اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

ادگار آلن پو

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • ادگار آلن پو




    نگاهي کوتاه به زندگي و آثار ادگار آلن پو



    ادگار آلن پو در سال 1809 در آمريکا متولد شد و در سال 1849 در سن 40 سالگي در گذشت. او که مردي حساس، دلتنگ و غمگين بود، در عمر بسيار کوتاهش با تلخ کامي و نوميدي زيست و تا پايان عمر روح او دستخوش تلاطم هاي فراوان بود.
    او در اوايل جواني وارد خدمت سربازي و در سال 1831 از مدرسه نظام اخراج شد. چند ماه بعد از انتشار کتاب شعرش، همسرش درگذشت و پس از آن دچار پريشاني افکار شد و به کلي از زندگي مادي بريد و تا پايان عمر با فقر و بدبختي و گرسنگي به نوشتن و خواندن پرداخت.
    پو، اشعار سمبليک و رمانتيک مي سرود و در عين حال برجسته ترين داستان هاي مخوف و جنايي را به رشته تحرير درآورد. پدر و مادرش بازيگراني از اهالي بوستون بودند. پو در 11سالگي يتيم و در خانواده بازرگان ثروتمندي به نام آلن بزرگ شد. سال هاي 1815 تا 1820 را با خانواده آلن در انگلستان به تحصيل گذرانيد. در سال 1826 مدت کوتاهي در ويرجينيا درس خواند. در سال 1827 خانواده آلن را ترک کرد و به نويسندگي پرداخت. در سال 1835 مدير مجله پيام ادبي جنوب شد.
    نخستين مجموعه اشعار او با عنوان تيمور لنگ درسال 1827 منتشر شد و بعد نوبت به اشعار درخشان او رسيد.
    71 عراف (1829) شعر دشواري است بيانگر نوعي شوق رمانتيک اروپايي که بر تعالي روح از طريق تفکر در زيبايي تأکيد مي کند. مجموعه اشعار او عبارت اند از: 71 عراف (1829)، به هلن
    (1831)، اسرافيل(1831)، شهر ديار(1831)، کاخ ارواح(1839)، کلاغ(1845)، اولالوم (1849).
    کلاغ مشهورترين شعر پو است که باز مضمون آشناي اندوه شاعر در مرگ زني زيبا در آن تکرار مي شود. شاعر در حالي که تلاش مي کند خاطره عشق از دست رفته اش لنور را به فراموشي بسپارد، پرنده کهنسال، هولناک، شوم و بدهيبتي به ديدارش مي آيد. در پايان کلاغ به صورت نمادي از خاطره اي ملال آور و پايان نيافتني جلوه مي کند. پو افزون به چيره دستي در شعر، در زمينه هاي داستان کوتاه و نقد ادبي پايگاهي برجسته دارد. او در مقام بزرگ ترين منتقد نسل خود و به عنوان پدر داستان کوتاه و داستان پليسي شهرتي پايدار يافته است.
    پو از سال 1840 نوشتن داستان هاي اسرارآميز را آغاز کرد. او در برخي از اين داستان ها فضايي وحشت انگيز مي آفريند و برخي ديگر را با استنتاجات نافذ درهم مي آميزد. پو بنيان گذار رمان هاي پليسي جديد است. او در داستان هاي کوتاه ماجرايي هم دستي توانا دارد.
    رمان ها و داستان هاي ادگار آلن پو عبارت اند از: فرو ريختن خانه آشر، داستان هاي عجيب و غريب، نقاب مرگ سرخ، گربه سياه، قلب رازگو، جنايت در کوي غسالخانه، راز ماري روژه، نامه دزديده شده و کتاب انتقادي در نقد ادبي با عنوان اصول شعري.




    ادگار آلن پو و تئوري تأثير


    آلن پو نويسنده اي است که خودش را وقف خلق ادبياتي بادوام کرده بود، نويسنده اي غريب، برجسته و از نظر رواني متزلزل که اعتقاد چنداني به دموکراسي نداشت. او که بسيار مصرانه مخالف آثار آموزنده بود، تنها علاقه مند به خلق يک اثر با تأثير برجسته بود و به همين دليل نبوغ خود را به صورتي فعال وقف نوشتن داستان هاي کوتاه براي خلق اثري نوظهور، بديع، متنوع و شگفت آور مي کرد. در اين راستا پو به آزمايش با قالب داستان پرداخت، يک دوره تحقيق انزوا جويانه را سپري کرد و با توجه به تلاش هاي متعددش براي تغيير آثارش جهت خوشايند عموم تجربه اي تلخ از بي توجهي مردم و در نتيجه فقر اقتصادي داشت. اما پو با توجه به دلسردي هاي متعدد در وقف کردن خود به ادبيات استقامت کرد.
    نخستين آثار و داستان هاي پو شامل مجموعه اي از 16 داستان بود که شايد در سال هاي 1830 و 1835 نوشته شده باشند و او اميدوار بود آنها را به صورت يک کتاب به نام داستان هايي از کلوب فوليو به چاپ برساند، اما نخست مي بايست تنها به چاپ مجزاي آنها در مجلات قناعت مي کرد. به تدريج که او معروف تر شد موفق به چاپ کتابي دو جلدي به نام داستان هاي گروتسک و عروسک در سال 1840 شد که شامل 25 داستان از 26 داستاني است که او تا آن زمان نوشته بود و دوباره در سال 1845 جلد ديگري از همان کتاب را با 12 داستان به چاپ رساند. اينها تنها مجموعه هايي بودند از داستان هاي او که به صورت کتاب در طول حيات او به چاپ رسيد. اگرچه او چيزي قريب به 70 داستان کوتاه و کمدي نوشته بود.
    از همان آغاز، پو به وضوح به مسائل تجاري توجه خاصي داشت و سعي مي کرد تا تقاضاي ادبيات تجاري را با استفاده از ابزارهاي احساسي که در مجلات متداول آن زمان معمول بود پاسخ گو باشد. او به خاطر ذائقه عجيبي که در کتاب برنيس ارائه داد، توسط سردبير مجله پيام آور در سال 1835 مورد سرزنش قرار گرفت. هرچند خود او نيز صادقانه قبول کرد که بعضي از جزئيات در اين داستان بيش از حد نفرت انگيز است، اما به اعتقاد او مسئله ذائقه در اين ميان جايي ندارد همان طور که خودش مي گويد: براي درک يک نويسنده، اثر او بايد خوانده شود. او مي دانست و شايد تصور مي کرد که مي داند دقيقاً چه نوع موضوعاتي مورد پسند مردم است و تنوع موضوعات و نحوه برخورد با اين موضوعات در داستان هاي اوليه او بيانگر اين است که او براي مورد پسند قرار گرفتن داستان هايش توسط افراد بيشتري از خوانندگان کوشش بسياري کرده است. او مي گويد: «چيز مضحکي را به شکل عجيب و غريب درآوردن، ترسي را به گونه اي نفرت انگيز و وحشت آور نشان دادن، اينها موضوعاتي است که مردم در داستان ها مي پسندند.» از اين رو داستان هاي اوليه او از روش مورد پسند گوتيک گونه آن زمان پيروي مي کند و مشحون از صحنه هاي خارق العاده ،غيرعادي، ماوراءالطبيعه، جنون، زنده به گور کردن و مثله کردن است.
    اين داستان هاي اوليه او به سرعت مورد پسند عام قرار مي گرفت، اما شايد مخاطبان اين حقيقت را نمي ديدند که در اعماق اين داستان ها مقاصد هجو تمسخر آميزي نهفته است. تنها در دهه هاي اخير منتقدان متوجه شده اند که مفاهيم کمدي که به طرز موذيانه اي در اين داستان ها پنهان شده است و در گوشه و کنار آن به چشم مي خورد، پو را قادر به تمسخر نويسنده، خواننده و حتي خود اين داستان هاي گوتيک گونه که مورد تحسين آنها بود، مي کرد. واضح است که داستان هاي پو که حتي در داستان هاي جدي نيز از اين تمسخرها خالي نيست. با اين ديد به عنوان پيشتاز تئاتر پوچ گرا به حساب مي آيد. پو در طول حياتش به عنوان يک نويسنده از اين روش هاي خودسرانه و مسخره آميز که طعنه و استهزا و روشهاي ديگر بياني را درهم مي آميخت، استفاده زيادي مي کرد. در نتيجه علاوه بر موفقيتش در انتشار چندين مجله مشهور، اعتبار او در زمينه داستان هاي کوتاه به اين علت است که او نه تنها خوانندگانش را به دقت مي شناخت، بلکه گنجينه عظيمي از هنر ادبي براي نسل هاي آينده خوانندگان و منتقدان به ميراث گذاشت.
    شهرت پو تنها به خاطر ذوق او به عنوان يک هنرمند نيست بلکه از آنجايي که او نخستين نويسنده آمريکايي است که مبادرت به تبيين احتياجات تکنيکي داستان هاي کوتاه کرده است، به عنوان يک تئوريسين و منتقد بسيار خوب اين داستان ها شناخته شده است. در مقالات انتقادي اش که گه گاه منتشر مي شد، او به تدريج تئوري اش را به نام تأثير که برپايه اصول ايجاز و سازگاري بنا شده، تکامل داده است. معروف ترين جمله اين تئوري در نقد کتاب داستان هاي دوباره گفته شده هاثورن بيان شده است؛ نويسنده اي که با وجود وجوه اشتراک با پو در بسياري از زمينه ها در تضاد کامل با او قرار داشت.
    به طور خلاصه سه اصل مهم اين تئوري به قرار زير است:
    1- از آنجايي که سازگاري تأثير يا نتيجه يک نوشته تخيلي در درجه اول اهميت قرار دارد، موثرترين شعر يا داستان آن است که بتوان آن را در يک جلسه خواند.
    2- نثر نقلي کوتاه، که داستان هاي هاثورن نمونه بسيار خوبي از آنهاست، در کنار شعر براي به ظهور رساندن يک نبوغ هنري فرصتي بسيار طلايي را به وجود مي آورد. به شرط آن که نويسنده از تمام ارکان در داستانش - از جمله شخصيت ها، وقايع، روش و آهنگ بيان- جهت ايجاد اثر مورد نظر استفاده کند.
    3- داستان مي تواند بيش از يک قطعه شعر کوتاه جهت ايجاد تأثيرات متنوع مورد استفاده قرار گيرد. آن چه او در اين تئوري تأثير مي نامد، اثري است که يک کار هنري بر خواننده مي گذارد، به همين دليل پو بر رعايت نسبيت، ترکيبات و طرح خود داستان و يا يک کار ادبي تأکيد خاص دارد. او در بيان وظايف و پاداش يک هنرمند مي گويد: «اگر نخستين جمله يک نويسنده تأثير لازم را به وجود نياورد، او از همان آغاز شکست خورده است. در تمام داستان حتي کلمه اي نبايد بدون برنامه ريزي براي رسيدن به يک هدف از پيش تعيين شده به کار برده شود و با اين مهارت و دقت اثري خلق مي شود که براي يک فردي که مفهوم هنر را درک مي کند، حالتي از رضايت کامل را به وجود مي آورد.»
    آلن پو و داستان پليسي

    آثار ادگار آلن پو، اعم از شعر و داستان، همواره از داستان هاي خواندني، جذاب و تأثيرگذار هستند. اين آثار چنان اند که در توصيفشان تنها مي توان گفت آثاري زنده و با طراوت اند و امروزه پس از گذشت بيش از يک قرن همچنان جذابيت خود را حفظ کرده اند. چرايي چنين اقبال و استقبالي را مي توان به اين دليل دانست که اولاً موضوعات مورد نظر آلن پو، کاملا، واقعي، حقيقي، ملموس و انساني اند، ثانياً با وجود تمام ويژگي هاي اضطراب، تعليق و گره افکني، آلن پو کاملاً راحت مي نويسد، بدون حاشيه روي يا قلنبه گويي و يک ضرب مي رود سر اصل مطلب. ثالثاً او در داستان هايش نه از موجودات و شخصيت هاي طبيعي سخن مي گويد و نه اشاره اي به شخصيت هاي فوق طبيعي دارد. احتمالاً به خاطر شغلش بسيار رئال و واقع گراست. پو در داستان هايش به دنبال مقصر نمي گردد و در نهايت خونسردي وقايع اتفاقيه يا محتمل الوقوع زندگي را تصوير مي کند و اين مردم هيچ فرقي با مردم کوچه و بازار ندارند.
    در داستان هاي پليسي ادگار آلن پو، آن چه اهميت ندارد و نويسنده نيز چندان وقعي به آن نمي گذارد، عدالت و محاکم قضايي است. آلن پو از تاريک ترين زواياي روح آدمي به دنيا نگاه مي کند. او به دليل هوش و ذکاوت باطني اش با زشتي هاي ملموس اين جهان کار دارد و مي داند هر انساني يک نقطه تاريک در وجودش دارد. بدين ترتيب فهميدن اين که چرا چنين نويسنده اي شخصيت (خاص) خلق نکرده ساده است. او با وجود ماجراهاي روي داده در سرزمين يا شهر خودش هر انساني را آماده و توانا براي پست ترين کارها مي داند. او نويسنده اي است که شخصيت هايش را از ميان مردم کوچه و بازار و محل کار و همسايگان و ديگر افراد واقعي انتخاب مي کند.
    دستمايه هاي اصلي آلن پو نيز در داستان نويسي چيزي جز ساده ترين وقايع روزانه نبود، خيانت، دزدي، هتک حرمت و... که تحت برخي شرايط خاص هر انساني با وجود شعارهايي که مي دهد، مي تواند مرتکب جرايم و جنايات بسيار شود. مطمئناً کسي در ادبيات پليسي به اندازه او ارج و قرب ندارد.
    پس از مرگ آلن پو، تا مدت ها کسي به سراغ داستان هاي پليسي نرفت. به اين ترتيب در قرن نوزدهم و پس از مرگ آلن پو، باب اين گونه داستان ها نيز بسته شد. اما با گردش قرن و ورود به قرن بيستم، بسياري از نويسندگان ظهور کردند، نويسندگاني که مي خواستند جا پاي او بگذارند. کساني مانند آگاتا کريستي، سرآرتور کانن دويل و ...


    نویسنده: حسن مهدوی فر


    برگرفته از: rasekhoon.net
    ویرایش توسط Angel : https://forum.motarjemonline.com/member/63-angel در ساعت 10-24-2010, 01:16 AM

    I believed my wisdom
    ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
    Angel

    Click to Read My Other Poems
صبر کنید ..
X