To Mehdi Akhavan e Sales (The Contemporary Poet)
Petrified is in these nights
Floweret by foliage and
Foliage by squall and
Squall by stratus.
Horrified is in these nights
Any mirror by its image.
And reveal not their secrecy and song, the springs
Alone, but, is widespread your chant.
Thus oceanic, thus vigilant
As though a requiem
Alone is widespread your chant in every lane
For that massacre
And the blood of the martyrs’ clan that shed in vain
You alone are who discerns in every minute
The ciphered song of the despairs’ lute
Oh, thou!
The songbird of the never-leafedness orchard
Remainest upon the yonder high bough
Remain till those trees
Now slept in the sprouts
Hearken the ardor of your chant
Remain till the luminous mirrorlands
And flowerets of the brooks
Sense by your song
The hatred and curse
Which to the ravage days belong
In these days the saddest bird
You are, with the gloomiest grief song!
Who wails over Mazdak and Zoroaster’s orchard
But you, the rainiest cloud?
You, the most wayward anger surging aloud
In the goblet of Khayyam.
By Mohammad Reza Shafi’ Kadkani
درین شبها
از محمد شفیعی کدکنی
به مهدی اخوان ثالث
درین شبها
که گل از برگ و
برگ از باد و
ابر از خویش می ترسد،
و پنهان می کند هر چشمه ای
سرّ و سرودش را،
در این آقاق ظلمانی
چنین بیدار و دریا وار
توئی تنها که می خوانی
درین شب ها،
که گل از برگ و برگ از باد و باد از ابر می ترسد.
درین شب ها،
که هر آیینه با تصویر بیگانه ست
و پنهان می کند هر چشمه ای
سرّ و سرودش را
چنین بیدار و دریا وار
توئی تنها که می خوانی.
توئی تنها که می خوانی
رثای ِ قتل ِ عام و خون ِ پامال ِ تبار ِ آن شهیدان را
توئی تنها که می فهمی
زبان و رمز ِ آواز ِ چگور ِ نا امیدان را.
بر آن شاخ بلند،
ای نغمه ساز باغ ِ بی برگی!
بمان تا بشنوند از شور آوازت
درختانی که اینک در جوانه های خُرد ِ باغ
در خوابند
بمان تا دشت های روشن آیینه ها،
گل های جوباران
تمام نفرت و نفرین این ایام غارت را
ز آواز تو دریابند.
تو غمگین تر سرودِ حسرت و چاووش این ایام.
تو، بارانی ترین ابری
که می گرید،
به باغ مزدک و زرتشت.
تو، عصیانی ترین خشمی، که می جوشد،
ز جام و ساغر خیام.
علی ثباتی
منبع:vazna.com