اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

چراغ ها خاموش مي شود

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • چراغ ها خاموش مي شود

    چراغ ها خاموش مي شود و من از دست مي روم
    آن امواجي که مي خواستم برخلافشان شنا کنم
    عاقبت مرا به زانو در آوردند
    آه، تمنا مي کنم، التماس مي کنم و چنين مي خوانم:
    از سمت ناگفته ها بيا و سيب روي سرم را،
    و اين درد مبهم مرا هدف بگير
    ببرها در انتظارند تا رام شوند و چنين مي خوانند:
    تويي که، تويي که ...
    آشفتگي تمامي ندارد:
    ديوارهايي که راه را مي بندند و ساعت هايي که يکسره در گردشند
    مي خواهم برگردم و تو را به خانه ببرم
    نمي شد باز ايستاد و تو اکنون مي داني، و من چنين مي خوانم:
    اي فرصت هاي از دست رفته! بار ديگر بر درياي من بتابيد
    من آيا خود، دردم يا که درمانم؟ و چنين مي خوانم:
    تويي که، تويي که ...
    و نه هيچکس ديگر، و نه هيچکس ديگر
    تويي که، تويي که
    خانه‌اي، همان خانه‌اي که مي خواستم بدان برگردم

    Lights go out and I can't be saved
    Tides that I tried to swim against
    Have brought me down upon my knees
    Oh, I beg, I beg and plead, singing
    Come out of things unsaid
    Shoot an apple off my head
    And a trouble that can't be named
    Tigers waiting to be tamed, singing
    You are, You are
    Confusion never stops
    Closing walls and ticking clocks
    Gonna come back and take you home
    I could not stop but you now know, singing
    Come out upon my seas,
    Cursed missed opportunities
    Am I a part of the cure
    Or am I part of the disease, singing
    You are, you are
    And nothing else compares
    And nothing else compares
    You are, you are
    Home, home where I wanted to go





    کاغذ سفید را هر چقدر هم زیبا و تمیز باشد کسی قاب نمیگیرد...برای ماندگاری در ذهن ها باید حرفی برای گفتن داشت!!!

  • #2
    slm.merc,ghashang bud
    every thing is beautiful because God is beautiful

    نظر

    صبر کنید ..
    X