اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

حرفهای يک انسان از جنس بی کسی

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • حرفهای يک انسان از جنس بی کسی

    دوست می شوم

    با تمام غصه ها

    با کتابهای نخوانده

    با کمد های نا منظم

    با چشمهای نا مهربان

    با تمام دلتنگی های عصر جمعه

    با گل زرد نیمه کاره روی بوم

    با خستگی های هر روزه ام

    با دغدغه های فکریم

    با احساسهای دوست داشتن دیگران

    دوست می شوم با دوری تو

    با دوست نداشتنت

    با زندگی

    با بی کسی

    دوست می شوم

    با تمام دشمنی ها

    با حرفهای نگفته ام

    دوست می شوم

    با خودم .



    ***

    فکر که می کنم آسمان مال من نیست

    چشمهایت

    دستهایت

    خودت

    احساست هم مال من نیست

    نمی دانم چرا هنوز در فکرم نقش بسته ای

    باید آسمانم را از تو پس بگیرم .


    .....


    چشم که باز می کنم تو در کنارم هستی

    با خیال آسوده دوباره چشمانم را می بندم

    بیدار که می شوم تو نیستی

    هیچ وقت نبوده ای .

    ......

    می ترسم بگویم بیخیالم

    عاشق هم نیستم

    معشوق هم نیستم

    فقط این را می دانم که نمی دانم کیستم .



    ***

    چشمهایت را اقیانوس اشک می برد و من در تمنای چشمهای بارانی ات

    خودم را به سرنوشت مبهمت گره می زنم

    تو پر می شوی از من و شاید هم لبریز

    و من خالی تر

    اقیانوس چشمهایت هم خشک می شود

    می دانم باید بروم

    این گره را بگشایم باید

    ولی دست و دلم می لرزد

    می ترسم

    از سقوط احساس بی دریغم

    چشمهایم را اقیانوس اشک می برد

    کسی نیست

    در تمنای چشمهای بارانی ام خودش را به سرنوشت مبهمم گره بزند...



    ***

    سادگی را در تو ديدم با تمام

    پيچش و دل درد نا هنگام اين عشق

    تو يعنی آسمان

    يعنی زمين

    يا تمام قطره هااز آبهای بيكران

    تو تمام من

    تمام احساسهای بی دريغ دوست داشتن...



    ***

    تمام حجم لحظه هايم پر از چشم های نا مهربان شده

    کسی مرا به مهمانی ستاره ها دعوت نمی کند

    آسمان هم ديگر قرار داد دوستيمان را تمديد نمی کند

    زندگيم خالی تر از هميشه است

    هيچ دستی احساسم را نوازش نمی کند

    نمی دانم چه کسی در يک شب تاريک آمده

    و زندگيم را با قلم موی تاريکی رنگ کرده.



    ***

    منبع:fereshtehsadegian.persianblog.ir
    زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.

  • #2
    خیلی عالی بود لطفا اگه میشه ترجمه ی انگلیسی این شعر رو هم بذارین
    ممنون
    Real eyes, realize, real lies

    نظر


    • #3
      بی نظیر بود..

      آپلود عکس آپلود عکس با لینک مستقیم upir

      نظر


      • #4
        عالی بود.. واقعا لذت بردم..

        نظر


        • #5
          گاهی باید وا بدهی،
          باید ورشکسته شوی ،
          توی همه چیز ...

          باید بگذاری درونت
          از همه ی قراردادها،
          از بایدها و نبایدها،
          از ترسها و غمها خالی شود ...
          سالن عروسی
          آنوقت بی حُب و بغض،
          یک دل سیر خودت را،
          خدایت را و دنیا را تماشا کن؛
          وقتی بر قله ی "پذیرش" ایستادی،
          ذهن و قلبت یکی می‌شود
          و اتمسفری جدید
          می آفریند از شهامت،
          برای یک آغازِ باشکوه ...

          باور کنید،
          تغییرِ متاثر از یک نگرش،
          یک دیدگاهِ تازه است ...
          ویرایش توسط site2017 : https://forum.motarjemonline.com/member/9915-site2017 در ساعت 05-24-2018, 01:04 PM

          نظر


          • #6
            حقیقت این است ...
            باغ تالار
            فرودگاهها،
            بوسه های بیشتری از
            سالن های عروسی به خود دیده اند!
            و
            دیوار بیمارستانها
            بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند!

            هميشه اینگونه ایم!!!

            همه چیز را موکول میکنیم
            به زمانی که
            چیزی در حال از دست رفتن است!!
            چارلی چاپلین
            ویرایش توسط site2017 : https://forum.motarjemonline.com/member/9915-site2017 در ساعت 05-24-2018, 01:06 PM

            نظر

            صبر کنید ..
            X