The Sacred and the Secular را دریافت و مطالعه نمایید. این فایل شامل عناوین زیر است:

        The King James Bible: from Genesis (sacred text)
        ___________________ Psalm 23 (sacred text)
        ______Aemilia Lanyer: Eve’s Apology (poem)
        ____________________Literary History: The Metaphysical Poets
        _________John Donne: Song (poem)
        ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­____________________A Valediction: Forbidding Mourning (poem)
        ____________________Death Be Not Proud (poem)
        ____________________Meditation 17 (nonfiction)
        ____________________Vocabulary Workshop: Analogies: Understanding Relationships Between Words
        _________Ben Jonson: On My First Son (poem)
        ____________________Song: To Celia (poem)
        ____________________Literary History: The Cavalier Poets
        ____Sir John Suckling: The Constant Lover (poem)
        ____________________Why so Pale and Wan, Fond Lover? (poem)
        ____Richard Lovelace: To Lucasta, Going to the Wars (poem)
        ____________________To Althea, from Prison (poem)
        _____Andrew Marvell: To His Coy Mistress (poem)
        ___________________ Writing Workshop: Literary Research Paper: Writing a Historical Investigation
        ___________________ Speaking, Listening, and Viewing Workshop:
        ___________________ Delivering a Multimedia Presentation
        ___________________ Literature of the Time
        ___________________ Test Preparation and Practice
        ___ Sir Francis Bacon: from Of Cunning (essay)
        ___________________ Comparing Literature Across Time and Place
        ______Robert Herrick: To the Virgins, to Make Much of Time (poem)
        _____________Horace: Carpe Diem (poem)
        ____Pierre de Ronsard: To Helene (poem)
        ______Omar Khayyam: from the Rubaiyat (poem)







        فایل های پیوست شده
        ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 08-26-2011, 12:29 PM

        I believed my wisdom
        ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
        Angel

        Click to Read My Other Poems

        نظر

        صبر کنید ..
        X