اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

کلاسیسیسم (Classicism)

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • کلاسیسیسم (Classicism)

    کلاسیسیسم

    مکتب کلاسیسیسم در واقع نوعی احیای شیوه هنری یونان و روم به شمار می رود که هر چند در ایتالیا متولد شد اما در فرانسه رشد کرد و به ثمر نشست.

    اصول این مکتب عبارت است از تقلید از طبیعت، تبعیت و تقلید از قدما، اهمیت دادن به عقل، خوشایندی و وضوح و زیبایی کلام

    از مهمترین شاعرات و نویسندگان که بدین مکتب رو آوردند می توان به "مولیر"، "لافونتن"، "راسین" و از همه مهمتر و معروفتر "بوالو" اشاره کرد.

    بوالو بزرگترین مدافع مکتب کلاسیک و معروف ترین نقاد این مکتب است.

    وی در سال 1674 در منظومه "فن شعر" خود اصول مکتب کلاسیسیسم را بیان کرد.

    به اعتقاد او شعر باید تابع طبیعت و عقل باشد و از هر امری که آن را از این اصول منحرف کند باید اجتناب کرد.

    او می گوید: "جز حقیقت هیچ چیز زیبا نیست" و این حقیقت از نظر او چیزی جز طبیعت نیست، طبیعتی که کلی و عمومی باشد و در عین حال هنرمند آن را به حکم ذوق و منطق انتخاب و تقلید کرده باشد.

    هنرمند جز به آنچه کلی و طبیعی است دل نمی بندد. هدف شاعر آن نیست که چیزی تعلیم یا اثبات کند، بلکه باید شادی و خوشی را در دلها برانگیزد.

    به اعتقاد او آنچه می تواند لذت و شادی را در ذهن مردم به وجود آورید چیزی جز طبیعت نیست و برای جستجوی آنچه طبیعی و حقیقی است ملاکی نداریم جز عقل و منطق که همان ذوق سلیم است. اما برای آن که بتوانیم این ذوق سلیم را تربیت و تقویت کنیم هیچ چیز سودمندتر از مطالعه ی آثار قدما نیست زیرا قدما بهتر از ما توانسته اند طبیعت را ادراک و توصیف نمایند.

    در انگلستان با آن که کسانی مانند "فرانسس بیکن" از یک طرف و "ویلیام شکسپیر" از سوی دیگر اصول کلاسیک را از دست و پای خویش می گسلند و به راحتی خود را به بند گفته ها و اعتقادات قدما در نمی آورند و بی سبب از آنها پیروی نمی کنند و بنای فهم و ادراک خود را در میدان های عمومی یونان و روم بنیاد نمی گذارند، اما نقادانی مانند "جان درایدن" و "الکساندر پوپ" و " ساموئل جانسون" سعی می کنند نوعی نقد کلاسیک را در شعر و ادب انگلیس وارد سازند.

    "الکساندر پوپ" مانند "بوالو" تأکید می کند که در شعر، اصل کلی پیروی از طبیعت و عقل است و طبیعت عقل را امری واحد می داند. به عقیده ی وی قدما زودتر و بهتر از ما این قانون را دریافته اند و از این جهت توجه به آثار قدما در نظر وی فواید بسیار دارد.


    مأخذ:daneshnameh.roshd.ir

    I believed my wisdom
    ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
    Angel

    Click to Read My Other Poems

  • #2


    کلاسیسیسم
    *

    مكتب "کلاسيسيسم" اولين سبك ادبـی اسـت كـه در قرن هفـدهم، بعـد از دوران بــاروك در فرانســه بــه وجــود آمــد. نهضــت اومانيســم (انســانگرایی) را كــه در قــرن چهاردهم درایتاليا شكل گرفت، تاحدودی می توان زمينه ساز مكتب كلاسيسيسم فرانسه دانست .
    كلاسيسيسم مكتب قانونها، قواعد و اصول است كه بایدها ونبایـدهای بسـياری را شامل می شود. پيروان این مكتب، مطابق قواعد وقوانين قدما عمل می كنند و درادبيات به تقليد از ادبيات یونان و روم می پردازند .

    در قرن هفدهم ، آثار نویسندگان به دو دسته كلاسيك و غيركلاسيك یا مردمی تقسيم می شد. ادبيات كلاسيك نيز، ادبياتی عامه پسند ومردمـی نيست. این ادبيات مختص طبقات باﻻی جامعه و قشر تحصيل كرده وخاص مدارس به منظور آموزش است.

    از نظر نویسندگان كلاسيك، یك اثر ادبی یا هنری با رعایت كامل و دقيق اصول وقواعد كلاسيك مـی توانـد بـه درجـه "كمال" و "زیبایی" مطلـوب برسد. به همين دليل شعرا و نویسندگانی مانند مونتنی (Montaigne) ، رونسار (Ronsard)، كرنی(Coroneille) چـون این اصول را رعایت نمـیكردند و بيشتر به زبان مردم وعامه می نوشتند یا می سرودند، آنها را جزو نویسندگان كلاسيك محسوب نمی كنند .

    عقاید كلاسيكها :

    ١. انسان شریف : به عقيده كلاسيكها انسان باید از نظر اخلاقی و اجتمـاعی درسـطح ایـده آل و مطلـوب ودارای "هنر زنـدگی كـردن" باشـد. یعنی اعتدال، دانش بدون فخرفروشی ، رعایت ادب و نزاكت بدون حقيرشمردن خود، رعایت احترام وادب در برابر خانمها، ایمـان بدون تعصب را در زندگی رعایت كند، كه روی هم رفته برای چنين انسان ایده آلی، كلاسيكها عبارت "انسان شریف" را به كار می برند .
    ٢. تقليد از طبيعت : كلاسيكها طبيعت را درآثار خود نه با تمام واقعيت بلكه تنها با جنبه های خوب و ایده آل آن ارائه می دهند. یعـنی طبيعــت را نه آنطور كه هست بلكه آنچنان كه می خواهند باشد، همراه با آرزوها و آرمانهای خود نمایش مـی دهند. آنـان با درنظرگـرفتن عقل ومنطــق وبدون دخالت احساسات خود طبيعت را به تصویر می كشند .
    ٣ . آموزنده وخوشایند بودن : نویسندگان كلاسيك معتقدند كه آثارشان علاوه براینكه موردقبول و توجه خواننده قرار می گيرد باید برای او آموزنده نيز باشد ویكی بدون دیگری فایده ندارد واین مسأله هدف نویسنده كلاسيك است .
    ۴. بيانی واضح و روشن : زبان نویسنده كلاسيك باید زبانی واضح و صریح همراه با ایجاز و كلمات درست، دقيق و مناسب باشد .
    ۵ . آرمانگرایی : كلاسيكها آیده آليست و آرمانگرایند. یعنی درهنر فقط به دنبال زیبایی، كمال و خوبی هستند .
    ۶ . خردگرایی : كلاسيكها با موضوعات مختلف بطور عقلانی و منطقی برخورد می كنند. آنان معتقدند احساسات انسان باید با كنـترل عقل بيان، وتجزیه و تحليل شود .
    ٧ . رعایت مسائل اخلاقی ومذهبی : كلاسيسيسم "مكتب اخلاقيون" است. از نظر آنان اثر هـنری و ادبـی علاوه برآموزنده بـودن باید درخدمت "اخلاق ومذهب" نيز باشد.
    ٨ . درجست وجوی اعتدال و كمال : كلاسيكها به دنبال تعادل بيـن عشق وعقـل، غــم و شادی ، اضـطراب و آرامش و … هستند و از نظـر آنـان بـا رسيدن به این تعادلها می توان كمال مطلوب وموردنظر خود را به دست آورد.

    قالبهای ادبی :

    تئاتر كمدی وتراژدی ، قالب مناسبی برای بيان عقاید و اصول كلاسيكها است. به این وسيله آنان می توانند ایده آل های خود را القـا كنند. آنـان در تئاتر، اصل "حقيقت نمایی و نزاكت" را رعایت می كنند. یعنی همه چيز باید نزدیك به واقعيت باشد و درصحنه تئاتر كلمات زشت و بی ادبانه را به كار نمی برند و تماشاچی را با صحنه ای از تئاتر یا گفته ای ، شوكه و متعجب نمی كنند. به عنوان مثال، هرگز صحنه مرگ درتئـاتر كلاسيك دیــده نمی شود.
    علاوه براین ، آنان " قانون سه گانه وحدت " را كه ارسطو، فيلسوف یونانی ، وضع كرده بود، كاملاً رعایـت می كنند. ایـن قانون شامل وحدت موضوع، وحدت زمان و وحدت مكان است. یعنی كل صحنه ها و پرده های یك نمایشنامه باید یك موضـوع را در زمانی واحد و مشخص و درمكانـی واحد ارائه دهند.

    موضوع و مضمون ادبيات کلاسيك:

    معموﻻً درآثار کلاسيك، نویسندگان به توضيح و توصيف خصوصيات روحی و اخلاقی وتجزیه و تحليل روانشناسانه انسان مطلوب و آرمانی خود می پردازند.
    طبیعت نیز از جمله این موضوعات است. البته منظور از "طبیعت" در آثار کلاسیک، طبیعت انسانی و سرشت درونی انسان است. کلاسیکها توصیف طبیعت خارجی (مانند رودها، کوهها، جنگلها و ...) را در آثار و نوشته های خود کاری بی ارزش می داننددر حالیکه معتقدند بیان طبیعت انسانی (مانند امیال، گرایشها، احساسات، محبتها و ...) چوون صحبت از روح و درون انسان است بر روح خواننده نیز اثر می گذارد.

    * تصویر فرستادگان سکائی در ملاقات با داریوش اول پادشاه ایران. این اثر در انتهای قرن هجدهم خلق شده.

    مأخذ:aftab.ir

    I believed my wisdom
    ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
    Angel

    Click to Read My Other Poems

    نظر

    صبر کنید ..
    X