دوران آنگلوساکسونها و قرون وسطی
(1485-449)
عوامل تاریخی، اجتماعی، و فرهنگی
(1485-449)
عوامل تاریخی، اجتماعی، و فرهنگی
آنگلو ساکسونها
در سال 43 میلادی رومیها نواحی سلت (کلت celt/kelt) نشین جنوبی بریتانیا را فتح کردند و ساکنان آنجا را با سبکی مترقی تر از آنچه سلت ها تا آن زمان برای زندگی می شناختند آشنا کردند. در اوایل سده پنجم که امپراطوری روم با خطر سقوط مواجه شد لژیونهای رومی بریتانیا را ترک کردند تا از کشور خودشان دفاع کنند، پس بریتانیایی که به زندگی شهری آرام رومی ها عادت کرده بود به طعمه ای بی حفاظ برای مهاجمان تبدیل شد. در سال 449 انگل ها(Angles)، ساکسون ها(Saxons)، و ژوت ها(Jutes) (قبایل ژرمن که به مجموعه آنها "آنگلو ساکسون" ("Anglo-Saxons") می گویند) هجوم به سواحل شرقی بریتانیا را آغاز کردند.
(بر طبق افسانه ها) بریتانیایی ها به رهبری پادشاهی به نام آرتور چند صباحی در برابر مهاجمان ایستادگی کردند و به پیروزیهایی نیز دست یافتند. اما جنگاوران آنگلو ساکسون که زره هایی از پوست حیوانات به تن داشتند و در استفاده از نیزه نیز تبحر داشتند بتدریج جنگجویان بریتانیا را به سمت کوهستانها راندند و سرزمینهای آنها را تصاحب کردند. و این آغازی خونین برای کشوری بود که بعدها به نام انگلستان شناخته شد.
این مهاجمان ژرمن نواحی جنوب شرق بریتانیا را تصرف کردند و آن را "سرزمین انگل ها" (Angle-land) نامیدند. نظام اجتماعی آنها براساس دسته بندی قبیله ای بود: کارشان زراعت و شکار بود و به خدایان متعددی معتقد بودند. در اواخر قرن هفتم با عیسوی شدن مردم بریتانیا به تمدنی واحد تبدیل شدند.
وایکینگها و نورمن ها
در طول قرنهای هشتم و نهم قبایل ژرمن دیگری به بریتانیا هجوم آوردند. وایکینگهای دانمارکی و نورمن ها(Normans) حملات خود را برای تصاحب بریتانیا آغاز کردند. تا اواسط قرن نهم بیشتر سرزمین انگلستان به تصرف مهاجمان در آمده بود. با اینحال، درسال 878 وقتی سربازان آلفرد کبیر(Alfred the Great)، پادشاه وسکس، در جنگ ادینگتون (Edington)در برابر وایکینگهای دانمارکی به پیروزی دست یافتند اوضاع برعکس شد. آلفرد در پیروزیهای متمادی لندن و بالاخره بیشتر انگلستان را باز پس گرفت. این از جمله دلایل نامیدن او به لقب "کبیر" است. تا یک قرن بعد پسران و نوادگان آلفرد موفق شدند تمام انگلستان را از وایکینگهای دانمارکی پس بگیرند و بالاخره آرامش بر کشور حکمفرما شد.
اما این دوره صلح هم کوتاه بود. با مرگ شاه ادوارد در سال 1066 ویلیام، دوک نرماندی (نرماندی ناحیه ای در شمال غرب فرانسه بود که به تصرف وایکینگها در آمده بود) ادعای تاج و تخت انگلستان را داشت اما شورای سلطنتی انگلستان(English council of elders) هارولد دوم را به پادشاهی برگزید. ویلیام به تلافی این انتخاب به خاک آنگلو ساکسونها حمله برد و در جریان نبرد هیستینگز(The Battle of Hastings) انگلیسها را شکست داد و به عنوان اولین پادشاه نرمان انگلستان بر تخت نشست و با این کار به دوره آنگلوساکسونها پایان داد.
نظام فئودالی در انگلستان
با سلطه نرمان ها بر انگلستان مردم آنگلوساکسون آن سرزمین مقهور حکومت اشرافی آنها شدند. ویلیام فاتح نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی فئودالی (ارباب و رعیتی) را به انگلستان آورد. در این نظام املاک مردم، که ثروت اصلی آنها بود، بین مالکین بزرگ، یعنی لرد ها و بارونهای نرمان، تقسیم می شد. مالکین کوچکتری هم بودند که شوالیه نام داشتند. آنها زمینهای خود را به مالکین بزرگ تر می سپردند تا امکان زراعت در آنها را برایشان فراهم آورند. در مقابل شوالیه ها هم به خدمت مالکین بزرگ در می آمدند. در پایین ترین مرتبه هم رعیت ها یا سرف ها(serfs) قرار داشتند. آنها مقامی نظیر بردگان داشتند و جزء زمینی که در آن زراعت می کردند محسوب می شدند.
روابط فئودالی گهگاه دستخوش جدالها و کشمکشهایی نیز می شد. در اوایل قرن 13 شاه جان که برای هزینه های نظامی نیاز به پول بیشتر داشت، بدون مشورت، بار مالی سنگینی را به بارونهای زمین دار خود تحمیل کرد. در سال 1215 همان بارونها او را مجبور به قبول قانونی به نام مگنا کارتا (the Magna Carta) کردند که بموجب یکی از بند های آن او دیگر حق نداشت بدون موافقت بارونها مالیاتها را بالا ببرد. (تصویر Magna Carta را در بالا می بینید)
جنگ و طاعون
قرن چهاردهم دوره تاریکی برای انگلستان بود. در سال 1337 "جنگ صد ساله" (The Hundred Years' war) بین انگلستان و فرانسه در گرفت. گرچه این جدال خزانه انگلستان را خالی کرد اما جدایی از فرانسه که در پس این جنگ بود باعث شد تا انگلستان هویت مستقل خود را بازیابد.
در میانه جنگ صد ساله بیماری همه گیری که به "مرگ سیاه" معروف شده بود اروپا را در بر گرفت. این طاعون اولین بار در سال 1348 در انگلستان شایع شد و در دهه های بعد از آن هم باز ظهور کرد. مرگ سیاه تقریباً یک سوم مردم انگلستان را از بین برد؛ و این کاهش جمعیت نظام فئودالی را کم کم ناپدید کرد و شهرها شروع به رشد کردند. این انتقال قدرت از زمینداری اشرافی به زندگی متوسط شهری صحنه اجتماع را برای ظهور عصر جدیدی به نام رنسانس (Renaissance) فراهم ساخت.
برگرفته از: Glencoe Literature the Reader's Choice; McGraw-Hill Companies; 2007
برگردان به فارسی: مهدیه حمزه
:::جهت بررسی سیر خطی وقایع آن دوره در انگلستان و جهان فایلThe Anglo-Saxon Period & the Middle Ages Timeline را که ضمیمه این پست شده دریافت و مطالعه نمایید.
در ادامه به بررسی منظومه های حماسی، نیروی ایمان، و دنیای رمانس می پردازیم.
برگرفته از: Glencoe Literature the Reader's Choice; McGraw-Hill Companies; 2007
برگردان به فارسی: مهدیه حمزه
:::جهت بررسی سیر خطی وقایع آن دوره در انگلستان و جهان فایلThe Anglo-Saxon Period & the Middle Ages Timeline را که ضمیمه این پست شده دریافت و مطالعه نمایید.
در ادامه به بررسی منظومه های حماسی، نیروی ایمان، و دنیای رمانس می پردازیم.
نظر