اطلاعیه

Collapse
هیچ اطلاعیه ای هنوز ایجاد نشده است .

تاريخ ادبيات انگليس روحي متكثر دارد

Collapse
X
 
  • فیلتر
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
new posts

  • تاريخ ادبيات انگليس روحي متكثر دارد






    تاريخ ادبيات انگليس روحي متكثر دارد

    خبرگزاري فارس: استاد زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه شهيد بهشتي گفت: به روح كلي در ادبيات انگليس و كشورهاي ديگر معتقد نيستم چرا كه در دوره‌اي سادگي و شفافيت مورد اهميت نويسندگان انگليس است و در دوره‌اي ديگر عكس آن حركت در ادبيات انگليس رخ مي‌دهد.

    اميرعلي نجوميان در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به عدم اعتقاد به تسلط روحي كلي بر ادبيات انگليسي گفت: بنده به روح كلي در ادبيات انگليس و كشورهاي ديگر معتقد نيستم بلكه اين روح كلي هميشه در تعامل با وقايع تاريخي، سياسي و فرهنگي هر دوره شكل مي‌گيرد.
    وي ادامه داد: در دوره‌اي سادگي و شفافيت مورد اهميت نويسندگان انگليس است، در دوره‌اي ديگر عكس آن حركت در ادبيات انگليس رخ مي‌دهد، مانند «شعر متافيزيك» كه بعد از رنسانس است و اين سادگي به سوي پيچيدگي حركت مي‌كند.
    نجوميان در اين راستا بيان كرد: شعر متافيزيك قرن 17 ادبيات انگليس با 20 يا 30 سال قبل يا بعد خود، هيچ شباهتي ندارد و علت اين امر طرح مباحثي در حوزه انديشه، فرهنگ و غيره بود؛ به همين دليل براي تاريخ ادبيات نمي‌توان شكلي يك‌دست و منطق واحدي منظور كرد.

    ادبيات انگليس از نظر زباني به سه دوره كهن، ميانه و مدرن تقسيم مي‌شود

    اين مدرس دانشگاه با اشاره به دوره‌هاي زباني ادبيات انگليس، خاطرنشان كرد: ادبيات انگليس از نظر زباني به سه دوره كهن، ميانه و مدرن تقسيم مي‌شود كه شروع و پايان دوره كهن و ميانه، قرون وسطي است؛ قرون وسطي 600 سال پس از ميلاد مسيح تا سال‌هاي 500 ـ 1400 را كه حدود 800 سال است، تشكيل مي‌دهد و اين قرون خود به دو بخش زبان كهن و ميانه تقسيم مي‌شود.
    به گفته نجوميان، دوره اول از سال 1066 - 450 و دوره دوم 1066 تا 1485 است و از سال 1485 وارد فضاي رنسانس مي‌شويم كه از نظر زباني در ادبيات انگليس دوره مدرن است، البته زبان ادبيات در اين 500 سال تغييرات بسياري كرده است.
    وي در ادامه بيان كرد: تسلط مسيحيت بر فرهنگ، ادبيات و هنر اروپا در قرون وسطي حاكم بود، به گونه‌اي كه با نوعي مسيحي‌سازي اسطوره‌هاي پيشامسيحي‌ اروپايي مواجهيم؛ «بيوولف» مهم‌ترين اثر اين دوره است كه داستاني حماسي با 3 هزار خط شعري يا مصرع است كه آن را نخستين حماسه انگليسي مي‌نامند، اين داستان در اصل از حماسه‌هاي ژرمانيك گرفته شده است؛ نويسنده اين اثر مشخص نيست و به داستان رزم‌آوري به نام «بيوولف» اشاره دارد كه در منطقه اسكانديناوي مي‌جنگيد.
    وي در ادامه خاطرنشان كرد: در اين دوره از فرد ديگري با نام «شاه ‌آلفرد»‌ مي‌توان نام برد كه به ادبيات و هنر بسيار علاقه‌مند بود و بسياري از دستاوردهاي به يادگارمانده دوره كهن در حوزه ادبيات به دليل همت او است.
    نجوميان با اشاره به اقدامات شاه‌آلفرد افزود: در اين دوره كتابي درباره تاريخ آنگلوساكسون نوشته مي‌شود كه بناي آن را شاه‌آلفرد مي‌نهد و خود او كتاب‌هاي لاتين را به انگليسي كهن ترجمه مي‌كرد و بسياري از آثار لاتين را براي نخستين بار در زبان انگليسي از اين دوره به خاطر زحمات او داريم.

    دوره ميانه ادبيات انگليس كاملاً تحت تأثير كليسا است

    وي با اشاره به دوره انگليسي ميانه اظهار داشت: ادبيات اين دوره كاملاً تحت تأثير كليسا است و آثار به جاي مانده از اين دوره اغلب نمونه‌هاي كاملي از ادبيات مذهبي در انگلستان است؛ نمونه معروف دوره انگليسي ميانه نمايشنامه‌اي به نام «اوري من» (هر كسي) است كه نمايشي تمثيلي و اخلاقي است، در اين دوره سه نوع نمايش‌نامه زير نظر كليسا نوشته و اجرا مي‌شد؛ «نمايش‌هاي رازآلود» اغلب برگرفته از داستانهاي انجيل بودند و در اكثر موارد تلاش بر حل رمزهاي مسيحيت همچون پيدايش ريشه گناه داشتند كه سؤالي فلسفي نسبت به مباحث ديني بود.
    وي اظهار داشت: نوع ديگر، «نمايش‌هاي معجزه» است كه برگرفته از داستان‌هاي انجيل بودند و اغلب به معجزه‌هاي مسيحيت مي‌پردازد؛ مانند اينكه چگونه مسيح نابينايي را شفا مي‌دهد؛ نوع ديگر نمايش‌هاي انگليسي دوره ميانه «نمايش‌هاي اخلاقي» است كه در اين نمايش‌ها شخصيت‌هاي نمايش، نماينده بخشي از روان انساني مانند حسد، شهوت، خرد و غيره بودند و نقش مفاهيم مثبت و منفي را بازي مي‌كردند و در نهايت خوبي بر بدي پيروز مي‌شد، نمونه خوب آن نمايش «اوري من» است، در اين داستان قهرمان به اين نتيجه مي‌رسد كه با اعمال نيكو براي خود آخرتي خوب‌ را مي‌تواند رقم بزند و در واقع يك سالك خوب در كليسا را نشان مي‌دهد.
    وي در ادامه بيان داشت: در دوره ميانه از ادبيات تخيلي مانند دوره اساطيري خبري نيست، كليسا با مفهوم ادبيات به معناي تخيلي مخالف بود و از همان شعار افلاطون پيروي مي‌كرد، مبني بر اينكه ادبيات تخيلي جنبه گمراه كننده دارد و بايد آن را به دور انداخت و اينكه اين ادبيات از خدا و دين انسان را دور مي‌كند؛ دليل رد ادبيات تخيلي توسط كليسا آن است كه ريشه آن در فرهنگ اساطيري است؛ يعني فرهنگي كه هنوز به خداي واحد معتقد نبودند و به دليل تضاد آنها با مسيحيت، ادبيات رشد نمي‌كند.

    ترجمه آثار كلاسيك از لاتين به زبان مدرن در دوره ميانه صورت گرفت

    نجوميان در ادامه با اشاره به دو نوشته مهم ديگر اين دوره بيان كرد: داستان «سرگوئن و شواليه سبز» داستان مهم ديگري از اين دوره‌ محسوب مي‌‌شود؛ در اين اثر داستان‌هاي اسطوره‌اي به مفاهيم ديني تبديل مي‌شوند اما شايد مهم‌ترين اثر دوره انگليسي ميانه «داستان‌هاي كانتربري‌» نوشته «جفري چاسر» است كه مهم‌ترين ميراث ادبيات دوره ميانه است؛ زبان اين داستان به صورت شعر است و از داستان‌هايي است كه به آن «فريم استوري‌» مي‌گويند.
    به گفته اين استاد زبان و ادبيات زبان انگليسي، حدود 20 داستان از «داستان‌هاي كانتربري» به جاي مانده است؛ نه تنها از نظر زباني و قدرت شعري جايگاه بالايي دارد بلكه معتقدم با خواندن اين داستان‌ها اطلاعات جالبي درباره فرهنگ عامه مردم آن زمان مي‌توان به دست آورد. اين داستان‌ها نقد اجتماعي است و مسائلي در رابطه با باورهاي مردم و عوام در آن يافت مي‌شود، بعدها اين اثر به زبان مدرن انگليسي ترجمه شد، اين داستان 17 هزار خط (مصرع) است.
    وي با اشاره به عصر رنسانس خاطرنشان كرد: دوره ميانه زماني كه «كاكستون» ماشين چاپ را در انگلستان به راه مي‌اندازد و با به قدرت رسيدن «هنري هفتم» به پايان رسيد؛ رنسانس در تاريخ ادبيات انگليس دوره مهمي است و خود به چندين دوره تقسيم مي‌شود؛ شايد مهم‌ترين بخش آن «دوره اليزابت»، زمان به قدرت رسيدن ملكه اليزابت از سال 1558 تا 1603 است‌، رنسانس نگاه جديدي به ادبيات، هنر، فرهنگ و غيره دارد و از نظر سياسي، اجتماعي، اقتصادي و هم از نظر هنري دوره مهمي است، چرا كه انگلستان در اوج سلطه استعماري خود بود، در انگلستان دو دوره مهم استعمار داريم كه يكي دوره ملكه اليزابت و ديگري دوره ملكه ويكتوريا است.
    نجوميان اين دوره را «دوره ترجمه» ناميد و گفت: ترجمه به مفهومي كه از آن صحبت مي‌كنيم در اين دوره شكل مي‌گيرد و ترجمه آثار كلاسيك از لاتين به زبان مدرن در اين دوره رخ مي‌نمايد و ديگر نيازي به كشيش‌هاي كليسا براي ترجمه كتاب مقدس نيست؛ همچنين آثار هنري مانند نقاشي، مجسمه و غيره به خصوص ميراث هنري ايتاليا و بخش‌هاي ديگر اروپا در اين دوره ترجمه مي‌شود.

    اديبان انگليس براي نخستين بار در دوره رنسانس اعتماد به نفس پيدا مي‌كنند

    وي با اشاره به تغييرات اين دوره در حوزه علم افزود: نظريه جهان جديد، نظريات كپرنيك و پايه‌هاي تفكر اومانيسم نيز در اين دوره شكل مي‌گيرد، آمريكا نيز در اين دوره كشف شد؛ پايه اومانيسم بر تفكر كاملاً مسيحي است، مبني بر اينكه جهان را خداوند براي انسان خلق كرده و تمام ديگر مخلوقات جهان بايد وسيله‌اي براي تعالي انسان باشند و در كنار آن اتفاقي با نام «اصلاحات ديني» در مسيحيت رخ مي‌دهد و «مارتين لوتر» كشيش كليسا عليه خود كليسا قيام مي‌كند و حركت پروتستان در مسيحيت روي مي‌دهد.
    نجوميان در ادامه بيان كرد: ادبيات دوره رنسانس بسيار درخشان است به دليل اينكه اديبان انگليس براي نخستين بار اعتماد به نفس پيدا مي‌كنند تا در مورد خود و جهان صحبت كنند.
    نجوميان با اشاره به «شكسپير» به عنوان مهم‌ترين نويسنده رنسانس اذعان داشت: دليل اين اهميت در نگاه گسترده او به تمام حيطه‌ها و جسور بودن وي است؛ وي 37 نمايشنامه و 154 سونت (شكلي شعري) و 2 شعر روايي دارد، نمايشنامه‌هاي او هنوز هم بزرگترين نمايش‌نامه‌هاي انگليسي هستند.
    وي در ادامه با بيان دلايل اهميت شكسپير افزود: اهميت او به دليل اين 37 نمايشنامه نيست؛ چرا كه كساني بوده‌اند كه بيشتر از او نوشته‌اند اما نامي از آنها باقي نمانده است، دلايل چندي مي‌توان براي اهميت شكسپير برشمرد؛ تسلط ويژه او به زبان حيرت‌آور است، او حدود دو هزار لغت به زبان انگليسي اضافه كرده است، ديگر دليل وسعت موضوعات آثار او است. موضوعات او اقتباس از داستان‌ها و متون تاريخي با نگاهي جديد، ديگر دليل اين است كه او به قواعد ادبي ادبيات كلاسيك پايبند نبود، دليل ديگر اين است كه در نوشته‌هايش مفاهيم، نتيجه‌گيري‌ها و پيام‌هاي بسته وجود ندارد و در آثارش به نتيجه قطعي نمي‌رسيم، ديگر اينكه او نخستين كسي است كه كمدي و تراژدي را ادغام مي‌كند.

    شكسپير نخستين نويسنده‌اي است كه به روان‌انساني توجه مي‌كند

    وي اضافه كرد: شكسپير نخستين نويسنده‌اي است كه به روان‌انساني توجه مي‌كند و ادبيات روان‌شناختي در انگلستان از شكسپير شروع مي‌شود.
    وي در ادامه با اشاره به نام ديگر نويسندگان اين دوره بيان كرد: «كريستوفر مارلو» هم عصر شكسپير است و عده‌اي معتقدند از نظر بازي‌هاي شعري از شكسپير بهتر و جلوتر بوده است، وي در سه نمايشنامه مهم خود راجع به قدرت سياسي، خرد و دانش و ثروت صحبت مي‌كند كه سلطه كامل هر يك انسان را مي‌تواند نابود كند.
    وي در اين راستا ادامه داد: گروه ديگري از شاعران در اين دوره با نام «شاعران متافيزيك» هستند كه سردمدار آنها «جان دان» انگليسي است‌؛ اين شاعران با سنت شعري رنسانس مخالف بودند و نوع شعري متافيزيك را شكل مي‌دهند كه هم بسيار سخت و هم عجيب است.
    نجوميان با اشاره به مهم بودن دوره نئوكلاسيك پس از رنسانس اظهار داشت: اين دوره از 1660 شروع و تا 1789 پايان مي‌پذيرد كه اين 130 سال را از نظر فكري و انديشه فلسفي «عصر خرد» يا روشنگري مي‌نامند، خردگرايي در اين دوره شكل مي‌گيرد، يعني اومانيسم دوره رنسانس به بار مي‌نشيند و علت محور بودن انسان را عقل و انديشه ذكر مي‌كنند و نقش خرد در اين دوره حياتي مي‌شود؛ بازگشت به ادبيات كلاسيك در اين دوره روي مي‌دهد كه تعادل در ادبيات اين دوره اهميت بسياري دارد.
    وي در اين راستا افزود: نگاه به مسائل اجتماعي از ديدگاه ادبي و ژانري با نام «طنز اجتماعي» در اين دوره شكل مي‌گيرد كه «جاناتان سويفت» پدر طنز اجتماعي ادبيات انگليس «سفرهاي گاليور» را بر اين اساس مي‌نويسد، انسان‌هاي هر سرزميني كه گاليور مي‌بيند نمونه‌اي از مردم زمان نويسنده است، وي در درون طنز نظرات و تزهاي اصلي خود را ارائه مي‌دهد و در مقاله‌اي با نام «يك پيشنهاد فروتنانه» به زبان جدي ولي با لحني كنايي مي‌گويد كه ايرلند دچار فقر است، ريشه انديشه «جورج اورول» در سبك و انديشه سويفت است.

    ادبيات رمانتيك ناشي از يك تفكر سياسي است

    وي با اشاره به نام شاعري ديگر در اين دوره تصريح كرد: «الكساندر پوپ» شاعر ديگر اين دوره‌ است كه نظريات خود را در مورد نقد طرح مي‌كند، او معتقد است شاعران بايد به سنت ادبيات كلاسيك بازگردند و نبايد نوآوري‌هاي زيادي داشته باشند، شكل‌گيري طبقه متوسط و شهر به معناي امروزي، شهر مدرن، جامعه مدني و تفكر علمي در اين دوره مهم است، علم در دوره روشنگري پايه‌هاي نظري خود را مي‌سازد.
    وي در اين راستا افزود: اختراعات بزرگ در قرن 19 در حوزه علم در انگلستان شكل مي‌گيرد، پايه اين پيشرفت علمي در اروپا به دوره رنسانس و دوره روشنگري (عصر خرد قرن 18) باز مي‌شود؛ تكنولوژي در قرن 19 در انگلستان به اوج خود مي‌رسد و لندن را به عنوان مركز تمدن جهان در اين قرن معرفي مي‌كند.
    نجوميان با اشاره به سال‌هاي 1790 تا 1832 يعني دوره رمانتيسم در انگلستان كه با طرح لايحه‌هاي اصلاحات در پارلمان انگلستان پايان مي‌يابد و اين 40 سال را از درخشان‌ترين دوره‌هاي تاريخ ادبيات انگلستان مي‌داند؛ در اين 40 سال فرضيه‌هاي مطرح تا آن روز در ادبيات انگليس به يك باره به دور ريخته مي‌شود، مانند اين فرض سنتي كه ادبيات كار كساني است كه بايد تحصيلات داشته باشند، اما رمانتيك‌ها ادبيات را كار هر انسان معمولي البته با قوه تخيل بالا و نگاهي گسترده به جهان مي‌دانند؛ ادبيات رمانتيك همچنين ناشي از يك تفكر سياسي است كه شعر و ادبيات رمانتيك متاثر از دو انقلاب استقلال آمريكا و انقلاب فرانسه است.
    وي با اشاره به نام دو شاعر معروف اين دوره افزود: «وردزورت» و «كالريج» دو شاعر معروف اين دوره به فرانسه مي‌روند و شاهد و تحت تاثير انقلاب فرانسه قرار مي‌‌گيرند، اما چون انقلاب فرانسه پس از چند سال به ديكتاتوري مي‌انجامد اين دو شاعر نگاه خود را تغيير مي‌دهند.
    نجوميان با بيان علت مهم بودن ادبيات رمانتيك تأكيد كرد: در ادبيات رمانتيك به واقعيت‌ها از شكل فيزيكي و بيروني تمركز نمي‌كنيم بلكه به واقعيت به عنوان يك مفهوم دروني پرداخته مي‌شود، واقعيت آن چيزي است كه ما حس مي‌كنيم و در تخيل و احساسات‌ است نه آن چيزي كه لزوماً در دنياي بيرون با آن مواجه هستيم‌؛ ادبيات به اعتقاد رمانتيك‌ها مانند يك گياه است كه مي‌رويد و ساختار اندام‌وار دارد، ادبيات رمانتيك به دنبال قهرمان‌ها است نه انسان‌هاي معمولي و به دنبال نمايش‌ كنش‌هاي ناممكن، قهرمان رمانتيك به‌دنبال به دست آوردن ناممكن‌ها است، براي او ممكن‌ها جذابيت ندارد چرا كه در عصر رمانتيك فرديت ملاك است.

    رمانتيسم معتقد است كه ادبيات تقليد دنياي درون است

    نجوميان با اشاره به دليل جذابيت ادبيات رمانتيك در انگلستان خاطرنشان كرد: در اين دوره انگلستان دچار مشكلات بسيار زياد است؛ شايد دليل جذابيت رمانتيسم اين مسئله باشد كه انگلستان در يك دوره گذار از فئوداليسم به سوي جامعه صنعتي به سر مي‌برد، پايه‌هاي شكل‌گيري جامعه صنعتي در دوره رمانتيسم ريخته مي‌شود و گذارها اصولاً دردناك هستند و اين درد را براي نخستين بار هنرمندان و اديبان حس مي‌كنند.
    وي در اين راستا خاطرنشان كرد: نظريه «دو ملت» توسط «ديزرايلي» سياستمدار معروف مطرح مي‌شود، وي انگلستان را دچار تنشي ميان نيروي كار و سرمايه مي‌بيند؛ رمانتيسم، دروني، ذهني، و شخصي است و در عين حال بسيار سياسي هم است.
    وي با بيان نكته‌اي ديگر در مورد ادبيات رمانتيك تصريح كرد: رمانتيسم معتقد است كه ادبيات تقليد دنياي بيرون نيست، ادبيات بيان دنياي درون است، در مقابل رئاليسم پيرو نظريه محاكات (تقليد) است به اين معنا كه ادبيات تقليد طبيعت است.
    نجوميان با اشاره به دوره ويكتوريا ابراز داشت: دوره ويكتوريا آخرين دوره‌اي است كه پيش از قرن 20 مي‌توان از آن ياد كرد، در سال 1832 انگلستان آماده يك قيام است، فشارهاي اقتصادي زياد است و اين دوره گذار خطرناك است‌، اما حكومت پادشاهي لايحه‌هاي اصلاحات را به مجلس مي‌برد و بخشي از آن فشار و تنش اجتماعي را آرام مي‌كند و از اين دوره خطرناك عبور مي‌كند، اصلاحات در انگلستان پايه و دليل اصلي بقاي حكومت پادشاهي در دوره مي‌شود، از سال 1832 تا 1901 دوره 70 ساله ملكه ويكتوريا است، انگلستان دوباره رونق اقتصادي و سياسي در سطح جهاني مي‌گيرد، اما از نظر ادبي دوران عجيبي است، شايد هيچ دوره‌اي مانند دوره ويكتوريا پيچيده و متكثر نباشد، در اين دوره بسياري از سبك‌هاي متفاوت در ادبيات و تعاريف مختلف از ادبيات شكل مي‌گيرد، ادبيات رئاليستي در اين دوره پرورش پيدا كرده و در عين حال در اين دوره تفكر زيبايي‌شناسي شكل مي‌گيرد كه ريشه آن در انديشه رمانتيك است.


    نمونه‌هاي عالي و خوب مكتب ناتوراليسم در فرانسه و آمريكا مشاهده مي‌شود

    به گفته اين مترجم، عقيده رمانتيك‌ها اين بود كه ادبيات محل فرستادن پيام‌هاي اخلاقي نيست، بلكه پيام‌هاي اخلاقي خود در نهايت از آثار ادبي استخراج مي‌شود، اما اينكه اثر ادبي نوشته شود براي اينكه پيامي اخلاقي طرح شود كاري بخردانه نيست.
    نجوميان در ادامه با بيان نظريه "كالريج " تاكيد كرد: به اعتقاد او هدف اوليه شعر لذت است، حقيقت اما هدف‌ غايي شعر است، در دوره ويكتوريا اين بحث جدي‌تر مي‌شود؛ پيروان مكتب زيبايي شناسي عقيده دارند، شعر براي شعر است، هنر براي هنر است‌، پايه اين تفكر در دوره رمانتيك است كه شكل كاملتر آن در دوره ويكتوريا اتفاق مي‌افتد و اگر اين توجه در دوره دوم قرن 19 نبود، نقد فرماليسم، ساخت‌گرايي، نقد نو و بسياري از رويكردهاي ديگر نقد قرن بيستم شكل نمي‌گرفت، در اين دوره نگاه حاكم در اجتماع توجه به آداب و رفتارهاي اجتماعي است و اينكه بايد هر چيزي مقبول اجتماع باشد، همه چيز آبروداري است و نمايش‌هاي «اسكار وايلد» نگاه سرشار از تزوير و ريا را نقد مي‌كند.
    نجوميان با اشاره به مكتب ناتوراليسم تصريح كرد: پايه‌هاي تفكر ناتوراليسم در اين دوره شكل مي‌گيرد كه شكل اغراق‌آميز رئاليسم است، اما نمونه‌هاي عالي و خوب اين سبك در فرانسه و آمريكا مشاهده مي‌شود.


    برگرفته از: روزنامه "بانی فیلم" شماره 1802

    I believed my wisdom
    ... Killed the whys as I grew ... Yet the time has taught me ... The whys are grown too
    Angel

    Click to Read My Other Poems
صبر کنید ..
X