اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

صبح . . .

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • صبح . . .

    صبح . . .



    دگر صبح است و پايان شب تار است
    دگر صبح است و بيداري سزاوار است
    دگر خورشيد از پشت بلندي ها نمودار است


    دگر صبح است . . .



    دگر از سوز و سرماي شب تاريك , تن هامان نمي لرزد
    دگر افسرده طفل پابرهنه , از زبان مادر شب ها نمي ترسد
    دگر شمع اميد ما چو خورشيدي نمايان است


    دگر صيح است . . .



    كنون شب زنده داران صبح گرديده ,
    نخوابيد , جنگ در پيش است.
    كنون اي رهروان حق , شب تاريك معدوم است
    سفيدي حاكم و در دادگاهش هر سياهي خرد و محكوم است.
    كنون بايد كه برخيزيم و خون دشمنان تا پاي جان ريزيم
    دگر وقت قيام است و قيامي بر عليه دشمنان است
    سزاي حق كشان در چوبه دار است
    و ما بايد كه برخيزيم


    دگر صبح است . . .


    چنان كاوه درفش كاوياني را به روي دوش اندازيم
    جهان ظلم را از ريشه سوزانده , جهان ديگري سازيم
    دگر صبح است . . .
    دگر صبح است و مردم را كنون برخاستن شايد ,
    نهال دشمنان را تيغ ها بايد
    كه از بن بشكند , نابودشان سازد . . .
    اگر گرگي نظر دارد كه ميشي را بيازارد ,
    قوي چوپان ببايد نيش او بندد
    اگر غفلت كند او خود گنه كار است


    دگر صبح است . . .



    دگر هر شخص بيكاري در اين دنياي ما خوار است
    و اين افسردگي , ناراحتي , عار است
    دگر صبح است و ما بايد برافروزيم آتش را
    بسوزانيم دشمن را
    كه شايد همره دودش رود بر آسمان شيطان
    ويا همراه بادي او شود دور از زمين ها.




    دگر صبح است . . .
    دگر روز تبه كاران به مثل نيمه شب تار است . . .







    برگرفته از

    "خسته تر از هميشه"
    Make love ...not war

  • #2
    شعر صبح

    مسؤول محترم سایت
    با سلام

    سراینده شعر صبح اینجانب سهراب صمصامی است . این شعر را من سال ۱۳۴۷سرودم و برای اولین بر سال ۱۳۵۲ در مجله مکتب اسلام شماره ۲ چاپ شد. متاسفانه بنا به دلایلی که مشخص نیست, به اشتباه به آقای گلسرخی نسبت داده شده و در سایت های دیگر و همچنین سایت شما همین اشتباه تکرار شده. از همکاران این سایت تقاضا دارم که با ارجاع به مدارک ثبت شده آقای گلسرخی در زمان حیات و همچنین آرشیو مجله مکتب اسلام در رفع این اشتباه همکاری فرمایند. در صورت نیاز به اطلاعات بیشتر لطفآ با من تماس بگیرید. نشانی مجله مکتب اسلام را همراه این نوشته برایتان میفرستم شیاد به تحقیقات شما کمک کند.

    http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/4445/54 (مجله مکتب اسلام که این شعر برای اولین بر در ان به چاپ رسید)

    شعر زیر که در اکثر سایت های ادبی با نام شاعر گرامی آقای گلسرخی درج شده و ما هم دچار این اشتباه شده بودیم، با پیام شاعر اصلی جناب آقای سهراب صمصامی، اصلاح وتقدیم حضور شما همراهان عزیز می شود. ضمن پوزش و تشکر از شاعر عزیز آقای صمصامی بابت ارسال مدارک مستند مبنی بر سرایش شعر توسط ایشان. دگر صبح است و پایان شب تار است دگر صبح است و بیداری سزاوار است دگر خورشید از پشت بلندی ها نمودار است دگر صبح است دگر از سوز و سرمای شب تاریک ، تن هامان نمی لرزد دگر افسرده طفل پابرهنه ، از زبان ما در شب ها نمی ترسد دگر شمع امید ما چو خورشیدی نمایان است دگر صبح است کنون شب زنده داران صبح گردیده نخوابید ، جنگ در پیش است کنون ای رهروان حق ، شب تاریک معدوم است سفیدی حکم و در دادگاهش هر سیاهی خرد و محکوم است کنون باید که برخیزیم و خون دشمنان تا پای جان ریزیم دگر وقت قیام است و قیامی بر علیه دشمنان است سزای حق کشان در چوبه ی دار است و ما باید که برخیزیم دگر صبح است چنان کاوه درفش کاویانی را به روی دوش اندازیم جهان ظلم را از ریشه سوزانده ، جهان دیگری سازیم دگر صبح است دگر صبح است و مردم را کنون برخاستن شاید نهال دشمنان را تیغ ها باید که از بن بشکند ، نابودشان سازد اگر گرگی نظر دارد که میشی را بیازارد قوی چوپان بباید نیش او ببندد اگر غفلت کند او خود گنه کار است دگر صبح است دگر هر شخص بیکاری در این دنیای ما خوار است و این افسردگی ، ناراحتی ، عار است دگر صبح است و ما باید برافروزیم آتش را بسوزانیم دشمن را که شاید همره دودش رود بر آسمان شیطان و یا همراه بادی او شود دور از زمین ها دگر صبح است دگر روز تبه کاران به مثل نیمه شب تار است سهراب صمصامی


    پیشاپیش از همکاری شما سپاسگزارم.

    سهراب صمصامی

    نظر

    صبر کنید ..
    X