اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

روانشناسی یادگیری

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • روانشناسی یادگیری

    هیلگاد روانشناس آمریکایی در یک تعریف جامع یادگیری را اینگونه تعریف می‌کند: " یادگیری یعنی؛ تغییر نسبتا پایدار در رفتار که بر اثر تجربه در توانایی‌های بالقوه فرد بوجود می‌آید."

    دیدکلی :

    •تفاوت سطح انسان قرن 21 با اجداد غارنشین را چه چیزی پر می‌کند؟
    •یادگیری در زندگی انسان چه نقشی دارد ؟
    •ایا یادگیری محدود به مدارس و آموزشگاهها است ؟
    نقش یادگیری در همه صحنه‌های زندگی نمایان است. یادگیری تنها آموختن مهارتی خاص با مطالب درسی نیست؛ بلکه در رشد هیجانی ، رشد شخصیتی ، تعامل اجتماعی انسان دخالت دارد. انسان یاد می‌گیرد که از چه چیزی بترسد، چه چیزی را دوست بدارد و کجا چگونه رفتار کند. در واقع نوزاد از همان لحظه تولد درگیر فرآیند یادگیری می‌شود و این توانایی است که باعث پیشرفت و تفاوت روزانه او تفاوت انسانهای یک نسل از انسانهای نسل قبل از خودشان می‌شود.

    فرآیند یادگیری با توجه به اهمیتش همیشه مورد توجه بوده و در این مورد دانشمندان بسیاری اظهار نظر ، پژوهش و نظریه پردازی کرده و جواب بسیاری از سوالات را روشن کرده‌اند، بطوری که می‌توان با صراحت و اطمینان در مورد اینکه "یادگیری چیست ؟ ، چگونه رخ می‌دهد و عوامل موثر کدام هستند ؟ " بحث کرد.
    ویژگی‌های یادگیری

    تغییر در رفتار
    یادگیری همره با "تغییر" است، به گونه‌ای که بعد از کسب یادگیری موجود زنده (از جمله انسان) رفتارش (بیرونی یا درونی) به یک روش یا حالت جدید تغییر می‌یابد. این تغییر هم در رفتارهای ساده و هم در رفتارهای پیچیده دیده می‌شود.

    پایداری نسبی
    درست است که یادگیری همراه با تغییر است ولی هر تغییری یادگیری محسوب نمی‌شود، بلکه تغییرات ناشی از یادگیری پایداری (Permanency) دارند؛ و تغییراتی که پایداری نداشته باشند را نمی‌توان به یادگیری نسبت داد (نظیر تغییرات ناشی از مصرف دارو یا مواد ، هیجانها ، خستگی و... که پس از رفع اثر دارو ، موضوع هیجان یا رفع خستگی و...تغییرات نیز ناپدید می‌شوند). فردی که مسئله یا چیزی را یاد گرفته است تغییرات حاصل از آن را همواره با خود دارد و در مواقع لازم به اجرا در می‌آورد.

    توانایی‌های بالقوه
    یادگیری در فرد نوعی توانایی ایجاد می‌کند، بدین معنی که " تغییرات پایدار در رفتار" نتیجه تغییر در "توانایی‌ها" است، نه تغییر در رفتار ظاهری. اگر طرف دیگر این توانایی‌ها همیشه مورد استفاده قرار نمی‌گیرند بلکه بعضی مواقع بصورت بالقوه هستند و هر وقت موقعیت و فرصت استفاده فراهم شود؛ از حالت بالقوه خارج و به حالت بالفعل (عمل) در می‌آیند. مثلا فردی که دوچرخه سواری را یادگرفته است، اگر موقعیت دوچرخه سواری برای او فراهم نباشد این توانایی بصورت بالقوه در فرد باقی می‌ماند و هر وقت موقعیت و فرصت دوچرخه سواری فراهم شود (مثلا یک دوچرخه در اختیار او قرار گیرد) این توانایی از بالقوه به بالفعل (حالت عمل) در می‌آید. این بدان معنی است که یادگیری هیچ وقت از بین نمی‌رود.

    تجربه
    هر نوع تغییر در توانایی‌های بالقوه زمانی یادگیری محسوب خواهد شد که بر اثر "تجربه" (Experience) باشند، یعنی"محرک‌ها" (عوامل) بیرونی و درونی بر فرد (یاد گیرنده) تاثیر بگذارد (نظیر خواندن کتاب ، گوش دادن به یک سخنرانی ، زمین خوردن کودک و فکر کردن در باره یک مطلب و ...) بدین ترتیب تغییرات پایداری که در توانایی افراد بوسیله عواملی به غیر از تجربه بدست می‌آید یادگیری محسوب نمی‌شود. تغییرات پایدار غیر تجربه‌ای بیشتر عوامل رشدی را دربر می‌گیرند (نظیر عضلانی شدن ، دندان درآوردن ، تغییرات بلوغ ، پیر شدن و ...).

    یادگیری یا وراثت
    بحث در مورد نقش یادگیری و وراثت (Inheritance) به سه نظریه متفاوت که هر یک طرفداران خود را دارند؛ منتهی می‌شود. گروه اول از این دیدگاه دفاع می‌کنند که "این وراثت است که رفتار و اعمال ما را شکل می‌دهد و یادگیری نقشی زیادی ندارد. گروه دوم به نقش مطلق یادگیری تاکید و وراثت را رد می‌کنند. اما در دهه‌های اخیر نظریه سومی نیز مطرح گردید که در آن بر نقش "تعاملی وراثت و یادگیری" تاکید شده است. هم از لحاظ نظری و هم از دیدگاه تحقیقی نظریه سوم بهترین دیدگاه و راهکار را دارد. از دیدگاه این گروه هیچ کدام مطلق نیستند، بلکه آنها کامل کننده یکدیگر هستند.

    "انسان موجودی یادگیرنده است اما انسان چیزی را یاد نمی‌گیرد، مگر آنکه قبلا در ساخت ژنتیکی‌اش ، توانایی‌ها و برنامه ریزی‌هایی وجود ندارند که مستقل از توارث باشد و هیچ رفتاری وجود ندارد که تحت تاثیر یادگیری قرار نگیرد مثلا کودکان بعد از سن معینی شروع به "خزیدند ، ایستادن و راه رفتن" می‌کنند (نقش وراثت) با این حال در ابتدا نواقص و مشکلات زیادی دارند که با گذشت زمان و در اثر تجاربی که بدست می‌آورند، آنها را اصلاح می‌کنند (نقش یادگیری).

    نظریه‌های یادگیری
    تداعی گرایی (Associationism)
    تداعی سنت گرایی از ارسطو فیلسوف یونانی باقی مانده است که در اواخر قرن نوزده و در اوایل قرن بیستم بصورت علمی و با عنوان‌های "شرطی سازی ، نظریه‌های محرک - پاسخ و رفتار گرایی" در آزمایش‌های پاولف (Pavlov )، ترندایک ( Thorndike) و اسکینر (Skinner) و ..." مورد مطالعه واقع شده است. این نظریات بر پیوند بین محرک‌ها و پاسخ‌ها تاکید و یادگیری را حاصل آن می‌دانند. این نظریات "شناخت ، تفکر " و هر فرآیندی را که قابل مشاهده مستقیم نباشد را مردود می‌دانند.

    یادگیری اجتماعی (Social Learning)
    نظریه یادگیری اجتماعی شکل دیگری از نظریه‌های تداعی گرا است که در کارهای البرت بندورا (Albert Bandura) و جولیان راتر (Julien Rotter) دیده می‌شود. این نظریه‌ها هم بر رابطه "محرک- پاسخ" تاکید دارند ولی در کنار آن بوجود "متغیرها و عوامل شناخت درونی" واسطه بین "محرک- پاسخ" اعتقاد دارند. این کار آنها بازتاب و تقویت کننده رویکردهای شناختی در روانشناسی است.

    شناخت گرایی (Cognitiveism)
    تاکید "رویکرد شناختی" معمولا ، بر ادراک (Perception) ، تصمیم گیری (Decision making )، پردازش اطلاعات و... است این نظریه‌ها در مخالفت با "تداعی گرایی افراطی" بوجود آمدند. در واقع این نظریه‌ها به جنبه‌هایی از فرآیند یادگیری توجه کردند که در نظریه‌های تداعی گرا کنار گذاشته و حتی مردود اعلام شده بود. از نظریه پردازان این حوزه می‌توان با نظریه‌های (Gestalt)، پردازش اطلاعات و ... اشاره کرد.

    حافظه و یادگیری
    به نظر می‌رسد انسان هر چه دارد (منظور پیشرفت‌ها) از برکت وجود حافظه (Memory) دارد. در واقع اگر حافظه نبود، شواهدی هم برای وجود یادگیری در دسترس نبود. گفته شده اگر حافظه نبود انسان مجبور بود هر لحظه و هر روز روشن کردن آتش را یاد بگیرد. بدین ترتیب حاقظه و یادگیری بطور جدایی‌ناپذیری باهم ارتباط دارند. حافظه ، یادگیری را با ذخیره کردن تجربیات و یکپارچه کردن آنها تسهیل می‌کند.

    برای ثبت ، نگهداری و بازخوانی موضوعات یادگرفته شده مراحل سه گانه "رمز گردانی (Coding)، اندوزش (Storage) و بازیابی (Retrieval) لازم است. و این سه مرحله خود در قالب انواع سه گانه حافظه یعنی حافظه فوری (Immediate Memory)، حافظه کوتاه مدت Short- Term Memory)) و حافظه بلند مدت (Long- Term Memory) مورد بررسی قرار می‌گیرد.

    فیزیولوژی یادگیری و حافظه
    تمام اتفاقات مربوط به یادگیری (چه از نوع تداعی و چه از نوع شناختی) و تمام مراحل و فرایندهای مربوط به حافظه در مغز انجام می‌گیرد. تحقیقات زیادی درمورد محل و موقعیت نورونهایی که با یادگیری و حافظه در ارتباط هستند، شده است تا به سوالاتی از قبیل "مکانیزم عصبی یادگیری و یادآوری چگونه است؟ ، چگونه خاطره‌ها نگهداری می‌شوند؟ و... پاسخ داده شود.

    این تحقیات به نظریه‌های زیاد و متفاوتی مانند نظریه تثبیت (Consolidation Theory) ، نظریه سنتز پروتئین (Portion Synthesis Theory) ، نظریه میانجی‌های عصبی (Neurotransmitter Theory) و... منجر شده است. اما باز هم اطلاعات و آگاهی انسان از فرایند دقیق این اعمال ناقص است و پژوهش‌هادر این زمینه ادامه دارد.

    گستره روانشناسی یادگیری
    کلید ورود به مطالعات و مباحث روانشناسی مطالعه و آگاهی از روانشناسی یادگیری است. روانشناسی یادگیری پایه‌ای برای درک و فهم سایر حوزه‌های روانشناسی است و سایر حوزه‌های روانشناسی نیز از نظریات و تحقیقات روانشناسی یادگیری استفادهای وسیعی می‌برند. در کنار این موضوع روانشناسی یادگیری در زندگی روزمره از کاربردی‌ترین حوزه‌های روانشناسی است مدرسه ، آموزشگاه‌ها ، روشهای تربیت کودک ، آموزش رانندگی ، روش‌های درمانی و انتقال تجربیات از نسلی به نسلی دیگر به یادگیری و روشهای آن وابسته هستند

    چشم انداز این علم
    این تفکر که "در آینده از اهمیت و جایگاه یادگیری کاسته خواهد شد"، محال است. توجه ، مطالعه ، اظهار نظر و نظریه پردازی در حوزه یادگیری و روش‌های آن از قدمتی چند هزار ساله برخوردار است و به نظر می‌رسد این وضع در آینده هم ، همین باقی خواهد ماند. انسان همیشه دنبال روش‌های جدید و بهتری برای یادگیری است. در حال حاضر پژوهش‌های مرتبط با "یادگیری شناختی" از پرکارترین و مقدم‌ترین حوزه‌ها است و در آینده هم این حوزه فعالیت بیشتری خواهد داشت.

    منبع:daneshnameh.roshd.ir
    زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.

  • #2
    مطالعه به سبكي ديگر!

    اغلب دانش آموزان، دانشجويان و علاقه‌مندان آموزشي از مربيان و استادان خود بارها پرسش مي كنند كه چگونه مطالعه كنيم تا مطالب را بهتر در ذهن سازماندهي كنيم؟ صبح زود مطالعه كنيم يا شب هنگام؟ با صداي بلند مطالعه كنيم يا به آهستگي مطالب را مرور كنيم؟ پيشكسوتان فرهنگي نيز با توجه به تجربيات و روش‌هاي علمي شيوه‌هايي را توصيه مي كنند.
    مطلب زير از كتاب زمينه روانشناسي "هيلگارد" تهيه شده كه مي تواند پاسخگوي برخي از پرسش‌هاي مربوط به شيوه‌هاي مطالعاتي باشد. با هم اين مطلب را مرور مي كنيم:
    اساس امر مطالعه و خواندن بدون فراموشي، يادگيري و حافظه است. در اين جا با تكنيك " PQRST" ( كه مخفف آن در زبان لاتين، " Preview " مرور اجمالي، " Question " سوال، " Read " خواندن، "Self-recitation" تلقين و تكرار "


    مرحله P (مرور اجمالي):
    در اولين گام مطالعه، مروري اجمالي بر كل مطالب مورد مطالعه كنيد تا از موضوعهاي اصلي آن تصوري پيدا كنيد. اين كار را مي توان با خواندن رئوس مطالب و سپس گفتارهاي اصلي و تصاوير و عكس‌هاي آن انجام داد.
    مهمترين جنبه مرحله مرور اجمالي اين است كه مي توان خلاصه مطالب را در پايان هر فصل به دقت خواند و در مورد هر يك از نكاتي كه در اين خلاصه آمده است تامل كرد. خواه نا خواه به ذهنتان خطور مي كند كه بايد پس از خواندن مطالب جواب را پيدا كرده باشيد و دستاورد اين مرحله، به دست آوردن ديد كلي نسبت به عناوين فصل‌ها و نحوه سازماندهي آنهاست.

    مرحله Q (پرسش كردن):عناوين اصلي مطالب را به يك يا چند پرسش تبديل كنيد؛ پرسش‌هايي كه با خواندن آن گفتارها، به پاسخ آنها دست مي يابيد. بايد از خود بپرسيد: " مطالب عمده اي كه مولف مي خواهد در اين گفتار بيان كند، چيست؟ "

    مرحله R (خواندن):در اين مرحله، گفتار مورد نظر را با دقت به معناي آن بخوانيد و بكوشيد جواب پرسش‌هايي را كه در مرحله Q مطرح كرده بوديد بيابيد، لذا بايد در مورد آنچه كه در دست مطالعه داريد تامل كنيد و آن را به مطالب ديگري كه مي دانيد ارتباط دهيد. پس مي توان واژه‌ها يا عبارات كليدي را در متن علامت زد. اصولا مي بايست 10 الي 15 درصد متن را علامت زد زيرا در اين مرحله، هدف اين است كه واژه‌ها يا مطالب اصلي متن مشخص شود تا بعد بتوانيد آنها را مرور كنيد. تا وقتي تمام گفتار و مطالب كليدي آن را نخوانده‌ايد يادداشت بر نداريد اين كار كمك مي كند اهميت نسبي هر نكته را دريابيد.

    مرحله S (تلقين و تكرار): پس از به پايان رساندن مطالعه مطالب بكوشيد تا نكات عمده آن را به ياد آوريد و اطلاعاتي را كه در آن مطرح شده است از حفظ بيان كنيد، درس پس دادن به خود، روش بسيار موثري براي تثبيت مطالب در حافظه است. مطالب را به زبان خودتان بيان كنيد و اطلاعات مطرح شده را از حفظ بگوييد. در نبود افراد بهتر است با صداي بلند اين كار را انجام دهيد اما اگر افراد ديگري هم حضور دارند مي توانيد اين كار را در ذهنتان انجام دهيد. مطلب را با متن مقابله كنيد تا مطمئن شويد كه آنها را درست و كامل به ياد آورده‌ايد. با تكرار يا از بركردن مطالب، متوجه مي شويد كه چه چيزهايي را به خاطر نسپرده‌ايد. اين كار به شما كمك مي كند تا اطلاعات را در ذهن خود سازماندهي كنيد. پس از آنكه گفتار اولي به پايان رسيد مي توانيد به گفتار بعدي بپردازيد و باز هم مراحل S.R.Q را در مورد آن به كار بنديد. همين روش را تا پايان گفتارهاي يك فصل اعمال كنيد.

    مرحله T (آزمون):پس از پايان مطالعه يك فصل، بايد از خودتان امتحان بگيريد و كل مطالب فصل را مرور كنيد. بنابراين يادداشت‌هاي خود را دوره كنيد و ببينيد كه آيا نكات اصلي را به ياد مي آوريد يا نه؟ بكوشيد تا دريابيد كه مطالب مختلف فصلها چه ارتباطي با هم دارند؟ در مرحله T ، ممكن است براي يافتن مطالب و نكات كليدي به كل فصل مراجعه كنيد و در اين مرحله بايد خلاصه فصل‌ها را بخوانيد، همچنين به هر مدخلي جزئيات بيشتري بيفزائيد. مرحله T را نبايد به شب امتحان موكول كرد، بهترين زمان براي اولين مرور هر فصل، بلافاصله پس از خواندن آن است.

    پژوهشهاي انجام شده نشان مي دهد كه روش (PQRST) بسيار مفيد بوده است، به گونه اي كه بر روخواني ساده مطالب فصل، از ابتدا تا انتها ارجحيت دارد، مرحله تلقين و تكرار در اين روش بسيار مهم است. به جاي چند بار خواندن مطالب بخش عمده زمان مطالعه را براي حفظ كردن فعالانه مطالب صرف كنيد.

    بر اساس پژوهشهاي انجام شده، خواندن دقيق خلاصه مطالب هر فصل، پيش از خواندن آن، بهره وري مطالعه را بسيار بيشتر مي كند. خواندن خلاصه هر فصل سبب مي شود كه كل مطالب آن در ذهن سازماندهي شود. حتي اگر نخواهيد از تمام مراحل روش (PQRST) پيروي كنيد خوب است به اهميت تلقين و تكرار و خواندن خلاصه مطلب فصل براي ورود به مطلب توجه خاصي مبذول كنيد.



    source:studyskill.mihanblog.com
    ویرایش توسط ahmadpanah : https://forum.motarjemonline.com/member/9-ahmadpanah در ساعت 08-11-2008, 05:29 PM
    زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.

    نظر


    • #3
      پنج راه برای افزایش هوش

      دانشمندان معتقدند كه در زمان تولد تعداد مشخصی سلول های مغزی داریم كه به مرور با پیر شدن تعداد بسیار زیادی از آنها را از دست می دهیم. تحقیقات گسترده در این باره نشان داده اند كه سلولهای مغزی جدید در طول زندگی نیز برخلاف آنچه در گذشته تصور می شد، تولید می شوند و مغز در صورت استفاده هر چه بیشتر از آن ، قابلیت رشد و حجیم تر شدن را دارد. تحقیقات و مطالعات حاكی از آن است كه به عنوان مثال قسمتی از مغز رانندگان كه مربوط به كنترل نقشه یابی تصویری است، رشد بیشتری دارد. همچنین بخشی از مغز پیانیست ها و نوازندگان متبحر هم كه كنترل و اداره موزیك را در اختیار دارد، حجم بیشتری دارد. از طرف دیگر، تحقیقاتی كه اخیراً در این مورد انجام شده ، حاكی از آن است كه افرادی با مشغله های مهارتی بالا مانند : مهندسان و معلمان دارای سیناپس ( محل اتصال دو رشته عصبی به یكدیگر) های بیشتری هستند. سیناپس ها همان رابطین بین سلول های مغزی هستند كه به ذخیره سازی اطلاعات كمك می كنند.

      شاید در آینده ای نزدیك پزشكان قادر باشند سلول های جنین را كه می توانند به هر نوع سلول های مورد نیاز تبدیل شوند، به مغز بشر تزریق كنند. به این طریق می توان بیماری هایی نظیر آلزایمر و پاركینسون ( بیماری تحلیل اعصاب ، لرزش دست یا پا ) را درمان نمود و برای افراد سالم نیز راهی باز كرد تا بتوانند با فكر سالمشان ارتباط برقرار كنند.
      اما تا آن زمان برسد ممكن است فرصت فعلی از دست برود. پس می توانیم با استفاده از چند راه ساده توانایی سلول های مغزی را در حد ماكزیمم آن حفظ كنیم.

      1.با ورزش سلول های مغزی خود را به كار اندازید:

      تحقیقات انجام شده نشان می دهند افرادی كه تمرینات فیزیكی انجام می دهند، سلول های مغزی بهتری را پرورش می دهند. دانشمندان در مطالعات مؤسسه تحقیقات بیولوژیكی دریافتند موش های بالغی كه تحت ورزش كردن قرار گرفته اند، سلول های جدید بسیاری را در قسمت هیپوكامپوس مغز خود (بخشی كه مربوط به یادگیری و حافظه است) كسب كرده اند. از طرف دیگر ثابت شده كه انجام حركات ورزشی دلخواه و مورد علاقه تأثیرات چند برابر نسبت به انجام یك سری حركات ورزشی مشخص دارد. این مطلب می تواند به این معنی باشد كه راهی بیابید تا از ورزش كردن لذت ببرید ، نه این كه فقط مجبور به انجام آن باشید. به این طریق هم باهوش تر می شوید و هم شادتر زندگی می كنید.

      چه باید كرد؟
      یك ورزش را به طور مستمر انجام دهید. مانند: دو ماراتن، دویدن تفریحی و غیره ؛ یا این كه یك یار در تمرین كردن برای خود در نظر بگیرید تا انجام حركات را جالب تر و ادامه كار را سهل تر كند. هیچكس نمی تواند به درستی مشخص كند كه چه مقدار ورزش برای سلول های مغز كافی و مناسب است، اما در مورد موش ها حدود 4 تا 6 مایل پیاده روی در روز مؤثر بوده است.

      2. ذهن خود را ورزش دهید:

      تنها تمرینات فیزیكی نیست كه به رشد سلولهای مغزی كمك می كند، شما نیز مانند راننده ها یا پیانیست ها می توانید با استفاده از سلول های مغز و وادار كردن آنها به كار در زمینه های مختلف، از مغز بخش های گسترده و متفاوتی بسازید. یافتن راههای ساده در استفاده از توانایی مغزی می تواند به رشد و ترمیم سلولهای عصبی و دندریت ها (انشعاب هایی از سلول ها كه اطلاعات را دریافت كرده ، به جریان انداخته و در جهت درست مصرف می كنند) به میزان زیادی كمك كند. درست مانند یك ورزش مخصوص در بدنسازان كه به رشد و كار افتادن ماهیچه ها و عضلات تحتانی بـِلا استفاده كمك می كند . راههای مشخص و درست فكر كردن و دوره كردن كلمات قبلاً یاد گرفته شده می تواند عمل بخش های غیر فعال مغز را بهبود بخشد و آنها را به كار اندازد.

      چه باید كرد؟
      مزه ها و بوهای جدید را تجربه كنید. كارهای جدید انجام بدهید. مثلاً از راههای جدیدی برای رفتن به سركار استفاده كنید. به جاهای جدید سفر كنید . هنرهای شخصی و جدید خلق كنید. رمان های داستایوفسكی را مطالعه كنید. یك كمدی جدید بنویسید. بخصوص، سعی كنید تمام كارهایی را تجربه كنید كه به هر طریق شما را وادار می كنند از تمام روش های فیزیكی و روحی دیرینه و یكسان قبلی خود فاصله بگیرید و چیزهایی جدید و ناشناخته را تجربه كنید.

      3. غذاهایی مانند ماهی مصرف كنید:

      روغن های امگا – 3 كه در گردو، دانه كتان و به خصوص ماهی كشف شده است ، جزو مواد غذایی سالم و بدون ضرر برای قلب هستند. به علاوه، تحقیقات اخیر نشان داده اند كه این دسته از روغن ها به عنوان تقویت كننده های مغزی نیز شناخته شده هستند و این به دلیل كمك آنها به سیستم انتقال خون است كه اكسیژن را به مغز انسان پمپ می كند. همچنین این مواد عمل كلیه اجزاء سلول های اطراف مغز را بهبود می بخشند. این نشان می دهد چرا افرادی كه به مقدار زیاد ماهی مصرف می كنند، كمتر در معرض ابتلا به فشارهای عصبی، از دست دادن تمركز و كم حافظه شدن هستند. دانشمندان ثابت كرده اند كه اسیدهای چرب اصلی برای رشد مناسب مغز در كودكان بسیار ضرورت دارند ، به همین دلیل امروزه آنها را به فرمول های مواد غذایی مورد استفاده كودكان می افزایند. امكان این امر وجود دارد كه شما نیز با مصرف مناسب این روغن ها، هوش ، استعداد و موقعیت ذهنی خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید.

      چه باید كرد؟
      استفاده حداقل سه وعده غذای ماهی مانند سالمون ، ساردین ، ماكرل و تـُن شروع خوبی خواهد بود. ماهی هایی كه در محیط های آلوده به مواد شیمیایی خطرناك رشد كرده اند، می توانند بسیار خطرناك باشند و اثرات بدی در بدنتان به جای بگذارند بنابراین از مصرف ماهی هایی مانند: اره ماهی ، ماهی های درنده، كوسه ماهی ها و نیز هر نوع ماهی دیگری كه به هر طریقی در معرض آب هایی با آلودگی بالا بوده اند ، حذر كنید. البته تمام انواع ماهی ها كه به طور مشخص عاری از تركیبات شیمیایی مانند جیوه و یا هر نوع سم و مواد خطرناك دیگری می باشند نیز می توانند به جای موارد مذكور مصرف شوند. علاوه بر این می توانید آنها را با روغن های گردو و تخم مرغ هایی كه به طور ویژه تولید می شوند و حجم بالایی از روغن های امگا را در خود دارند ، بپزید. همچنین از دانه های كتان و غلات و حبوبات در سالاد خود استفاده كنید. این نكته مهم را فراموش نكنید كه با وجود این كه دانه های مختلف ایمن و سالم هستند ولی مصرف زیاد روغن دانه كتان می تواند خطر ابتلا به سرطان پروستات را افزایش دهد.

      4. مصرف چربی زیاد را متوقف كنید.

      آیا چربی ها قادرند شما را كند ذهن كنند؟ در تحقیقات انجام شده در دانشگاه تورنتو، موش هایی كه در معرض یك رژیم غذایی با 40% چربی قرار گرفتند، مهارت های ذهنی خود را در زمینه های مختلف از دست دادند. مانند حافظه ، هوشیاری و تشخیص فاصله و نیز یادگیری قوانین. این مشكلات ، زمانی كه در رژیم غذایی چربی های اشباع به كار گرفته شدند، بیشتر و بدتر شد ( لازم به ذكر است چربی های اشباع در گوشت و محصولات لبنی بسیار فراوانند). این تحقیقات دو دلیل عمده را خاطر نشان می كنند: 1 – این كه چربی می تواند میزان اكسیژن رسانی خون را كاهش داده و كلاً جریان خون غنی از اكسیژن را كـُند كند . در این صورت به مغز به میزان كافی اكسیژن نمی رسد و 2 – می تواند موجب كند شدن متابولیسم گلوكز شود كه نوعی قند مورد نیاز برای تغذیه و كارایی سلول های مغزی می باشد.

      چه باید كرد؟
      گوشت بی چربی مصرف كنید، مواد لبنی كم چربی به كار ببرید. ماهی ، لوبیا و كلاً بـُنشن (حبوبات ) زیاد مصرف كنید. شما می توانید بدون نگرانی تا 30% از كالری روزانه خود را به شكل چربی دریافت كنید. ولی توجه داشته باشید بیشتر مقدار آن بایستی از ماهی های مذكور، روغن های طبیعی مثل روغن زیتون ، دانه های گیاهی و روغن طبیعی مانند گردو و فندق، كسب شود. هر كاری می خواهید بكنید ولی تا حد امكان از مصرف روغن های متداول و مورد مصرف در پخت غذاهای حاضری پرهیز كنید.

      5. از مصرف نوشیدنی های الكلی بپرهیزید.

      مصرف نوشیدنی های الكلی سبب از بین رفتن تدریجی حافظه، زمان عكس العمل بدن و توانایی های دستی و ذهنی مثلاً ضربه زدن و نشانه گیری هدف در انواع و اقسام بازی ها می شود. تحقیقات روی موش ها نشان داده اند كسانی كه الكل مصرف می كنند، در مقایسه با سایر افراد دارای سلول های مغزی جدید كمتری در هیپوكامپوس خود هستند. این امر نشان می دهد كه الكل و نوشیدنی های الكل دار نه تنها موجب تخریب سلول های مغز می شوند، بلكه از ترمیم و رشد مجدد آنها نیز جلوگیری می كنند.

      چه باید كرد؟
      یك یا 2 لیون نوشیدنی مخصوص مانند ماءالشعیر كه سرشار از ویتامینB است جایگزین بسیار مناسبی است.
      چنانچه به تمام موارد مذكورعمل كنید، انتظار نداشته باشید یك شبه تبدیل به یك دانشمند شوید. ولی می توانید انتظار داشته باشید كه هوشتان كمی بیشتر شود ، خلاق تر شوید و هر روز از انرژی بدنی بالاتری بهره مند گردید. همچنین می توانید بقیه دوران عمر خود را بدون از دست دادن توانایی همیشگی تان با آرامش سپری كنید.


      منبع:tebyan.net
      ویرایش توسط ahmadpanah : https://forum.motarjemonline.com/member/9-ahmadpanah در ساعت 08-17-2008, 04:20 PM
      زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.

      نظر


      • #4
        نگاهي به عملکردهاي ذهن در فرايند يادگيري






        يک معلم براي تسهيل در فرايند ياددهي – يادگيري، به آگاهي از عملکرد هاي ذهن نياز دارد. " مهارت هاي شناختي " را هنگامي مي توان بهتر آموزش داد که بر اساس الگويي از فکر کردن باشند.

        مفهوم " فکر کردن " بسيار کلي و پيچيده است و معناي آن فرايندهايي از مشغله هاي ذهني و خواب ديدن تا حل مسائل پيچيده و خلق ايده هاي جديد را در بر مي گيرد. اين مفهوم در بين روان شناسان و متخصصان آموزش و پرورش ، غالباً " مهارت هاي شناختي " ناميده مي شود.

        الگوي فکر کردن، به فعاليت هاي ذهني، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه، اشاره دارد .اين مقاله، چنين الگويي را ارائه مي کند و کاربردهاي آن را در آموزش و پرورش مطرح مي سازد.

        اين الگو تا حدي شبيه به الگوي رايانه است، از اين رو براي تجسم فرايند تفکر و يادگيري از آن استفاده مي کنيم. الگوي ياد شده بر تلفيق اصولي از نظريه هاي محققاني چون آلندر، گت من، هب، هيل، اوس گود، پياژه و پن فيلد مبتني است.

        فرايند تفکر و يادگيري به صورت عملکردهاي زير تفکيک شده است :

        1- درون داد: تحريک شدن اندام هاي حسي براي دريافت اطلاعات و ارسال آن به مغز است.

        2- تلفيق :فرايندي است که از طريق آن، مغز، اطلاعات را مي گيرد و روي آن عمل و واکنشي را آغاز مي کند.

        3- برون داد:کاربرد حسي – حرکتي ناشي از پيام هاي ارسالي از مغز براي عمل در محيطي خاص است.

        4- بازخورد :آگاهي مغز است به اين که برون داد مناسب داده شده است يا نه.

        درون داد

        مفهوم ادراک و يادگيري را، بازتلي، گت من، اوس گود، پياژه مورد تحقيق قرار داده اند. تحقيقات آن ها به اين تصور قوت بخشيد که اين " سيستم ادراکي " است که اطلاعات وارده را براي فرايندهاي شناختي فراهم مي آورد.

        اندام هاي حسي، اطلاعات خود را به مغز انتقال مي دهند و در آن جا، شناخت با ادراکي مناسب آغاز مي شود.

        نقش اندام هاي حسي، دريافت محرک است. چشم ها براي ديدن، گوش ها براي شنيدن، بيني و دهان براي بوييدن و چشيدن، پوست براي لمس کردن و تمام بدن براي آگاهي در فضا و مکان يا حرکات جنبشي است. وقتي محرکي وجود داشته باشد، اندام هاي حسي مي توانند فعال شوند و اطلاعاتي را که دريافت مي کنند، به پيام هايي تبديل کنند و براي مغز بفرستند.

        اما اگر هيچ محرکي وجود نداشته باشد، هيچ ادراکي هم به وجود نمي آيد. ديدن وقتي صورت مي گيرد که چشم ها با نور تحريک شوند. اگر هيچ نوري نباشد، هيچ چيز ديده نمي شود. از طرف ديگر اگر خود چشم درست کار نکند، بينايي هم معيوب خواهد شد.

        اندام حسي، توانايي تشخيص را فراهم مي آورد؛ وقتي دو شکل متفاوت مانند دو منبع نور، يکي قرمز و ديگري سبز، را مشاهده مي کنيد، چشمانتان تفاوت بين اين دو منبع نوري را تشخيص مي دهد. ميزان نقصي که در اين فرايند وجود دارد، مانع از اين مي شود که مغز محرک هاي رنگي را به طور صحيح دريافت کند. در سيستم اعصاب حسي، هر جا اندام هاي جفتي وجود دارند( مثل چشم ها و گوش ها )، هر دوي آن ها بايد با هم عمل کنند تا ادراکي دقيق به وجود آيد.

        سعي کنيد با يک چشم بسته، توپي را که در فضا به طرفتان پرتاب مي شود، بگيريد.ادراک شما ناقص خواهد بود و دقت لازم را نخواهد داشت؛ زيرا اطلاعاتي که به شما مي رسد، فقط از طريق يک چشم است. وقتي از هر دو چشم استفاده کنيد، اطلاعات از سه بعد به شما مي رسد. ولي يک چشم اطلاعات را فقط از دو بعد انتقال مي دهد. اگر سيستم ادراکي درست کار کند، اندام ها، محرک ها را دريافت مي کنند، عمل تشخيص را انجام مي دهند و پيام هاي دقيقي به مغز مي رسانند. اين فرايند را مي توان " تعريفي مجدد از محرک " ناميد.

        تلفيق

        تلفيق فرايندي است که در آن، مغز تحريکات الکتريکي را دريافت، معناي محرک ها را مشخص و روي آن ها عمل مي کند. مغز مي تواند در مخزن ( حافظه) خود به جست و جو بپردازد تا دريابد اطلاعات جديدي که مي رسند، با کدام يک از تجربيات قبلي او تطبيق دارند. اگر محرکي در يک طبقه بندي از مفاهيمي که قبلاً در مغز مي تواند روي آن عمل کند. اما اگر اطلاعات جديد باشد، تحريکات به صورت مفاهيم جديد در ذهن شکل مي گيرند. ذهن قبل از اين که مفهوم جديد را در يک طبقه بندي جديد جاي دهد، براي پيدا کردن يک همانند براي آن به جست و جو مي پردازد.

        هنگامي که اطلاعات گوناگوني به ذهن مي رسد ، ذهن سه عمل انجام مي دهد:

        1- مفاهيم شکل گرفته قبلي را به ياد مي آورد.

        2- مفاهيم شکل گرفته قبل را به هم ربط مي دهد.

        3- مفاهيم جديدي مي سازد.

        پياژه براي توصيف فرايندي که طي آن، اطلاعات وارد شده با مفاهيم شکل گرفته قبلي تطبيق داده مي شوند، واژه " درون سازي" را به کار برده است. او فرايند شکل گرفتن مفاهيم جديد را " برون سازي " مي نامد. يادگيري واقعي در فرايند برون سازي صورت مي گيرد.

        تحقيقاتي که هب وپن فيلد انجام داده اند، بر فعاليت هاي درون مغز و عملکردهاي آن به مثابه يک سيستم فرايند اطلاقي تأکيد دارند. تفاوتي که مغز با رايانه دارد، اين است که رايانه، فقط اطلاعات را در مخزن حافظه انبار مي کند. ولي مغز تمام محرک ها را مي پذيرد و پس از آزمايش و ارزشيابي، روي آن ها عمل مي کند يا در بسياري موارد، محرک ها را در سطح خود آگاه و ناخودآگاه ، از هم جداسازي مي کند.

        چند لحظه، خواندن اين مقاله را متوقف سازيد و به صداهاي اطراف خود گوش کنيد.مغز شما اين محرک هاي مختل کننده را پس مي زند و به شما اجازه مي دهد روي انتخابتان، که خواندن اين مقاله است، تمرکز حواس داشته باشيد. اگر مغز همه محرک ها را يکسان بپذيرد، شخص زير فشار هرج و مرج ناشي از اين درون دادها، در حد بي حرکتي قرار خواهد گرفت. مغز، نظم و سلامت رواني را با انتخاب داده هايي که مي خواهد به آن ها بپردازد، برقرار مي کند.

        مغز فقط يک ماشين دريافت کننده نيست، بلکه يک وسيله جست و جو کننده نيز هست .در يک اتاق کاملاً تاريک، مغز جوينده نور است. در سکوت نيز، مغز جوينده صداست. مغز به کاوش در محيط و تجربه محرک ها نياز دارد. هر چه حواس بيش تري در يک تجربه درگير شوند، فرد بهتر قادر به ايجاد مفاهيم ذهني از واقعيت مي شود. وقتي درون دادهاي بصري براي ما راضي کننده نباشند، خواستار لمس پارچه، چشيدن شيريني و بوييدن گل مي شويم. کودک در يادگيري خواندن، در مي يابد که از خواندن با صداي بلند، رضايت بيش تري حاصل مي کند تا اين که صرفاً با چشم هايش کلمه ها را بخواند.

        مغز اين توانايي را دارد که به خواست خودش عملي را شروع يا متوقف کند و قادر است مفاهيمي را که همانند سازي و تلفيق شده اند، نظمي ديگر بدهد و مفاهيم جديدي از خودش ابداع کند. آنچه واقعاً بي نظير است، اين است که ذهن مي تواند فکر کردن درباره پنداري را متوقف کند و به پنداري کاملاً جديد بينديشد.

        فرد براي اين که انديشه خلاقي داشته باشد و افکار جديدي خلق کند، بايد مفاهيم موجود در ذهن خود را به صورت ساختاري ديگر در آورد. به بيان ديگر، بايد" سنت هاي ذهني را بشکند" و فراتر از واقعيات موجود بينديشد تا بتواند خلاق شود. به نظر پن فيلد، انسان از کودکي با ذهن خود محيط اطرافش را تجربه مي کند و مشاهدات خود را شرطي مي سازد. اين عملکرد پيچيده است که انسان را از حيوانات ديگر و نيز از رايانه متفاوت مي سازد.

        برون داد

        تا اين زمان، هيچ شيوه دقيقي براي اندازه گيري قواي شناخت پيدا نشده است. فرايند تلفيق، بعضي علائم را به ما مي دهد. تلفيق خلق ايده ها يا مفاهيم در مغز است. اين ايده ها و مفاهيم به سه صورت ظاهر و تلفيق مي شوند : ارتباط، توليد و عملکرد.

        ممکن است، ارتباط به صورت تعامل کلامي باشد و معمولاً توليد به صورت ساختن يک ايده جديد نمود پيدا مي کند و عملکرد هم ظهور يک استعداد است. به طور کلي، فرد براي بروز انديشه هاي پيشرفته، از ترکيب چند شيوه تلفيق استفاده مي کند.

        به نظر سيمپسون و گت من مهارت ها و سازو کارهاي حسي – حرکتي کودک هر چه بيش تر تمرين و آموزش داده شوند، او بيش تر مي تواند حاصل فرايند تلفيق خود را با آنچه فکر مي کند، تطبيق دهد. آنان عقيده دارند که افراد اساساً براي تسهيل فرايندهاي ذهني خود، تعيين هويت خويش، و آزمايش واقعيت، به اظهار وجود نياز دارند.

        بازخورد

        بازخورد عبارت است از بازگشت تفکر فرد و مستلزم تطبيق هايي در فرايند شناخت است. براي مثال، وقتي فردي آواز مي خواند، شنيدن صداي خودش، بازخورد اوست. او مي تواند آواز خواندن را مطابق آنچه مي شنود، ميزان کند. پاداش و تقويت رفتار، نمونه اي از بازخورد است . در آموزش و پرورش، مي توان مواد درسي را به گونه اي برنامه ريزي کرد که به دانش آموز اطلاعات کمي بدهد و بلافاصله تقويت شود. ولي مؤثرترين عامل بازخورد، ارزشيابي خود فرد از اطلاعات است. اين فرايند به فرد اجازه مي دهد تا به طور مستمر، انديشه هايش را آزمايش کند و به مراحل شناخت عالي تري دست يابد. پريبرام، موضوع نياز فرد به بازخورد را مورد بررسي قرار داده و معتقد است، يادگيري واقعي، حافظه و به ياد آوردن وقتي افزايش مي يابد که يادگيرنده بتواند خود را ارزشيابي کند و از نيازهايش به محرک، آگاه گردد.

        هرانساني، از طريق تعامل با محيط خود قادر است، مفاهيم وسيعي ياد بگيرد و ساختار شناختي پيچيده اي را در ذهن خود تکامل بخشد. اگر انسان به سبب محروميت، بي علاقه گي و يا به دليل شکست و ناکامي، به عصبيت دچار نشده باشد يا به نحوي ديگر صدمه نديده باشد، طبيعتاً مي خواهد دنياي خود را درک کند.

        کاربرد برخي مفاهيم در آموزش

        چون اطلاعات از طريق حواس به مغز مي رسند، محيط يادگيري بايد محرک هايي را براي اعضاي حسي فراهم آورد. بهتر است چنين محيطي براي دانش آموز فرصت کاوش و دست ورزي را فراهم سازد. با فراهم آوردن زمينه چنين تجربه هايي، معلم به دانش آموز فرصت مي دهد، از طريق مؤثرترين روش ادراک، به يادگيري بپردازد. اگر قدرت شنوايي کودکي در مقايسه با ديگر حواس او بيش تر باشد، استفاده از روش هاي صدا شناسي براي آموزش خواندن مؤثر ترين روش ادراک، به يادگيري بپردازد. اگر قدرت شنوايي کودکي در مقايسه با ديگر حواس او بيش تر باشد، استفاده از روش هاي صداشناسي براي آموزش خواندن مؤثرتر است. بنابر اين، بسيار مهم است که در هر تجربه، هرتعداد حواسي که ممکن است، به کار گرفته شود. زيرا انسان با يک سلسله تجربه هاي وسيع مفاهيمي را که به دنياي او نظم مي دهد، کامل خواهد کرد.

        درست همان قدر که لازم است معلم براي چند حس محرک فراهم آورد، محرک ها يا درون دادهاي زيادتر از ظرفيت نيز گيج کننده اند و امکان دارد مانع يادگيري شوند. براي بعضي دانش آموزان مشکل است، در کلاسي انباشته از محرک ها کار کنند. معلم بايد مکاني فراهم آورد که در آن جا، دانش آموز بتواند با آرامش و سرعت خاص خودش کار کند. معلم و دانش آموز مي توانند با کمک هم، ميزان تحريک پذيري مناسب و حد گيج کننده محرک ها را تعيين کنند. ميزان شدت صدا يا شلوغي و عوامل مخرب ديد چشم، موجب ناتواني در تمرکز حواس کودکان مي شود.

        بسيار مهم است که معلمان از ميزان درون دادهاي ادراکي در کلاس هاي خود آگاهي داشته باشند تا بتوانند عوامل مخل تمرکز حواس را به حداقل کاهش دهند و انگيزش مناسب را نيز فراهم آورند. وقتي معلم محيطي را آماده مي سازد که براي خود و دانش آموزانش انعطاف پذيري دارد، مي توان چنين محيطي را با شيوه ادراک هر کودک تطبيق داد.

        تفاوتي که بين ديدن و مجسم ساختن وجود دارد، نمونه خوبي از اهميت تلفيق در فرايند تفکر است. اهميت مسأله فقط در اين نيست که کودک بتواند ببيند؛ بلکه بايد بتواند اطلاعاتي را که به مغز او مي رسند نيز، مورد استفاده و تأويل و تفسير قرار دهد. ديدن به تنهايي، درون داد است و مجسم ساختن، ترکيبي از درون داد و تلفيق.

        در مدرسه هاي ما، بيش ترين اطلاعاتي که يک دانش آموز دريافت مي کند، از طريق سمعي و بصري است. اشخاصي که دست اندرکار آزمايش و ارزشيابي بينايي و شنوايي کودک هستند، بايد نهايت دقت را به کار برند تا تيز بيني و تيز شنوي را با فهميدن اشتباه نکنند.

        معلمان اغلب درباره پايين بودن ميزان توجه کودک و ناتواني او در تمرکز حواس شکايت دارند. بايد قبول کرد که اغلب درس ها واقعاً خيلي طولاني هستند. يکي از شيوه هاي بررسي ميزان تمرکز حواس کودک، توجه به مفهوم زمان است. ممکن است مدتي کوتاه در اتاق انتظار يک پزشک، به نظر ساعت ها طول بکشد؛ در صورتي که در يک بازي يا مسابقه ورزشي يا در يک بحث شورانگيز، ساعت ها مثل گذشتن چند دقيقه به نظر مي آيد. اگر دانش آموزان امکان انتخاب رشته هايي را که مايل به مطالعه آن ها هستند، داشته باشند، و فعالانه در جريان برنامه ريزي شرکت کنند، چنانچه فرصت داشته باشند در مورد اموري که به آن ها اثر مي گذارد، تصميم گيري کنند و نيز در صورتي که قادر باشند تصميم هاي خود را اجرا کنند، ميزان توجه آن ها افزايش مي يابد.

        خلاقيت، مستلزم پيشرفته ترين فرايندهاي تلفيق است. براي آموزش مؤثر، معلمان بايد زمينه تجربه کردن را فراهم آورند تا کودکان بتوانند مسائل را حس کنند و براي برخورد با آن ها راهکارهايي بيابند و منابع را بررسي و راه حل پيدا کنند. اين طرز کاوش و يادگيري باعث مي شود که فرد مهارت هاي حل مسأله را که به او کمک مي کند، استعدادهاي خود را براي تفکر خلاق کامل کند، به دست آورد. همچنين او بايد از تجربيات قبلي خود براي تکامل افکار جديد استفاده کند. يک فکر جديد و ابتکاري، از مجموع مفاهيم ذهني که اين فکر جديد از آن ها پديد آمده است، عظيم تر است. مسأله اساسي که بايد مورد توجه معلمان قرار گيرد، اين است که بايد راه هايي بيابند که کودکان بيش تر بينديشند. براي اين منظور، استفاده از روش حل مسأله، مهارت هاي لازم رابرا انديشيدن درباره محيط متغير براي دانش آموز فراهم مي آورد. پس از اين که مسأله اي مشخص شد، شخص بايد مجموعه طرح هايي براي حل آن تهيه کند. او بايد معلوم کند که در جستجوي چيست و چگونه مي خواهد راه حل را پيدا مي کند از ذهن خود به طور کامل تري استفاده کنند.

        يک موضوع قابل توجه در تکامل مهارت هاي انديشيدن، فرايند رسيدن به راه حل مسأله است. مغز اين گنجايش را دارد که با سرعت و حتي بعضي اوقات بيش از حد تصور تصميم گيري کند. يک معلم، اغلب با مشکل کاستن سرعت اين فرايند مواجه است. بنابر اين به جاي اين که خواستار يادآوري محفوظاتي شود که مستلزم پاسخ هاي سريع است، بهتر است از دانش آموزان بخواهد درباره ديدگاه هاي متفاوت فکر و تأمل کنند. در اين صورت است که دانش آموزان را مجبور مي کند از مفاهيم ذهني بيش تري استفاده کنندو از اين طريق، جريان تفکر خلاق را در خود تکامل بخشند. معلم مي تواند از طريق اجازه دادن به دانش آموزان درامر تبادل افکار درباره مسائل و فرضيه هاي ممکن، اين فرايند را تسهيل کند.

        ممکن است نتايج اين تبادل افکار چندان مهم و بادوام نباشد، ولي مهارت هايي که در اين فرايند به دست مي آيد به شخص اين توان را مي دهد که خود را با بسياري از شرايط گوناگون سازگار سازد. بنابر اين، يکي از وظايف اساسي معلم اين بايد باشد که تفکر خلاق را تشويق و تسهيل کند.

        همچنان که هدف ها در آموزش و پرورش بيش تر به سمت انديشيدن خلاق تغيير جهت مي دهند، بايد روش هاي جديدي براي ارزشيابي هدف هاي آموزشي و شيوه هاي نائل آمدن به آن ها تهيه و اجرا شود. بهتراست شرايط امتحان به نحوي باشد که دانش آموز به جاي تکرار جواب هاي معين و يادآوري سنتي انديشه ها، به استفاده از فرايند هاي فکري خود تشويق شود.

        نمونه هاي امتحاني که اين مفهوم را دنبال مي کنند ، عبارتند از:

        1- معلم از دانش آموزان مي پرسد چه مسائلي را تشخيص مي دهند و سپس آن ها را در پيگيري مسأله و رسيدن به نتايج تشويق مي کند. اين شيوه مغاير آن است که دانش آموزان مسائل معلم را حل کنند.

        2- دانش آموز برنامه کار خود را آماده و ارائه مي کند.

        3- از دانش آموزان خواسته مي شود درباره شرايط واقعي، فرضيه پردازي کنند و نظريه بسازند. براي مثال به اين موضوع بپردازند که اگر شرايط تحميل معاهده ترکمن چاي به وجود نيامده بود، اکنون ايران چه وضعي داشت؟ فعاليت هايي از اين قبيل ذهن دانش آموزان را باز مي کند.

        معلمان بايد از دام هاي کلاس، يعني به خاطر آوردن حفظيات و از برخواني، که اولويت يافته ترين ابزار يادگيري دانش آموز است، احتراز کنند. برنامه ريزي و ارزشيابي مشترک دانش آموز و معلم، به تقويت مهارت هاي تفکر و يادگيري کمک مي کند.

        اگر قرار است کلاس درس مکاني باشد که در آن جا دانش آموزان بتوانند انديشه هاي خود را به صورت هاي گوناگون ابراز دارند، وظيفه معلم است تا محيطي فراهم آورد که در آن، ابراز احساس و انديشه تشويق و عوامل بازدارنده حذف شوند. کلاس درس بايد به انواع وسايل آموزشي از قبيل:

        اسباب بازي هاي " ادراکي – حرکتي "، وسايلي که بتوان با دست با آن ها کار کرد و تکاليف حل مسأله مجهز شود. کلاس درس بايد محلي براي ابراز انديشه ها، احساس ها و بصيرت ها باشد. يک کار هنري را مي توان به منزله بيان افکار ، مورد ملاحظه قرار داد.

        اگر معلم نقش يک راهنما را به عهده دارد، بايد وسايلي فراهم آورد که دانش آموزان بتوانند به کمک آن ها ذهنيات خويش را ابراز دارند. براي مثال، يک کار هنري مي تواند افکار و عقايد سازنده آن را بيان کند. وقتي اين ابراز وجود مورد پذيرش و حمايت معلم قرار گرفت، دانش آموز تمايل بيش تري براي استقبال از مخاطرات ابراز وجود پيدا مي کند.

        "خود ارزشيابي" با ارزش ترين شکل بازخورد است. وقتي يک دانش آموز بتواند با نظر انتقادي، نحوه تفکر خود را ارزشيابي کند، رشد بيش تري پيدا مي کند. بنابر اين، بهتر است تأکيدي که در نظام آموزش و پرورش ما بر پاداش و تنبيه مي شود، برداشته شود و به سمت " خود ارزشيابي" دانش آموز جهت گيري کند.

        وقتي دانش آموزان موفقيت را تجربه کنند، اعتماد به نفس و تمايل آن ها براي استقبال از امور مخاطره آميز بيش تر مي شود. معلم بايد به دانش آموزان کمک کند تجربه هاي موفقيت آميز داشته باشند و بر پايه اين تجربيات، تصويري مثبت از خود بسازند. شخصي که اعتماد به نفس دارد، تمايل بيش تري به قبول کارهاي خطير از خود نشان مي دهد. به اين ترتيب، تجربه هاي زيادتري به دست مي آورد که به او امکان مي دهد مفاهيم ذهني بيش تري را در خود تکامل بخشد.

        بازخورد مثبت، مشوق کسب مفاهيم ديگر مي شود. در حالي که بازخورد منفي، مانع شکل گرفتن مفاهيم ذهني است يک معلم بايد زمينه انواع بازخورد هاي مثبت و سازنده را براي تشويق دانش آموز فراهم آورد تا موجب رشد ادراک آن ها شود.

        ممکن است چنين بازخوردي به صورت سؤال باشد و از دانش آموز خواسته شود آنچه را که فکر مي کند يادگرفته است، بررسي کند يا بگويد چه چيزي يادگيري را براي او بهتر مي کند. در اين صورت، معلم قادر خواهد بود به نيازهاي فردي يا گروهي دانش آموزان پاسخ دهد.

        ***

        منابع

        1- آدلر، آلفرد. روانشناسي فردي. ترجمه حسن زماني شرفشاهي .تهران: پيشگام، 1361.

        2- دوتران، ر. پيشرفت مدارس در پرتو تحول روش هاي آموزش و پرورش. ترجمه محمود منصور. تهران: رشد . 1358.

        دکتر عبدالرضا فروغي مبارکه

        مجله رشد معلم ، شماره 2
        زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.

        نظر


        • #5
          تمرکز حواس هنگام مطالعه و روش های تقویت آن

          مقدمه :

          انسان ، به سبب ویژگیهای بی نظیرش در میان همه موجودات ، عنوان اشرف مخلوقات را به خود اختصاص داده است. او استعداد خاص تفکر و یادگیری دارد که به او اجازه می دهد اعمال خاص انجام دهد . نتایج اعمالش را پیش بینی و ارزیابی کند .تغییر و تحولات گوناگون و سریعی را در عرصه علم و فناوری به وجود آورد. آنچنان که به قول تافلر دنیا را به دهکده ای تبدیل کند که اطلاعات را در سریع ترین زمان ممکن از قاره ای به قاره دیگر انتقال دهد .

          بنابراین بر اثر پیشرفت سریع و غیر قابل انتظاری که در قلمرو دانش و فناوری طی چند قرن اخیر نصیب انسان شده است حجم اطلاعات و دانسته های بشری روز به روز به طور سر سام آوری در حال افزایش است. بر دانش آموزان و دانشجویان لازم است که هرچه سریعتر خود را با این تغییر و تحولات همگام سازند. در این راستا، بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان کوشش زیاد می کنند . بسیار مطالعه می کنند اما به دلیل عدم توانایی در تمرکز حواس، هنگام مطالعه نمی توانند به نتیجه دلخواه دست یابند.

          تمرکز در لغت یعنی تراکم ، فشردگی مجموعه، چکیده، تمرکز در اصطلاح یعنی حفظ و نگهداری توجه و تمرکز حواس ، روی موضوعی معین ، بدون تمرکز حواس ، یادگیری مثمر ثمر نخواهد بود . بنابر این همه افراد توانایی تمرکز دارند و تمرکز نسبی است یعنی کسی نمی تواند ادعا کند کاملا حواس پرت است ویا همیشه تمرکز حواس دارد.

          تمرکز گاهی ساده است و گاهی مشکل. تمرکز در موضوع هایی که نیاز به تفکرو تجزیه و تحلیل دارند مشکل و تمرکز در موضوع هایی که جنبه ی تفریحی و سرگرمی دارند ، بسیار آسان است.

          تمرکز حواس:

          یعنی عوامل حواس پرتی را به حد اقل رساندن… تمرکز هر شخص به نسبت کاهش عوامل حواس پرتی او افزایش می یابد و بنا به تغییرات موقعیت ذهنی و محیطی او تغییر می کند . بیشتر افراد گمان می کنند که تمرکز یک امر ذاتی و تغییر آن ناممکن است ، در حالی که تمرکز یک امر اکتسابی است و باید هر روز پرورش و جهت داده شود و هر کس با هوش عادی خود می تواند به آن دست یابد. پس برقراری تمرکز حواس به میزان کاهش عوامل حواس پرتی بستگی دارد . یعنی هر چه عوامل مزاحم و مخل تمرکز بیشتر باشند توانایی حفظ تمرکز حواس کمتر است و بر عکس. لذا حواس پرتی ؛ یعنی خارج شدن از روند مطالعه یا جریان کا ری و فرو رفتن در افکار و تخیلات و یا انجام کار دیگر.

          منشاء حواس پراگندگی:

          حواس پرتی یا منشاء ذهنی و درونی دارد و یا منشاء بیرونی و محیطی
          حواس پرتی درونی و ذهنی: عبارت است از اشکالات فکری انسان و اندیشه هایی که موانعی بر سر راه توجه دقیق به مطالعه و تمرکز حواس ایجاد می کنند. این موقع شامل مواردی از قبیل: درد، رنج، غم وغصه ، نگرانی، گرسنگی و تشنگی ، سردی و گرمی ، ترس و خشم و شادی ، سردرد و … می باشد

          حواس پرتی بیرونی و محیطی:

          آنچه که به محیط پیرامون فرد ارتباط پیدا می کند و یا تحریکات غیر عادی که توسط حواس مختلف انسان ایجاد می شوند مانند نور شدید و نور ضعیف ، صداهای ناهنجار، روشن بودن رسانه ای صوتی و تصویری و نظایر اینها ممکن است فرایند تمرکز حواس را با اشکال مواجه کنند. رهایی از حواس پرتی و ایجاد تمرکز حواس در افراد مختلف ، متفاوت است و به حالت درونی ، تجربه ها مکان و موقعیت آنها بستگی دارد. . برخی از افراد اظهار می دارند که من آدم کاملا حواس پرتی هستم و برخی دیگر می گویند نمی توانم تمرکز حواسم را به روی کاری حفظ کنم . در حالی که این تفکر غلط است و هیچ کس نباید خود را فردی کاملا حواس پرت یا فاقد تمرکز حواس بداند بلکه بهتر است وقتی که تمرکز حواس فردی دچار اختلال شد ، بگوید در این لحظه و در محیط فعلی حواس پرتی من بیشتر و میزان تمرکزمن کمتر است. لذا حواس پرتی بیشتر علل درونی دارد و به طبیعت خود فرد، ویژگیها، حالات روحی و روانی، و عادات فردی بستگی دارد.بی شک حواس پرتی بیرونی آسانتر از عوامل حواس پرتی درونی بر طرف می شود .پس می توان بدون توجه به عوامل محیطی مانند : سرو صدای زیاد، شلوغ بودن محیط و حتا داخل مترو، سرویس و هنگام مسافرت تمرکز حواس خود را حفظ کرد . اما نمی توان در حال گرسنگی و یا تشنگی شدید، نگرانی و ناراحتی و دگرگونی فکر و اندیشه با تمرکز مطالعه کرد و یا کار دیگری را با تمرکز انجام داد و مطالعات و یا تجربیات زیادی این موضوع را تائید کرده است که یک انسان می تواند در محل پر سرو صدا و نا آرامی با تمرکز و توجه کافی مطالعه کند.

          روشهای تقویت تمرکز حواس:

          تمرکز حواس هنگام مطالعه کلید اصلی و اساسی درک و فهم مطالب است. و کلید اساسی تمرکز حواس استفاده از روشهایی است که باعث تقویت و پرورش ومهارت در برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شوند. بنا براین بدون تمرکز حواس ممکن است درک و فهم مطلبی که فقط یک ساعت وقت لازم داشته باشد ، ساعتها وقت بگیرد اما به خوبی فهمیده نشود و امر مطالعه بی فایده است و اثر مثبتی نخواهد داشت. لذا کاربرد روشها و فنونی که به خواننده کمک می کند تا هنگام مطالعه فعال باشد ، تمرکز حواس را تقویت و مهارت فرد را در ایجاد تمرکز حواس هنگام مطالعه افزایش می دهد این روشها عبارتند از:

          آمادگی برای مطالعه: برای شروع مطالعه ، ابتدا بایستی خود را از جهات گوناگون آماده کرد، زیرا حداکثر آمادگی ، مقدمه ای برای علاقمندی به مطالعه، ایجاد تمرکز حواس و یادگیری بهتر می باشد. منظور از آمادگی پیدایش تمام شرایطی است که شخصی را قادر می سازد تا با اطمینان به موفقیت و اعتماد به نفس، به تجربه خاصی بپردازد .

          آمادگی بدنی: به رشد و تکامل طبیعی بدن ، تندرستی و نداشتن نقصهای بدنی مربوط است. گاهی وجود بیماریهایی مانند زخم معده، میگرن، سردرد و نظایر اینها باعث از بین رفتن تمرکز حواس و مانع مطالعه فرد می شود و فرد تا به دست آوردن تندرستی کامل قادر به برقراری تمرکز حواس و مطالعه ثمر بخش نیست و انگیزه کافی هم برای مطالعه ندارد.

          آمادگی ذهنی: آمادگی ذهنی را می توان از خصوصیاتی نظیر رشد گویای سالم ، قدرت تفسیرو تعبیر اشکال ، توانایی درک همانندیها و نا همانندیها میان کلمات و … شناخت دانست .

          آمادگی اجتماعی: به ماهیت و وسعت تجارب فرد بستگی دارد که می توان آنرا با تجربه و تحلیل زمینه خانه و خانوادگی ، محیط وسیع اجتماعی که او در آن تجربه اندوخته است و تربیت پیشین او تعیین کرد.

          آمادگی روانی: آمادگی روانی به شکل پیچیده ای با رشد و تکامل بدنی ، ذهنی و اجتماعی آمیخته است . خستگی، بی قراری ، بی تابی، کوتاهی زمان، دقت نداشتن تمرکز در مطالعه ، واکنشهای منفی نسبت به خود و دیگران ، ضعف اعتماد به نفس و نظایر آنها همگی نشانه نبودن آمادگی روانی ، بدنی ،ذهنی و اجتماعی دانش آموزان و دانشجویان ، اجرای برنامه های آموزشی ، تمرکز حواس و فرایند یادگیری را آسانتر و مطلوبتر می کند.

          داشتن علاقه به مطالعه:

          مطالعه ثمر بخش از دو عامل متاثراست: یکی علاقه نسبت به مطالب خواندنی ، دیگر کاربرد ماهرانه فنون مطالعه نسبت به مطلب خواندنی سبب می شود تا شخص به مطالعه بیشتر بپردازد ، مطالعه بیشتر منجر به بهتر شدن فنون مطالعه می شود ، کاربرد فنون بهتر ، مطالعه را آسانتر ، سریعتر و لذت بخش تر می سازد؛ در نتیجه علاقه خواننده نسبت به مطالعه افزایش می یابد. پس تا زمانی که فرد تمایل یا علاقه به انجام کاری نداشته باشد نمی تواند برانگیخته شود. لذا وقتی خواننده به موضوعی علاقه مند می شود، خود به خود بر آن تمرکز می کند، بیشتر دقت می کند و به راحتی مطالب را به حافظه می سپارد و بعدا هم خیلی راحت به خاطر می آورد .پس ازعلاقه پیدا کردن نسبت به مطالب، گام بعدی تعیین هدف مطالعه است زیرا هدف زیر بنای انجام کاری است و به فعالیت انسان جهت و نیرو می دهد . هدف ارزشمند، فرد را به خواستن و طلب کردن وادار می کند و نیروی لازم را برای فعالیت در وی بوجود می آورد وسبب پیدایش تمرکز در او می شود . لذا هر فرد برای مطالعه باید هدف مشخصی داشته باشد.« زیرا تعلیم و تربیت علم اهداف است و همه بر این باورند که بدون داشتن هدف، یادگیری کاری بس دشوار و غیر ممکن است» همانطور که فرانکین معتقد است انسان بدون هدف مانند گلوله ای است که بدون هدف شلیک می شود . علاوه بر آن مطالعه بدون هدف یکی از عادات غلط مطالعه بشمار می رود .

          تعیین زمان و مکان مطالعه:یکی از راه های برقراری تمرکز حواس این است که مطالعه در آن ساعت از روز انجام گیرد که برای فرد مناسبتر است. اما تعیین مناسبترین زمان برای مطالعه کاری دشوار است و به عادات فردی بستگی دارد. برخی افراد عادت دارند تا نیمه های شب بیدار بمانند و با استفاده از سکوت و آرامش شبانه با خیالی راحت و آسوده مطالعه کنند برخی دیگر عادت دارند شب زود بخوابند و صبح زود از خواب بیدار شوند وبه مطالعه بپردازند. با این توصیف تعیین زمان و مقدار مطالعه باعث آگاهی از تمام زمینه مطالعه ، برقراری تمرکز حواس، عدم سردرگمی، جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی و فهم بهتر مطالب می شود.

          وا لتر پارک در کتاب خود به نام « چگونه درس بخوانیم؟» چنین می نویسد: « موفقیت یا عدم موفقیت شما در تحصیلات دانشگاهی ، مستقیما به این امر بستگی دارد که چگونه از وقت خود استفاده می کنید ؟ موفقیت در دانشگاه و البته در مقاطع تحصیلی پایین تر نیز بستگی به استفاده اشتباه از زمان دارد .» «محیط آشنای یک اتاق مشخص، در حین مطالعه موجب انصراف کمتر و تمرکز بیشتر حواس می شود ،زیرا لوازم آن اتاق هر روز پیش چشم شما است و کمتر توجهتان را به خود جلب می کند . به علاوه اگر هر روز به وقت مطالعه در اتاق معینی بودید کم کم ذهنتان عادت می کند که به محض رسیدن به آن اتاق آماده تمرکز حواس و فراگیری شود. » بنا براین ثابت بودن مکان مطالعه و مشخص بودن آن به علت دسترسی به آن و فراهم بودن وسایل مورد نیاز از قبیل کتب درسی ، دفاتر، کتاب لغت، خط کش، قلم و نظایر آن جهت مطالعه موجب تمرکز حواس بیشتر و آمادگی ذهنی هنگام مطالعه می شود. پس یکی از بهترین راه های برقراری تمرکز اختصاص دادن یک اتاق مجهز به آنچه لازم دارید ، در موقع مطالعه است. این اتاق خیلی زود مناسب تمرکز و یادگیریتان شده و کار شما را به طور خودکار راحت تر می کند و بعد برایتان یک عادت مفید می شود. « برای داشتن تمرکز به هنگام مطالعه ابتدا باید خود را از دنیای خارج جدا کنید و محیط مناسبی برای مطالعه بر گزینید . چنین محیطی باید آرام، روشن و دارای هوای مناسب باشد. هیچ چیز به اندازه سر و صدا ، خسته کننده و مانع تمرکز حواس نیست. ایجاد محیط کار مناسب، به دلیل ایجاد آرامش و شرایط مناسب اهمیت دارد و زمینه ای است برای تمرکز و دقت». در همین رابطه می توانید مقاله بهداشت مطالعه را نیز بخوانید.

          یاد بگیر که بگویی «نه»:

          « زمانیکه تصمیم گرفتید باید مطالعه کنید اما دوستان یا هم اتاقی های شما در خواست می کنند که دور هم جمع شوید ؛ هنر گفتن «نه» را در خود تقویت کنید . اگر این اراده در شما ضعیف است ، می توانید روی در اتاق مطالعه خود بنویسید « مزاحم نشوید» اگر موفق نشدید می توانید کارهای دیگری انجام دهید که نشان دهد شما دوست ندارید که کسی باعث از هم گسیختن افکار شما شود».

          ترک افکار منفی و داشتن افکار مثبت:

          مطالعه عمیق و یادگیری ثمر بخش وقتی حاصل می شود که فرد تصور مثبتی از خود داشته باشد و به خود اعتماد کند . زیرا اعتماد به خود در موفقیت مؤثر است و مهارت را بیشتر و نیرو را افزایش داده و مغز را سالمتر می کند . وقتی می خواهید کاری انجام دهید از گفتن کلماتی همانند : نمی خواهم ، نمی دانم، نمی توانم بپرهیزید. جمله« این کار محال» است را از دفتر زندگی خود خط بزنید ، ترس و بدگمانی و بی ارادگی را از ذهن خود دور کنید . هرگز به خویشتن اجازه ندهید که هیجانات و افکار منفی شما را در خود غرق سازد و تمرکز حواس شما را مختل کند. اعتماد به نفس داشته باشید و پیوسته به نزد خود تکرار کنید که قادر به انجام کار هستم ، می توانم انجام دهم و باید انجام دهم . بدین طریق تفکر مثبت را در خود پرورش دهید. قوی بودن اعتماد به نفس احساس شعف و شادی را در شما بوجود می آورد و در حالت شادمانی از تمرکز حواس خوبی برخوردارید. بهتر فکر می کنید، بهتر مطالعه می کنید و نتیجه کارتان بهتر می شود.

          مارگریت کوربت می نویسد « انسان در بحر اندیشه های خوشایند حافظه بهتری پیدا می کند و ذهن در حالت آرامی قرار می گیرد و میل به یادگیری را در خود بوجود می آورد» لذا خودپنداری مثبت مهمترین کمک برای تمرکز و یادگیری است. اگر بتوانیم تصورات غلط ومنفی را از ذهن خود دور نموده و تصورات مثبت را جایگزین کنیم ، می توانیم علاقه به مطالعه و یادگیری را در خود ایجاد کنیم چرا که علاقه به مطالعه شرایط اصلی و اساسی ایجاد تمرکز حواس به هنگام مطالعه است .
          آلفردآدلر روانشناس مشهور ، در دوره جوانی در درس ریاضی بسیار ضعیف بود. معلمش این موضوع را با والدینش در میان گذاشت آنها باور کردند که آد لر در درس ریاضی ضعیف است ، آدلر هم این موضوع را پذیرفته بود . یکی از روزها که معلم مسئله ای را روی تخته نوشته بود و شاگردان کلاس از حل مسئله عاجز مانده بودند ، آدلر جواب مسئله را پیدا کرد ، پای تخته رفت و در میان حیرت همگان مسئله را حل کرد . فهمید که توانایی درک و فهم مطالب درس ریاضی را دارد ، استعدادش را باور کرد، تصورات مثبت را جایگزین تصورات منفی کرد و از آن به بعد یکی از دانش آموزان ممتاز درس ریاضی شد.

          طرح سئوال:

          طرح سئوال یکی از شیوه های مطالعه دقیق و فعالانه است که در تمام اوقات مطالعه، مفید است. طرح سئوال پیش از مطالعه دقیق، فرد را وادار می کند تا به طور فعالانه و با تمرکز و دقت کافی و با انگیزه و علاقه به مطالعه بپردازد . طرح سئوال هنگام مطالعه یکی از روشهایی است که خواننده را فعال و به طور عمقی او را در گیر مطالعه می کند وسبب برانگیختن جدیت و تلاش وی به هنگام مطالعه می شود و فرد برای یافتن پاسخ به سئوالات بایستی تمرکز حواس خود را حفظ نماید ، زیرا در هنگام مطالعه ، نمی توان بدون تمرکز پاسخ سئوالات را پیدا کرد. بعد از خواندن مطالب با طرح سئوال می توان میزان فراگیری خود را ارزش یابی نموده و به نقاط قوت و ضعف خود پی برد و سبب ایجاد نظر انتقادی نسبت به مطالب در فرد می شود. خواننده در مطالعات بعدی برای از بین بردن نقاط ضعف خود با دقت و تمرکز بیشتری مطالعه می کند.

          آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری:

          « برخی از والدین به طور مدام به فرزندان خود می گویند درس بخوانید، مطالعه کنید، ولی هرگز نمی گویند چگونه مطالعه کنید و روشهای صحیح مطالعه را نمی دانند» بنابر این آگاهی از شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری چون: تند خوانی ، عبارت خوانی، خواندن اجمالی ، خواندن تجسمی، و … به خواننده کمک می کند تا تمرکز حواس خود را هنگام مطالعه حفظ نمایند

          تند خوانی:

          تند خوانی باعث توجه و تمرکز بیشتر و فهمیدن مطالب و در نتیجه باعث یادگیری بهتر می شود . فکر و ذهن ما قادر است هزاران کلمه را در دقیقه از خود عبور دهد ولی اگر سرعت مطالعه ما پائین باشد، ذهن وقت اضافی می آورد و ناچار به این شاخه وآن شاخه می پرد و در نتیجه حواس پرتی ایجاد می شود . اما مطالعه سریع و یا تند خوانی فرصت جولان به ذهن نمی دهد و سبب برقراری تمرکز حواس هنگام مطالعه می شود.

          عبارت خوانی :

          عبارت خوانی یعنی خواندن عبارات و جملات به عوض خواندن کلمات . عبارت خوانی به نوع دیگری به تمرکز حواس کمک می کند. از این طریق خواننده باید با سرعتی که نزدیک به سرعت اندیشیدن اوست، بخواند. اگر سرعت آنقدر کم باشد که ذهن از حالت فعال بودن باز بماند ، احساس دلزدگی ایجاد می شود و چیزهای دیگری ذهن فرد را مشغول می کند و از روند مطالعه خارج می شود . بنا بر این اگر سرعت خواندن با سرعت اندیشیدن هماهنگ باشد باعث افزایش تمرکز حواس می شود.

          خواندن اجمالی:

          روش خواندن اجمالی مبتنی است بر یک نمونه گیری سریع از نکات اساسی و صرف نظر کردن از جزئیات، در این روش خواننده مطالب را سازمان بندی می کند ، آنگاه هدف از مطالعه خود را مشخص نموده و مقدار زمان مطالعه و میزان دشواری کتاب را تخمین می زند و سپس از طریق سئوال کردن، کنجکاوی ، علاقه، دقت و تمرکز حواس فرد ، افزایش میابد.

          خواندن تجسسی:

          منظور از روش تجسسی طرح انواع سئوالات جزئی و کلی و مطالعه عمیق و اثر بخش در جهت دست یافتن به پاسخ این سئوالات است … کسی که به دنبال چیزی می گردد به احتمال بیشتری آن چیز را پیدا می کند لذا هدف خواندن تجسسی افزایش دامنه تمرکز و درک عمیق تر معانی است . به همین دلیل خواندن تجسسی تمرکز حواس و علاقه فرد را افزایش می دهد و به او کمک می کند تا مطالب دشوار را تجزیه و تحلیل نموده و آنها را بهتر بفهمد. فهمیدن مطالب موجب تحکیم آنها در حافظه می شود پس خواندن تجسسی برای غلبه بر تنبلی ، حالت کسلی، پرتی حواس، از طریق تحریک حس کنجکاوی و شرکت فعالانه در مطالعه به کار می رود.

          جدیت در مطالعه:

          به محض نشستن پشت میز مطالعه خواندن را با جدیت شروع کنید ، چرا که اگر سریع مشغول به کار مطالعه شوید ، تمرکز حواس زود به دست می آید « این ضرب المثل چینی را به یاد داشته باشید که: فتح ستارگانی که هزاران فرسنگ از ما دور هستند با بر داشتن قدم اول امکان پذیر است» شک و تردید حاصلی جز حواس پرتی یا انحراف حواس و تسلیم به تخیلات واهی ندارد ، اجازه ندهید چیزی جز مطالعه ذهن شما را مشغول کند . با خود تصمیم بگیرید تا مقدار زمانی را برای مطالعه مشخص کنید و خود را به مدت زمانی خاص محدود کنید . در این زمان از مطالعه دست نکشید ، به مطالعه ادامه دهید ، اما زمان مطالعه را طولانی نکنید بیهوده وسواس به خرج ندهید ، بهانه تراشی نکنید به خود تلقین کنید که فرد با اراده ای هستید و می توانید هر درسی را به خوبی یاد بگیرید. جدی باشید و با علاقه و انگیزه مطالعه کنید تا هنگام مطالعه دچار حواس پرتی نشوید.

          استفاده از رهنما:

          یکی از شیوه های برقراری تمرکز حواس، استفاده از یک رهنما چون ؛ انگشت سبابه، مداد و … به هنگام مطالعه است . زیرا استفاده از یک رهنما هنگام مطالعه باعث تمرکز حواس بهتر ، افزایش سرعت مطالعه، عادت به روان خواندن، جلوگیری از برگشت دوباره خوانی و اتلاف وقت و جلوگیری از خستگی چشم و ذهن می شود.

          خط کشیدن زیر مطالب مهم:

          استفاده از این روش یکی از شایعترین راهبردی است که اغلب دانش آموزان و دانشجویان از آن استفاده می کنند.

          لذا هنگام مطالعه باید با استفاده از یک مداد ، ایده ها و مطالب مهم و اساسی را علامتگذاری نمود. زیرا برای مشخص نمودن ایده ها و مطالب مهم و اساسی و خط کشیدن زیر آنها لازم است با تمرکز حواس و دقت خاصی به مطالعه مشغول شد. پس خط کشیدن زیر مطالب مهم باعث برقراری تمرکز حواس و جلوگیری از حواس پرتی می شود.

          یاداشت برداری هنگام مطالعه:

          یاداشت برداری نوعی تکرار درس است که هم سبب تمرکز حواس و هم موجب بیشتر به خاطر سپردن مطالب می شود . یاداشت برداری خوب ، کاری جدی و فعال است که با اندیشیدن ملازمه دارد ، لذا برای یاداشت برداری باید هنگام مطالعه فعال بود و لازمه فعال بودن ، داشتن تمرکز حواس است و برای برقراری تمرکز حواس جهت نوشتن ، هماهنگی چشم و مغز به منزله نوعی یادگیری تجسمی چند بعدی با قدرتی بی نظیر است که تمرکز حواس را تقویت نموده و فهم مطالب و سرعت یادگیری را افزایش می دهد.

          پیشنهادات:

          سعی کنید با ایجاد انگیزه های نیرومند و در نظر گرفتن اهدافی که برایتان مهم و جالب توجه است نسبت به مطالعه در خود شوق و علاقه ایجاد کنید. زیرا علاقه داشتن نسبت به موضوعی سبب تمرکز حواس در هنگام مطالعه آن موضوع می شود.

          موقعیتهایی که نمی توانید در آنها تمرکز حواس داشته باشید ، تجزیه و تحلیل کنید ، احساسات خود را مورد بررسی قرار دهید و بدانید که چه عواملی افکار شما را دگرگون می کنند. افکار منفی و بیمارگونه را از خود دور کنید و هر موقعیت را تا حدی که می توانید به طور منطقی تعبیر و تفسیر کنید.

          موضوعهای مطالعاتی خود را تقسیم بندی کنید یعنی هر موضوعی را که می خواهید مطالعه کنید، آن را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کرده و به تدریج در زمانهای مختلفی آنها را مطالعه کنید.
          هر وقت مصمم شدید مطالعه کنید یا کار دیگری انجام دهید ، بکوشید بر عزم خود پا بر جا باشید تا آن کار را به اتمام برسانید .

          زمانهای مطالعه خود را با فعالیتهای متنوع تقسیم نمائید تا اینکه بتوانید تمرکز حواس خود را برای مدت زمان طولانی تری حفظ کنید و مطالعه را در آن ساعت از روز انجام دهید که برای شما مناسب تر است .

          استفاده از یک استراحت کوتاه در هر ساعت، انرژی لازم برای حفظ تمرکز حواس را برای مدت زمانی طولانی تر در اختیار فرد می گذارد.
          هرکاری به جای خویش نیکوست پس برنامه مطالعاتی داشته باشید و برای هر کاری وقت به خصوص تعیین کنید.

          -با آگاهی ازفنون مطالعه و بکارگیری آنها در هنگام مطالعه در خود ایجاد تمرکز کنید زیرا کاربرد فنونی که خواننده را در عمل مطالعه فعال می سازد، کلید اساسی ایجاد تمرکز است.

          به جای اینکه بکوشید دنیای خارج را تغییر دهید ، خود را تغییر دهید و لازم نیست که دیگران و یا رفتار آنها را مطابق دلخواه خویش تغییر دهید.

          چند برگ کاغذ روی میز مطالعه خود داشته باشید و مواردی از افکار منحرف کننده و مزاحم را یاداشت کنید و بعد از مطالعه نسبت به حل آنها در حد امکان اقدام نمائید.
          ممکن است حواس پرتی شما ناشی از گرسنگی و تشنگی شدید، بی خوابی ، خستگی، و یا علت یا علل درونی دیگری باشد، در چنین موقعیتی هرگز مطالعه نکنید.

          هنگام مطالعه لباس راحتی به تن کنید ، لباسی که نه بسیار زبر باشد نه بسیار نرم ، نه بسیار گشاد باشد نه بسیار تنگ.

          مطالعه در حالتهایی نظیر دراز کشیدن ، به پشت خوابیدن، در حال راه رفتن تکیه زدن به دیوار و امثال اینها مفید نمی باشد. زیرا در چنین موقعیتهایی نمی توان تمرکز حواس خود را حفظ نمود ، بنابراین هنگام مطالعه سعی شود خم شدن کمر عادت نشود و فاصله کتاب تا چشم سی سانتیمتر باشد.

          محرکهای محیطی از قبیل صدای رادیو، تلویزیون، تلفن و… که باعث حواس پرتی شما می شوند از موقعیت مطالعه خود حذف کنید.

          بهترین وضعیت برای درس خواندن نشستن پشت میز مطالعه می باشد و بدترین وضعیت درازکش می باشد چرا که در این وضعیت، فرد سریع از حال و هوای مطالعه خارج می شود و تمرکز حواس خود را از دست می دهد.

          محل مطالعه باید از هر نظر مانند نور ، دما، درجه حرارت و … مناسب باشد.

          انگیزه بسیار بالایی برای مطالعه داشته باشید زیرا افرادی که دارای انگیزه بسیار بالایی هستند می توانند تمرکز حواس خود را برای چندین ساعت حفظ کنند.


          ***

          منبع:تبیان
          زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست،امتحان ریشه هاست.

          نظر


          • #6
            چند آموزه ی دیگر درباب روانشناسی یادگیری
            1– تقسیم بندی کارهای روزانه تقسیم بندی کارهای روزمره به دو دسته ی ضروری و غیر ضروری و انجام یک برنامه ریزی حساب شده برای انجام هرکدام می تواند تاثیر بسزایی بر روی قدرت تمرکز شما بگذارد . اساسا هر زمانی که فرد کارها و مباحث ذهنی اش منظم و طبقه بندی شده باشد تمرکز و تسلطش بر امور افزایش می یابد چه در هنگام انجام کارهای روزمره ، چه در هنگام مطالعه و چه هنگام انجام تست تمرکز خلبانان یا هرگونه و نوع دیگر بازی تمرکز . بهترین زمان برای تقسیم بندی کارهای روزانه همان ساعات ابتدایی شروع روز است چرا که هم ذهن آسوده است و هم این که بدون از دست دادن ساعات بعدی می توان برنامه ریزی منسجمی صورت داد .

            2 – تنهایی
            هر روز و هر روز چند بار به تصویر مورد علاقه تان دقایقی نگاه کنید سپس چشمانتان را ببندید و به تصویر مورد نظر فکر کنید تا کلیات آن را به یاد بیاورید و به تدریج با گذشت روز ها سعی کنید جزییات بیشتری از آن را بازسازی نمایید . این تمرین یکی از تمارین عملی و شناخته شده ی افزایش تمرکز حواس می باشد .

            3 – بازسازی تصاویر
            به تصویر دلخواه خود چند بار در روز برای دقایقی نگاه کنید بعد چشمانتان را ببندید و تصویر را در ذهن خود باز سازی نمایید . ابتدا کلیات تصویر را در ذهن پرورش بدید و تدریجا وارد جزئیات شوید تا این که کاملا با چشمان بسته تصویر را به وضوح ببینید .

            4 - تیک تاک ساعت

            این تمرین را قبل از بازی تمرکز انجام دهید ( البته بهتر است برای کسب نتیجه ای درست تر قبل و بعد از انجام این تمرین تست تمرکز از خود بگیرید ) و تاثیر آن را در کسب تمرکز مشاهده کنید . برای انجام این تمرین کافی است هر روز چند بار و هر زمان چند دقیقه در محیطی ساکت و آرام به صدای تیک تاک ساعت گوش فرا دهید و به تدریج در محیط های شلوغ تر این تمرین را انجام دهید تا نتیج موثر آن را در خود بیابید .

            نظر

            صبر کنید ..
            X