اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

عبدالمحمود رضوانى: دشواری هاى ترجمه

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • عبدالمحمود رضوانى: دشواری هاى ترجمه

    مهرى حقانى
    به نظر مى رسد آموختن زبان انگليسى چند سالى است به مسأله اى مهم در روابط اجتماعى انسانها تبديل شده است. اما داستان فراگيرى زبان انگليسى در ايران كه تنها يك زبان نيست و بلكه ابزار رشد، پيشرفت، تجارت و ورود به دنياى جديد است، طولانى است. از واكنش هاى ايدئولوژيك گرفته تا روشهاى كهنه و غريب در آموزش و پرورش كشور. وضعيت ترجمه زبان انگليسى نيز در ايران نابسامان است و آنها كه تصور مى كنند مترجمان خوبى اند گاه اشتباهات فاحشى دارند.

    دكتر عبدالمحمود رضوانى سالهاست به تدريس اين زبان اشتغال دارد و بيشتر ساعى خود را در آموزش مهارتهاى ترجمه همزمان به ويژه ريشه شناسى زبان انگليسى گذاشته است. براى يك دوره كوتاه دبيركل انجمن مترجمان ايران بوده و كتب متعدد آموزشى تأليف كرده است. گذشته از آنكه به خوشنويسى، موسيقى و ورزش نيز مى پردازد. گفت وگوى پيش رو، هرچند گذرا، اما مقدمه اى بر درس ناآموخته زبان انگليسى در كشور ماست.



    ترجمه كليد زبانى فرهنگهاست. در اين ميان ترجمه همزمان چگونه چنين نقشى را بازى مى كند و چه ويژگى هاى منحصر به فردى پيدا مى كند؟
    نخست بايد بگويم كه ترجمه به ۲ زيرشاخه تقسيم مى شود، ترجمه مكتوب كه ترجمه كتاب و... را دربرمى گيرد و ترجمه شفاهى كه به ۲ زيرمجموعه ترجمه حضورى و همزمان تقسيم مى شود. ترجمه حضورى به اين صورت است كه بين ۲ مقام يا مسؤول مترجم ايفاى نقش مى كند و ترجمه به شكل حضورى و پى درپى انجام مى گيرد. اما كار ترجمه در سمينارها و كنفرانس ها به اين صورت است كه همان موقع كه شخص حرف مى زند شخص ديگرى ترجمه مى كند. به اين عمل ترجمه همزمان مى گويند. ترجمه همزمان كار سختى است. شخص در حالى كه ذهنش جمله قبلى را ترجمه مى كند، گوشش جمله فعلى را مى شنود يعنى گوشش با جمله فعلى و ذهنش با جمله قبلى مشغول است. ذهن در اينجا ۲ كار را پردازش مى كند. تازه مشروط به اين است كه اگرنه به طور مطلق اما به طور نسبى به موضوعى كه در آن مورد صحبت مى شود، اشراف داشته باشد. اگر در مورد موضوع مورد بحث سررشته اى وجود نداشته باشد، كار خيلى مشكل تر مى شود. پس مترجم بايد علاوه بر اينكه به ۲زبان احاطه دارد، به موضوعى كه قابل بحث است هم احاطه داشته باشد. در ترجمه همزمان نكات ديگرى هم مطرح هستند كه عوامل فرازبانى هستند، مانند سرعت انتقال مترجم. سرعت بيان گوينده ممكن است زياد باشد، به شكلى كه مترجم به رغم تسلط به دو زبان به سرعت گوينده نرسد. يا اصلاً لهجه شخص مفهوم نباشد. پس سرعت انتقال شخص خيلى مهم است چون در لحظه ترجمه مى شود.

    تفاوت ديگر آن است كه در ترجمه مكتوب به دهها فرهنگ لغت و منبع دسترسى داريد اما در ترجمه همزمان ديگر اين فرصت نيست. اولين فرصت، آخرين فرصت تان است. ديگر فرصت اصلاح نيست. چون سرعت گفت وگو زياد است به سرعت انتقال و احاطه به موضوع نياز است. اصولاً بين زبان مرجع و زبان مقصد اختلاف وجوددارد. مثل اختلاف ساختارهاى دستور زبان. در هر صورت برگزارى سمينارها بدون نياز به ترجمه همزمان ممكن نيست. در سازمان ملل، سمينارها و كنفرانسهاى بين المللى، اين كار به قدرى حياتى است كه گاهى يك لغت يا ترجمه اشتباه ممكن است كل داستان را به هم بزند، حتى ممكن است رابطه دولت را به هم بزند. نكته آن است كه لغت ها بار معنوى دارند. مثل كنجكاو و فضول. اما گاهى اوقات، شخص مترجم به دليل علم كمى كه دارد، لغتها را جابه جا ترجمه مى كند، يك لغت منفى را به جاى مثبت به كار مى برد. يا برعكس.

    به اين رشته از ترجمه در كشور ما چگونه پرداخت شده است؟
    در ترجمه نكته مهم شاخه شاخه كردن ترجمه است. يكى از مشكلات ترجمه در ايران اين است كه يك مترجم خاص براى هر سمينارى مى رود. چطور ممكن است يك نفر هم در پزشكى ، هم در اقتصاد تبحر داشته باشد. لازمه اش اين است كه ترجمه تخصصى شود. يك پزشك بايددر سمينار پزشكى ترجمه كند و به همين ترتيب ديگر رشته ها... چون در ترجمه يك زبان مبدأ و يك زبان مقصدداريم. مترجم بايد به اين ۲زبان اشراف داشته باشد و آن را به صورت علمى ترجمه كند. در كشور ما، ترجمه همزمان در سمينارها بسيار كاربرد دارد، اما خيلى ضعيف هستيم و مترجم هاى خوب نداريم. زمانى در انجمن مترجمان اين كار را مى كرديم. يك بانك اطلاعاتى از مترجمان داشتيم، مثلاً در رشته اقتصاد اگر سمينارى هست به كجا بايد رجوع كرد، در حالى كه هم اكنون در فقدان چنين اطلاعاتى، برگزاركنندگان نمى دانند به كجا رجوع كنند. مترجم بعضى سمينارها را وزارت امور خارجه تأمين مى كند ولى كلاً هيچ منبع مشخصى وجود ندارد. به صورت انفرادى شركتهاى پراكنده اى هستند. اما روش كار بانك اطلاعاتى اين است كه به ما مى گويد در زمينه اقتصاد و سياست و... چند مترجم مكتوب يا شفاهى هست. ممكن است كسى فقط در يك رشته خاص، آن هم از انگليسى به فارسى ترجمه كند و نه برعكس. اما به هر رو ما نياز به يك بانك اطلاعاتى داريم كه مترجم ها را شاخه شاخه كند.

    آيا تا به حال در اين زمينه به صورت سيستماتيك و اصولى اقدام شده. به اين صورت كه براى كار ترجمه هم نوعى نهادسازى يا تشكل صنفى به وجود بيايد؟
    تنها در سال۷۲ انجمن مترجمان جزو انجمن هاى صنفى - علمى بود، كه متأسفانه يك دوره هم بيشتر تشكيل نشد. فقدان چنين مركزى اين پرسش را دامن مى زند كه آيا هر كسى مى تواند بدون مجوز لبنياتى باز كند، اما همه مى توانند كتاب و با هر موضوعى كه خواستند را ترجمه كنند. در اين ميان كسى نيست كه بگويد آيا اين كتاب درست ترجمه شده يا نه؟ يك شاهكار ادبى را كسى ترجمه مى كند كه اصلاً صلاحيت ندارد. در حالى كه مترجمين هم بايد كارت شناسايى داشته باشند. اينكه از چه زبانى به چه زبانى و در چه رشته اى كار مى كنند. وزارت امور خارجه اداره ترجمه دارد كه براى حوزه خودش است و به سمينارها هم مى دهد. اما مثلاً اگر وزارت اقتصاد سمينارى داشته باشد و از پرسنل خودشان مترجم نداشته باشند، مشخص نيست به كجا بايد رجوع كنند. يا سازمان ميراث فرهنگى براى سمينارهايش از كجا بايد بگيرد. كسانى هم كه هستند ممكن است حرفه اى نباشند و يا اينكه به صورت تجربى حرفه اى شده اند. آموزش دوره اى نداشتند. در حالى كه بايد يك چارچوب كارى باشد كه افراد امتحان بدهند، درجه بندى شوند و گواهينامه اجازه ترجمه بگيرند.

    مقوله عمومى تر و فراگيرتر ترجمه مكتوب چه فراز و فرودهايى داشته است؟
    بازار ترجمه بسيار به هم ريخته است. هر كسى هر چيزى را مى تواند ترجمه كند، كافى است با يك ناشر صحبت كند و يك كتاب بيرون بدهد اما اينكه آيا امانت را در ترجمه رعايت كرده، مطلب درست ارائه شده يا نه، معيار خاصى وجود ندارد.
    حتى خيلى وقت ها هم مترجم ها، مطلب را تحريف مى كنند. بيشتر هم اين تحريف ناشى از جهل است ولى ناشى از هر چه باشد اثر خودش را مى گذارد، چون بار لغوى واژه ها رعايت نمى شود اما سير ترجمه براساس نوع ترجمه متفاوت بوده است. بعضى مى گويند بايد واژه به واژه ترجمه شود و بعضى مى گويند نقل به مضمون باشد. در كل اين سالها از لحاظ كمى بازار ترجمه خيلى رشد كرده ولى از نظر كيفى نه. قبلاً مترجمينى بودند كه شاهكارهاى جهانى را ترجمه مى كردند، اما امروزه نياز به ترجمه از لحاظ كمى قابل قياس با گذشته نيست.

    آموزش آكادميك ترجمه تا چه حد توانسته به غنا و هم كيفيت كار اثر بگذارد؟
    آنچه به عنوان ترجمه در دانشگاهها تدريس مى شود، بيشتر صحبت راجع به ترجمه است تا پرداختن به خود ترجمه. من تا شنا ندانم، واترپلو مفهومى ندارد. يك ديپلمه وارد دانشگاه مى شود، از زبان هم چيزى هم نمى د اند، مى گويند ادبيات انگليسى بخوان يا ترجمه كن. اما حداقل لازمه اش اين است كه ۴ سال تا حد كارشناسى زبان عمومى تدريس شود. بعد براى مراحل بالاتر راجع به ترجمه يا ادبيات صحبت كنند. در حقيقت هيچكس از دانشگاه مترجم نمى شود. اكثر مترجمين ما تجربى هستند حتى بسيارى از مترجمين مطرح، در رشته اى ترجمه مى كنندكه رشته آنها نيست.

    آيا به صرف اخذ ليسانس يا ۴ سال دوره دانشگاهى زبان، مى توان انتظار مترجم با كيفيت و غناى لازم را داشت؟
    ترجمه رابايد از اول تعريف كرد. مترجم كيست؟ قلمرو حركت مترجم را تعريف كرد تا كجا مى تواند حركت كند، سازمانى ناظر باشد و مترجمين را امتحان كنيم. به صرف داشتن ليسانس و فوق ليسانس كه هر كسى مترجم نمى شود. ترجمه مخلوطى از علم و هنر و فن است كه به صورت يك آينه جلوى يك نوشته يا گفتار قرار مى گيرد تا آن را دقيقاً بدون تغيير و با حفظ سبك به زبان ديگرى برگرداند. با حفظ امانت نسبت به متن اصلى است كه ترجمه معنى پيدا مى كند. آنچه از راه تجربى به دست مى آيد، آسيب پذير است.
    مترجم با تئورى هاى ترجمه بايد آشنا باشد، محدوده اختياراتش را بايد بداند، اينكه كجا حق دارد مطلب را تغيير بدهد.

    پشتوانه و ديرينه ترجمه در ايران و زبان فارسى تا چه حد غنى و كامل است؟
    ترجمه در ايران سابقه طولانى دارد. قبل از اسلام، كتابهاى زيادى از سانسكريت و ديگر زبانها ترجمه مى شده مثل كليله و دمنه يا هزارويكشب. اما ترجمه از زبانهاى اروپايى سابقه اى بيش از يك قرن دارد خصوصاً در اواخر قاجاريه و تا حدود نيم قرن پيش، امانت در ترجمه كه حفظ سبك است زياد مورد توجه نبود، گاهى مطلب به كلى تغيير داده مى شد يا به سليقه خودشان اسامى را عوض مى كردند. بعدها به تدريج انطباق ترجمه با متن اصلى مورد توجه قرار گرفت. مترجم بايد آن موضوع اصلى را درك كند. يك موقع متن كلامى و متكى به واقعيت و علمى است يعنى اينكه چه چيزى گفته مى شود، مهم است و گاهى چگونگى ترجمه مثل ترجمه هاى ادبى. در بعضى ترجمه ها زبان رل وسيله را دارد. در برخى جاها، ترجمه خودش هدف است. وقتى حافظ را ترجمه مى كنيد، زبان بايد فخيم باشد اما اگر كتاب فيزيك اگر ترجمه مى شود اصل متن هدف است گاهى فقط مطلب بايد صحيح بيان شود ولى در يك متن ادبى، زيبايى كلام هم مطرح است در كلام، لفظ و معنا هر دو وجود دارند. اما گاهى يكى فداى ديگرى مى شود. مترجم كسى است. كه نه معنا را فداى لفظ و نه لفظ را فداى معنا كند. يعنى در عين حالى كه كاملاً امانت را رعايت مى كند از يك زبان سيال و گويا هم استفاده كند. بعضى وقتها هم مترجمها با فرهنگ زبانى كه ترجمه مى كنند، بيگانه هستند و اين در ترجمه فيلمها زياد ديده مى شود مثلاً جمله I smell a Rat يعنى «يه خبرهاييه»درحالى كه در يك فيلم ترجمه شده بود «بوى موش مى آيد!» يا Scap Goat يعنى سپر بلا، كه در جايى تحت اللفظى ترجمه شده بود بز فرارى. يك جا اصطلاح the quick and the dead كه به معناى زندگان و مردگان است در اخبار ترجمه شده بود مرده ولى چابك دست. ترجمه خوب اثرى از شكسپير براى مثال يعنى آنكه اگر شكسپير هم فارسى مى دانست، مطلبش را به همين گونه مى گفت.

    با همه اين تفاسير، منشور اصلى كار ترجمه با وسعت و نياز روبه گسترده اى كه در آن وجود دارد بر چه پايه هايى بايد قرار گيرد؟
    در وهله اول مترجمين بايد چه زبان مقصد و چه زبان مبدأ را خوب ياد بگيرند. حتى نكات فرهنگى اش را ياد بگيرند و فقط در رشته اى ترجمه كنند كه مطلبش را بدانند. بايد به آن علم اشراف داشته باشند. از سوى ديگر مترجمين بايد صنف داشته باشند. اينكه همزمان يا حضورى هستند و در چه رشته اى كار مى كنند و اگر چاپ مى شود بايد جواز ترجمه موجود باشد. به خصوص، ترجمه همزمان كه بسيار مقوله سختى است. بازار ترجمه رو به افزايش است. تمام شركتهاى خصوصى كه دارند كار مى كنند، كارمندهايشان را هم به عنوان مترجم استفاده مى كنند. اما بدترين چيز ترجمه در رشته هاى مختلف است. معلوم است كه آبكى از آب درمى آيد. اگر قرار است آثار ادبى و ميراث فرهنگى مان را به زبان بيگانه اى ترجمه كنيم، بهتر است يا ترجمه نكنيم يا اگر مى كنيم با زبانى در حد متن اصلى ترجمه كنيم وگرنه به آن شاهكار ضررى جبران ناپذير مى زنيم. اصلاً در معرفى آثار اهميت در همين جاست. ترجمه نكردن آثار قطعاً بهتر از بدترجمه كردن است.

    منبع: iran-newspaper.com
    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان: ما را تمام لذت هستی به جستجوست ...
    اگر مطالب این سایت برایتان مفید بود، لطفا با مشارکت و به اشتراک گذاشتن تجربیات ارزشمند خود، آن را برای خود و دیگران پربارتر کنید!


    Webitsa.com
    Linkedin Profile
صبر کنید ..
X