اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

The Sick Rose by William Blake

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • The Sick Rose by William Blake

    The Sick Rose

    O' Rose, thou art sick!
    The invisible worm,
    That flies in the night,
    In the howling storm,

    Has found out thy bed
    of crimson joy;
    And his dark secret love.
    Does thy life destroy
    .



    Summary

    The speaker, addressing a rose, informs it that it is sick. An “invisible” worm has stolen into its bed in a “howling storm” and under the cover of night. The “dark secret love” of this worm is destroying the rose’s life.

    Form

    The two quatrains of this poem rhyme ABCB. The ominous rhythm of these short, two-beat lines contributes to the poem’s sense of foreboding or dread and complements the unflinching directness with which the speaker tells the rose she is dying.

    Commentary

    While the rose exists as a beautiful natural object that has become infected by a worm, it also exists as a literary rose, the conventional symbol of love. The image of the worm resonates with the Biblical serpent and also suggests a phallus. Worms are quintessentially earthbound, and symbolize death and decay. The “bed” into which the worm creeps denotes both the natural flowerbed and also the lovers’ bed. The rose is sick, and the poem implies that love is sick as well. Yet the rose is unaware of its sickness. Of course, an actual rose could not know anything about its own condition, and so the emphasis falls on the allegorical suggestion that it is love that does not recognize its own ailing state. This results partly from the insidious secrecy with which the “worm” performs its work of corruption—not only is it invisible, it enters the bed at night. This secrecy indeed constitutes part of the infection itself. The “crimson joy” of the rose connotes both sexual pleasure and shame, thus joining the two concepts in a way that Blake thought was perverted and unhealthy. The rose’s joyful attitude toward love is tainted by the aura of shame and secrecy that our culture attaches to love.



    Source: sparknotes.com

    ویرایش توسط baran.amad : https://forum.motarjemonline.com/member/3147-baran-amad در ساعت 09-20-2011, 11:51 PM
    همیشه آخر هر چیز خوب می شود. اگر نشد بدان هنوز آخر آن نرسیده است....چارلی چاپلین

  • #2


    گل بیمار
    (ویلیام بلیک)

    ای گل تو بیماری!
    کرم ناپیدا
    که در تاریکی شب پرواز می کند،
    در توفان زوزه کشان،

    یافته است بستر
    شادی ارغوانی تو را:
    و عشق تاریک و پنهان او
    زندگی تو را نابود می کند.

    گل نماد بی گناهی، شادمانی، حالت بی گناهی، تخیل و یا عشق پاک و فداکار است. کرم، نماد دنیای تجربه، عشق خودخواهانه و ارضای جنسی است. شب تاریک و توفانی، نماد اجتماعی آشفته است که در آن بدی پیروز است. بلیک شبی تاریک و توفانی را به انگار آورده است که در آن کرمی ناپیدا و ویرانگر به گل سرخ می تازد و جان او را می گیرد.سروده، گویای نابودی بی گناهی به دست تجربه، نابودی عشق راستین به دست عشقی خودخواه و یا برباد رفتن زندگی روحانی است.

    بلیک بر کرم خشم می گیردو آن را ویرانگر و خودخواه می نامد، اما او از ایستایی گل سرخ و ساده اندیشی آن نیز بیزار است. گل، سینه خود را گشوده، و زیبایی و شادی خود را به نمایش می گذارد بدون آنکه بتواند از خود دفاع کند. بنابراین، نمادها، گویای نومیدی شاعرند.گل در پی نابودی خویش است و کرم، گونه ای بیماری اخلاقی است.شاید ازدواج زیبارویی بی گناه با همسری خودخواه الهام بخش بلیک بوده است، زیرا در این سروده، بی گناهی در صحنه تجربه نابود می شود و نمی توتاند از آن گذر کند و به بی گناهی سازمان یافته رسد. شادی ارغوانی و یا سرخ فام بوی خون و مرگ می دهد. اگر چنین باشد دیگر امیدی به دستیابی به بهشت عدن نیست، زیرا کرم گونه ای تباهی و بیماری اخلاقی است که ناپیدا و ویرانگر است.

    گل در سروده ترانه های تجربه می تواند نماد همسر باشد، اما همسرها پیوسته بی گناه نیستند، زیرا خار حسادت آنها آزار دهنده است.


    برگرفته از: تاریخ ادبیات انگلیس (جلد هفتم: شاعران رومنتیک)؛ دکتر امراله ابجدیان؛ چاپ اول1383؛ انتشارات دانشگاه شیراز.

    ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 10-23-2011, 10:15 PM

    I believed my wisdom
    ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
    Angel

    Click to Read My Other Poems

    نظر

    صبر کنید ..
    X