اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

كاريكلماتور

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • كاريكلماتور

    کاریکلماتور



    I learned venture from the sparrow's play with the electricity wire


    جسارت را از شوخي گنجشك با سيم برق آموختم.
    My heart's lamp went off by the changeable frequency of your love


    لامپ دلم از نوسان عشقت سوخت.

    The bottom of the pot of my fortune is black


    ته ديگ بختم سياه است.

    His hands were implicated by the blood of three pomegranates


    دستش به خون سه انار آلوده شد.
    On the highway of his ear, there was a traffic sign for advice that read: DON'T ENTER


    در جاده گو شش نوشته شده بود: "ورود نصيحت ممنوع".
    Love was excelled from the land of heart


    مهر از سرزمين دلها تبعيد شد...

    Becouse he didn't have any soap, he couldn't wipe his hands off the sin


    چون صابون نداشت نتوانست دست از گناه بشويد.

    On a stormy morning, his mind was thrown away to the corner of the street


    در يك صبح طوفاني حواسش به كنار خيابان پرت شد.

    The level of his thinking was so low that he stood on a stool to solve the problems


    سطح فكرش چنان كوتاه بود كه براي حل مشكلات روي چهارپايه مي ايستاد.

    His sleep was so heavy that the bed was broken


    آنقدر خوابش سنگين بود كه تخت شكست...

    My wallet was crying for lack of money


    كيف پولم از بي پولي گريه ميكرد.

    He had put up his photo on the wall in order to not to forget himself


    عكس خود را به ديوار آويزان كرده بود تا خود را فراموش نكند.



    منبع:kjs.blogfa.com
    ویرایش توسط ahmadpanah : https://forum.motarjemonline.com/member/9-ahmadpanah در ساعت 09-17-2008, 11:03 AM
    زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.
صبر کنید ..
X